عیون اخبارالرضا (علیه آلاف تحیه و ثنا)  ( ج‏2، ص 141 ) شماره‌ی 1556

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره فردی ‌ عبادی > دعا ‌ اذکار > نگه داشتن دعا و حرز همراه خود برای دفع بلاها
سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره فردی ‌ عبادی > دعا ‌ اذکار > دعا برای رفع بلا و شر شيطان
سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > سفر امام رضا (عليه السلام) از مدينه تا مرو > اقامت در طوس

خلاصه

محمد بن موسی بن متوکّل رضی الله عنه از ساير خادم نقل کرده که گفت: وقتی علی بن موسی الرضا عليهما السلام به قصر حُميد بن قحطبه (اين شخص در سال 152 از سوی منصور دوانيقی به حکومت خراسانات منصوب شده، و در زمان مهدی عباسی در سال 159 در طوس مرکز حکومتش از دنيا رفته است و علی بن موسی الرضا عليهما السلام در زمان مأمون به سال 200 هجری به خراسان آمده است، بنابراين احتمالاً اين شخص کسی ديگر باشد. مطلب روايت با اصول دينی ما منافاتی ندارد) وارد شد، لباس خود را از تن بيرون آورد و به حميد داد، و حميد آن را به کنيز خود داد تا آن را بشويد و نظافت کند. طولی نکشيد که آن کنيز بازگشت و رقعه ای در دست داشت و اظهار کرد که اين رقعه در جيب لباس ابوالحسن علی بن موسی بوده و آن را به حميد داد. حميد گويد: من به آن حضرت عرض کردم: فدايت گردم! اين کنيز رقعه ای را آورده و می گويد در جيب شما يافته است، اين چه چيز است؟ فرمود: «اين رقعه، حرز و دعايی است که من هيچ گاه از خود جدا نمی سازم.» من عرضه داشتم که ای کاش مرا به آن مشرّف می ساختی، فرمود: «اين حرزی است که هر کس آن را به همراه داشته باشد بلاها از او دفع شده و از هر بلیّه در امان خواهد بود، و پناهی برای او از شرّ شيطان ملعون (و از شرّ سلطان) است. سپس آن دعا و حرز را به حميد ديکته کرد و آن چنين بود: «بسم الله الرحمن الرحيم....ترجمه: به نام خداوند بخشاينده بخشايشگر. به نام خداوندی که من به خداوند بخشنده از تو به او پناه می برم، چه خدا ترس باشی و چه نباشی، چشم و گوش تو را به ياری خداوند شنوا و بينا، بستم، و تو هيچ گونه بر من قدرت و توانايی و غلبه نخواهی داشت، نه بر من و نه بر گوشم، و نه بر چشمم، و نه بر مويم و نه بر پوستم و نه بر گوشتم و نه بر خونم، و نه بر مغزم، و نه بر عصبم، و نه بر استخوانم، و نه بر اهل و عيالم، و نه بر مالم، و نه بر آنچه پروردگارم روزی ام فرموده، تو بر هيچ يک از اين امور من راهی نداری، من ميان خود و تو را با ستر انبياء و فرستادگان خدا پرده کشيدم؛ آن ستری که پيامبران الهی خود را از شر فرعون های زمان به آن حفظ کردند، جبرائيل از جانب راست من و ميکائيل از جانب چپ و اسرافيل از پشت سر، و محمد صلی الله عليه و آله از مقابل من مانع از من است، و خداوند از من آگاه است و مانع تو و شيطان می شود که به من دست برسانی. پروردگارا! ناآگاهی او به صبر و شکيبايی تو، موجب نشود که او مرا از جای برکند و مرا به وحشت اندازد و کوچک و حقيرم شمارد، بارالها! به تو پناهنده می شوم. بارالها! به تو پناهنده می شوم، بارالها! به تو پناهنده می شوم.»

متن فارسی

محمد بن موسی بن متوکّل رضی الله عنه از ساير خادم نقل کرده که گفت: وقتی علی بن موسی الرضا عليهما السلام به قصر حُميد بن قحطبه (اين شخص در سال 152 از سوی منصور دوانيقی به حکومت خراسانات منصوب شده، و در زمان مهدی عباسی در سال 159 در طوس مرکز حکومتش از دنيا رفته است و علی بن موسی الرضا عليهما السلام در زمان مأمون به سال 200 هجری به خراسان آمده است، بنابراين احتمالاً اين شخص کسی ديگر باشد. مطلب روايت با اصول دينی ما منافاتی ندارد) وارد شد، لباس خود را از تن بيرون آورد و به حميد داد، و حميد آن را به کنيز خود داد تا آن را بشويد و نظافت کند. طولی نکشيد که آن کنيز بازگشت و رقعه ای در دست داشت و اظهار کرد که اين رقعه در جيب لباس ابوالحسن علی بن موسی بوده و آن را به حميد داد. حميد گويد: من به آن حضرت عرض کردم: فدايت گردم! اين کنيز رقعه ای را آورده و می گويد در جيب شما يافته است، اين چه چيز است؟ فرمود: «اين رقعه، حرز و دعايی است که من هيچ گاه از خود جدا نمی سازم.» من عرضه داشتم که ای کاش مرا به آن مشرّف می ساختی، فرمود: «اين حرزی است که هر کس آن را به همراه داشته باشد بلاها از او دفع شده و از هر بلیّه در امان خواهد بود، و پناهی برای او از شرّ شيطان ملعون (و از شرّ سلطان) است. سپس آن دعا و حرز را به حميد ديکته کرد و آن چنين بود: «بسم الله الرحمن الرحيم....ترجمه: به نام خداوند بخشاينده بخشايشگر. به نام خداوندی که من به خداوند بخشنده از تو به او پناه می برم، چه خدا ترس باشی و چه نباشی، چشم و گوش تو را به ياری خداوند شنوا و بينا، بستم، و تو هيچ گونه بر من قدرت و توانايی و غلبه نخواهی داشت، نه بر من و نه بر گوشم، و نه بر چشمم، و نه بر مويم و نه بر پوستم و نه بر گوشتم و نه بر خونم، و نه بر مغزم، و نه بر عصبم، و نه بر استخوانم، و نه بر اهل و عيالم، و نه بر مالم، و نه بر آنچه پروردگارم روزی ام فرموده، تو بر هيچ يک از اين امور من راهی نداری، من ميان خود و تو را با ستر انبياء و فرستادگان خدا پرده کشيدم؛ آن ستری که پيامبران الهی خود را از شر فرعون های زمان به آن حفظ کردند، جبرائيل از جانب راست من و ميکائيل از جانب چپ و اسرافيل از پشت سر، و محمد صلی الله عليه و آله از مقابل من مانع از من است، و خداوند از من آگاه است و مانع تو و شيطان می شود که به من دست برسانی. پروردگارا! ناآگاهی او به صبر و شکيبايی تو، موجب نشود که او مرا از جای برکند و مرا به وحشت اندازد و کوچک و حقيرم شمارد، بارالها! به تو پناهنده می شوم. بارالها! به تو پناهنده می شوم، بارالها! به تو پناهنده می شوم.»

متن عربی

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَی الْمُتَوَكِّلُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ‏ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ یَاسِرٍ الْخَادِمِ قَالَ‏ لَمَّا نَزَلَ أَبُو الْحَسَنِ عَلِیُّ بْنُ مُوسَی الرِّضَا ع قَصْرَ حُمَیْدِ بْنِ قَحْطَبَةَ نَزَعَ ثِیَابَهُ وَ نَاوَلَهَا حُمَیْداً فَاحْتَمَلَهَا وَ نَاوَلَهَا جَارِیَةً لَهُ لِتَغْسِلَهَا فَمَا لَبِثَتْ أَنْ جَاءَتْ وَ مَعَهَا رُقْعَةٌ فَنَاوَلَتْهَا حُمَیْداً وَ قَالَتْ وَجَدْتُهَا فِی جَیْبِ أَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا ع فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ الْجَارِیَةَ وَجَدَتْ رُقْعَةً فِی جَیْبِ قَمِيصِكَ فَمَا هِیَ قَالَ یَا حُمَیْدُ هَذِهِ عُوذَةٌ لَا نُفَارِقُهَا فَقُلْتُ لَوْ شَرَّفْتَنِی بِهَا قَالَ ع هَذِهِ عُوذَةٌ مَنْ أَمْسَكَهَا فِی جَیْبِهِ كَانَ مَدْفُوعاً عَنْهُ وَ كَانَتْ لَهُ حِرْزاً مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِيمِ وَ مِنَ السُّلْطَانِ ثُمَّ أَمْلَی عَلَی حُمَیْدٍ الْعُوذَةَ وَ هِیَ‏ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ بِسْمِ اللَّهِ‏ إِنِّی أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْكَ إِنْ كُنْتَ تَقِیًّا أَوْ غَیْرَ تَقِیِّ أَخَذْتُ بِاللَّهِ السَّمِيعِ الْبَصِيرِ عَلَی سَمْعِكَ وَ بَصَرِكَ لَا سُلْطَانَ لَكَ عَلَیَّ وَ لَا عَلَی سَمْعِی وَ لَا بَصَرِی وَ لَا عَلَی شَعْرِی وَ لَا عَلَی بَشَرِی وَ لَا عَلَی لَحْمِی وَ لَا عَلَی دَمِی وَ لَا عَلَی مُخِّی وَ لَا عَلَی عَصَبِی وَ لَا عَلَی عِظَامِی وَ لَا عَلَی أَهْلِی وَ لَا عَلَی مَالِی وَ لَا عَلَی مَا رَزَقَنِی رَبِّی سَتَرْتُ بَیْنِی وَ بَیْنَكَ بِسِتْرَةِ النُّبُوَّةِ الَّذِی اسْتَتَرَ بِهِ أَنْبِیَاءُ اللَّهِ مِنْ سُلْطَانِ الْفَرَاعِنَةِ جَبْرَئِيلُ عَنْ یَمِينِی وَ مِيكَائِيلُ عَنْ یَسَارِی وَ إِسْرَافِيلُ مِنْ وَرَائِی وَ مُحَمَّدٌ ص أَمَامِی وَ اللَّهُ مُطَّلِعٌ عَلَی مَا یَمْنَعُكَ وَ یَمْنَعُ الشَّیْطَانَ مِنِّی اللَّهُمَّ لَا یَغْلِبُ جَهْلُهُ أَنَاتَكَ أَنْ یَسْتَفِزَّنِی وَ یَسْتَخِفَّنِی اللَّهُمَّ إِلَیْكَ الْتَجَأْتُ اللَّهُمَّ إِلَیْكَ الْتَجَأْتُ اللَّهُمَّ إِلَیْكَ الْتَجَأْتُ‏

مخاطب

جوان ، میانسال ، کارشناسان و صاحبنظران

قالب

سخنرانی ، کارگاه آموزشی ، کتاب داستان كوتاه ، کتاب داستان بلند و رمان ، کتاب معارفی