عیون اخبارالرضا (علیه آلاف تحیه و ثنا) ( ج2، ص 138 ) شمارهی 1547
موضوعات
سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره فردی عبادی > بهداشت و نظافت > استحمام
سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > سفر امام رضا (عليه السلام) از مدينه تا مرو > سکونت در نيشابور
سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > سفر امام رضا (عليه السلام) از مدينه تا مرو > سکونت در نيشابور > کرامت و معجزه در نيشابور
سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > سفر امام رضا (عليه السلام) از مدينه تا مرو > اعتقاد مردم به مکانهای منتسب به حضرت
معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > امامت > امامان معصوم > امام رضا (عليه السلام) > کرامات و معجزات امام رضا (عليه السلام) > در زمان حيات حضرت
خلاصه
می گويند: وقتی حضرت به نيشابور وارد شد، در محله ای که آن را فروينی گويند به حمّام رفت، و در آن محلّ حمّامی بود که همين حمام معروف است و آن را در اين زمان، «حمامُ الرضا» می گويند، و در کناری از آن محلّ، چاهی بود، که رو به خشکيدن نهاده بود، حضرت کسی را گماشت که آن چاه را لايروبی کرد و آبش فراوان گشت، و در بيرون درب چاه حوضی ساخت که با پلّه به آن وارد می شدند و آن را از آب آن چاه پر کردند و حضرت در آن حوض غسل کرد و بيرون آمد و در پشت آن حوض نماز گزارد، و مردم به نوبت در آن داخل شده غسل می کردند و بيرون آمده نماز می خواندند و از آن آب به قصد تبرّک چند قطره ای می نوشيدند و خداوند عزوجل را ستايش می نمودند، و از درگاه کرمش حاجت می خواستند، و آن همين چشمه ای است که امروزه معروف به چشمه «کهلان است، و مردم از هر طرف به سوی آن (برای تبرک جستن) می آيند.
متن فارسی
محمّد بن موسی بن متوکل رضی الله عنه از اسحاق بن راهويه روايت کرد که گفت: در زمانی که علی بن موسی عليهما السلام به نيشابور وارد شد، روزی که از آنجا به سوی مأمون خارج می شد، محدثينی که در اين ديار بودند همگی جلوی او آمده و راه را بسته و عرض کردند: ای فرزند رسول خدا! آيا از ميان ما می روی و ما را به حديثی از احاديث جدّت رسول خدا صلی الله عليه و آله که از آن بهرمند شويم، آگاه نمی سازی؟ اين در حالی بود که آن حضرت در عماری نشسته بود. سر خويش از عماری بيرون آورد و فرمود: «شنيدم از پدرم موسی بن جعفر که گفت: شنيدم از پدرم جعفر بن محمد که گفت: شنيدم از پدرم محمد بن علی که گفت: شنيدم از پدرم علی بن الحسين که گفت: شنيدم از پدرم حسين بن علی که گفت: شنيدم از پدرم اميرمؤمنان علی بن ابی طالب عليهم السلام که گفت: شنيدم از رسول خدا صلی الله عليه و آله که فرمود: شنيدم از جبرئيل که می گفت: شنيدم خداوند عزوجل فرمود: کلمه «لا اله الا الله» حصار و قلعه من است، پس هر کس به قلعه من داخل گردد، از عذاب من ايمن خواهد بود. ابن راهويه گويد: هنگامی که عماری حرکت کرد آن جناب به آواز بلند فرمود: اين شروطی دارد، و من خودم از جمله شروط آن هستم.
نويسنده کتاب رحمه الله گويد: از شروط اقرار به کلمه «لا اله الا الله» اقرار به امامت آن حضرت است که از جانب خداوند عزوجل معين شده است، و طاعتش بر همگان فرض و واجب است.
و می گويند: وقتی حضرت به نيشابور وارد شد، در محله ای که آن را فروينی گويند به حمّام رفت، و در آن محلّ حمّامی بود که همين حمام معروف است و آن را در اين زمان، «حمامُ الرضا» می گويند، و در کناری از آن محلّ، چاهی بود، که رو به خشکيدن نهاده بود، حضرت کسی را گماشت که آن چاه را لايروبی کرد و آبش فراوان گشت، و در بيرون درب چاه حوضی ساخت که با پلّه به آن وارد می شدند و آن را از آب آن چاه پر کردند و حضرت در آن حوض غسل کرد و بيرون آمد و در پشت آن حوض نماز گزارد، و مردم به نوبت در آن داخل شده غسل می کردند و بيرون آمده نماز می خواندند و از آن آب به قصد تبرّک چند قطره ای می نوشيدند و خداوند عزوجل را ستايش می نمودند، و از درگاه کرمش حاجت می خواستند، و آن همين چشمه ای است که امروزه معروف به چشمه «کهلان است، و مردم از هر طرف به سوی آن (برای تبرک جستن) می آيند.
متن عربی
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَی بْنِ الْمُتَوَكِّلِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْحُسَیْنِ مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْأَسَدِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ الصَّوْلِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا یُوسُفُ بْنُ عَقِيلٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ رَاهَوَیْهِ قَالَ لَمَّا وَافَی أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا ع نَیْسَابُورَ وَ أَرَادَ أَنْ یَخْرُجَ مِنْهَا إِلَی الْمَأْمُونِ اجْتَمَعَ عَلَیْهِ أَصْحَابُ الْحَدِيثِ فَقَالُوا لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ تَرْحَلُ عَنَّا وَ لَا تُحَدِّثُنَا بِحَدِيثٍ فَنَسْتَفِيدَهُ مِنْكَ وَ كَانَ قَدْ قَعَدَ فِی الْعَمَّارِیَّةِ فَأَطْلَعَ رَأْسَهُ وَ قَالَ سَمِعْتُ أَبِی مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ یَقُولُ سَمِعْتُ أَبِی جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ یَقُولُ سَمِعْتُ أَبِی مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ یَقُولُ سَمِعْتُ أَبِی عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ یَقُولُ سَمِعْتُ أَبِی الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ یَقُولُ سَمِعْتُ أَبِی أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ ع یَقُولُ سَمِعْتُ النَّبِیَّ ص یَقُولُ سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی قَالَ فَلَمَّا مَرَّتِ الرَّاحِلَةُ نَادَانَا بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا قال مصنف هذا الكتاب ره من شروطها الإقرار للرضا ع بأنه إمام من قبل الله عز و جل علی العباد مفترض الطاعة عليهم و يقال إن الرضا ع لما دخل نيسابور نزل فی محلة يقال لها الفروينی فيها حمام و هو الحمام المعروف اليوم بحمام الرضا ع و كانت هناك عين قد قل ماؤها فأقام عليها من أخرج ماءها حتی توفر و كثر و اتخذ من خارج الدرب حوضا ينزل إليه بالمراقی إلی هذه العين فدخله الرضا ع و اغتسل فيه ثم خرج منه و صلی علی ظهره و الناس يتناوبون ذلك الحوض و يغتسلون فيه و يشربون منه التماسا للبركة و يصلون علی ظهره و يدعون الله عز و جل فی حوائجهم فتقضی لهم و هی العين المعروفة بعين كهلان يقصدها الناس إلی يومنا هذا
مخاطب
نوجوان ، جوان ، میانسال ، کارشناسان و صاحبنظران
قالب
سخنرانی ، کتاب داستان كوتاه ، کتاب داستان بلند و رمان ، کتاب معارفی