عیون اخبارالرضا (علیه آلاف تحیه و ثنا)  ( ج2، ص62 ) شماره‌ی 1243

موضوعات

معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > نبوت > پيامبران و انبيای قبل از رسول خدا صلی الله > سليمان بن داوود (عليه السلام)
معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > نبوت > پيامبران و انبيای قبل از رسول خدا صلی الله > داوود (عليه السلام)
معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > قرآن > تفسير آيات و سُوَر > تفسير آيه 19 سوره نمل

خلاصه

عبدالله بن محمد قرشی از داود بن سليمان غازی روايت کرده که از علی بن موسی عليهما السلام شنيدم از پدرش موسی از جدّش جعفر بن بن محمد عليهم السلام روايت کرد که در آيه ( سليمان از سخن او تبسمی کرد و خنديد) می‌فرمود: هنگامی که آن نمله ( مورچه) گفت : ( به لانه های خود برويد تا سليمان و لشکرش شما را پايمال نکنند در حالی که نمی‌فهمند!)( سوره مبارکه نمل، آيه 18 .) امواج هوا اين صدا را به گوش سليمان رسانيد. سليمان که در هوا به کمک باد در حال حرکت بود، ايستاد و مورچه را خواست، وقتی مورچه را آردند، سليمان به او گفت: آيا نمی‌دانی که من پيامبر خدايم و به هيچ کس ظلم و ستم روا نمی‌دارم ؟ مورچه گفت : آری ! سليمان گفت : پس به چه دليل مورچه ها را از ظلم من ترساندی، و گفتی به لانه هايشان بروند؟ مورچه گفت : ترسيدم به جاه و جلال يا زر و زيور تو بنگرند و شيفته تو گردند و از ذکر خدا غافل بمانند. سپس از سليمان پرسيد : آيا تو مقامت بالاتر است يا پدرت ؟ سليمان گفت : نمی‌دانم. مورچه گفت : زيرا پدرت داود زخم ا را مداوا می‌کرد.( يعين حروف اسم تو از حروف اسم او زيادتر نيست. و تو ای سليمان اميدوارم به پدرت برسی. سپس مورچه مزبور پرسيد : آيامی دانی چرا باد از ميان همه چيز اين دنيا در اختيار تو قرار گرفت؟ سليمان گفت: نمی‌دانم. مورچه گفت : خداوند عزّوجل می‌خواست به تو بفهماند اگر همه مملکت را نيز در اختيار تو قرار می‌داديم، همچون باد، از بين رفتنی بود و ثبوتی نداشت. سليمان از گفته مورچه خنديد.

متن فارسی

عبدالله بن محمد قرشی از داود بن سليمان غازی روايت کرده که از علی بن موسی عليهما السلام شنيدم از پدرش موسی از جدّش جعفر بن بن محمد عليهم السلام روايت کرد که در آيه ( سليمان از سخن او تبسمی کرد و خنديد) می‌فرمود: هنگامی که آن نمله ( مورچه) گفت : ( به لانه های خود برويد تا سليمان و لشکرش شما را پايمال نکنند در حالی که نمی‌فهمند!)( سوره مبارکه نمل، آيه 18 .) امواج هوا اين صدا را به گوش سليمان رسانيد. سليمان که در هوا به کمک باد در حال حرکت بود، ايستاد و مورچه را خواست، وقتی مورچه را آردند، سليمان به او گفت: آيا نمی‌دانی که من پيامبر خدايم و به هيچ کس ظلم و ستم روا نمی‌دارم ؟ مورچه گفت : آری ! سليمان گفت : پس به چه دليل مورچه ها را از ظلم من ترساندی، و گفتی به لانه هايشان بروند؟ مورچه گفت : ترسيدم به جاه و جلال يا زر و زيور تو بنگرند و شيفته تو گردند و از ذکر خدا غافل بمانند. سپس از سليمان پرسيد : آيا تو مقامت بالاتر است يا پدرت ؟ سليمان گفت : نمی‌دانم. مورچه گفت : زيرا پدرت داود زخم ا را مداوا می‌کرد.( يعين حروف اسم تو از حروف اسم او زيادتر نيست. و تو ای سليمان اميدوارم به پدرت برسی. سپس مورچه مزبور پرسيد : آيامی دانی چرا باد از ميان همه چيز اين دنيا در اختيار تو قرار گرفت؟ سليمان گفت: نمی‌دانم. مورچه گفت : خداوند عزّوجل می‌خواست به تو بفهماند اگر همه مملکت را نيز در اختيار تو قرار می‌داديم، همچون باد، از بين رفتنی بود و ثبوتی نداشت. سليمان از گفته مورچه خنديد.

متن عربی

حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْوَهَّابِ الْقُرَشِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا مَنْصُورُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْأَصْفَهَانِیُّ الصُّوفِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ مَهْرَوَیْهِ الْقَزْوِينِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا دَاوُدُ بْنُ سُلَیْمَانَ الْغَازِی قَالَ سَمِعْتُ عَلِیَّ بْنَ مُوسَی الرِّضَا ع یَقُولُ عَنْ أَبِيهِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع‏ فِی قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ فَتَبَسَّمَ ضاحِکاً مِنْ قَوْلِها وَ قَالَ لَمَّا قَالَتِ النَّمْلَةُ يا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَساکِنَکُمْ لا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمانُ وَ جُنُودُهُ وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ‏ حَمَلَتِ الرِّيحُ صَوْتَ النَّمْلَةِ إِلَی سُلَیْمَانَ ع وَ هُوَ مَارٌّ فِی الْهَوَاءِ وَ الرِّيحُ قَدْ حَمَلَتْهُ فَوَقَفَ وَ قَالَ عَلَیَّ بِالنَّمْلَةِ فَلَمَّا أُتِیَ بِهَا قَالَ سُلَیْمَانُ یَا أَیُّهَا النَّمْلَةُ أَ مَا عَلِمْتِ أَنِّی نَبِیُّ اللَّهِ وَ أَنِّی لَا أَظْلِمُ أَحَداً قَالَتِ النَّمْلَةُ بَلَی قَالَ سُلَیْمَانُ ع فَلِمَ حَذَّرْتِهِمْ ظُلْمِی فَقُلْتِ‏ يا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَساکِنَکُمْ‏ قَالَتِ النَّمْلَةُ خَشِيتُ أَنْ ينظر [یَنْظُرُوا] إِلَی زِينَتِکَ فَیَفْتَتِنُوا بِهَا فَیَبْعُدُونَ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ تَعَالَی ثُمَّ قَالَتِ النَّمْلَةُ أَنْتَ أَکْبَرُ أَمْ أَبُوکَ دَاوُدُ قَالَ سُلَیْمَانُ بَلْ أَبِی دَاوُدُ قَالَتِ النَّمْلَةُ فَلِمَ زِيدَ فِی حُرُوفِ اسْمِکَ حَرْفٌ عَلَی حُرُوفِ اسْمِ أَبِيکَ دَاوُدَ قَالَ سُلَیْمَانُ مَا لِی بِهَذَا عِلْمٌ قَالَتِ النَّمْلَةُ لِأَنَّ أَبَاکَ دَاوُدَ ع دَاوَی جُرْحَهُ بِوُدٍّ فَسُمِّیَ دَاوُدَ وَ أَنْتَ یَا سُلَیْمَانُ أَرْجُو أَنْ تَلْحَقَ بِأَبِيکَ قَالَتِ النَّمْلَةُ هَلْ تَدْرِی لِمَ سُخِّرَتْ لَکَ الرِّيحُ مِنْ بَیْنِ سَائِرِ الْمَمْلَکَةِ قَالَ سُلَیْمَانُ مَا لِی بِهَذَا عِلْمٌ قَالَتِ النَّمْلَةُ یَعْنِی عَزَّ وَ جَلَّ بِذَلِکَ لَوْ سَخَّرْتُ لَکَ جَمِيعَ الْمَمْلَکَةِ کَمَا سَخَّرْتُ لَکَ هَذِهِ الرِّيحَ لَکَانَ زَوَالُهَا مِنْ یَدِکَ کَزَوَالِ الرِّيحِ فَحِينَئِذٍ تَبَسَّمَ‏ ضاحِکاً مِنْ قَوْلِها

مخاطب

جوان ، میانسال ، کارشناسان و صاحبنظران

قالب

کار گرافیکی ، سخنرانی ، کتاب معارفی