عیون اخبارالرضا (علیه آلاف تحیه و ثنا) ( ج2، ص 175 ) شمارهی 1617
موضوعات
سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > ولايتعهدی > پيشنهاد مامون به قبول وزارت توسط امام رضا (عليه السلام)
سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > ولايتعهدی > قبول نکردن امام پيشنهاد وزارت را
خلاصه
و حسين بن احمد بيهقی از محمد بن ابی عباد روايت کرد که: وقتی امر فضل بن سهل ذوالرياستين به آنجا کشيد که در تاريخ ثبت است و بالاخره کشته شد، مأمون بر حضرت رضا عليه السلام وارد شد و گريه می کرد و می گفت اکنون وقتی است که من نياز به تو دارم ای ابوالحسن!امر وزارت را بر عهده بگير و مرا ياری کن. امام عليه السلام فرمود: «تدبير امور با توست و بر ماست دعا کردن» ابن ابی عباد گفت: وقتی مأمون بيرون رفت به حضرت عرض کردم: خداوند به تو عزّت دهد! چرا آنچه را که اميرالمؤمنين از تو خواست را نپذيرفتی و به تأخير انداختی و امتناع ورزيدی؟! و امام عليه السلام فرمود: «وای از تو ای اباحسين! هيچ باکی از آنچه واقع شده بر تو نيست.» ابن أبی عباد گويد امام که ديد من از آنچه اتّفاق افتاده غمگين و افسرده ام، به من فرمود: نظرت در اين امر چيست؟ اگر کار بدان جا کشد که تو می گويی و تو نسبت به من همان طور که اکنون هستی باشی، نفقه تو (حقوق ماهيانه ات) همان مقداری خواهد بود که قبلاً معين شده است و تو هم مانند ديگران نزد من خواهی بود.
متن فارسی
و حسين بن احمد بيهقی از محمد بن ابی عباد روايت کرد که: وقتی امر فضل بن سهل ذوالرياستين به آنجا کشيد که در تاريخ ثبت است و بالاخره کشته شد، مأمون بر حضرت رضا عليه السلام وارد شد و گريه می کرد و می گفت اکنون وقتی است که من نياز به تو دارم ای ابوالحسن!امر وزارت را بر عهده بگير و مرا ياری کن. امام عليه السلام فرمود: «تدبير امور با توست و بر ماست دعا کردن» ابن ابی عباد گفت: وقتی مأمون بيرون رفت به حضرت عرض کردم: خداوند به تو عزّت دهد! چرا آنچه را که اميرالمؤمنين از تو خواست را نپذيرفتی و به تأخير انداختی و امتناع ورزيدی؟! و امام عليه السلام فرمود: «وای از تو ای اباحسين! هيچ باکی از آنچه واقع شده بر تو نيست.» ابن أبی عباد گويد امام که ديد من از آنچه اتّفاق افتاده غمگين و افسرده ام، به من فرمود: نظرت در اين امر چيست؟ اگر کار بدان جا کشد که تو می گويی و تو نسبت به من همان طور که اکنون هستی باشی، نفقه تو (حقوق ماهيانه ات) همان مقداری خواهد بود که قبلاً معين شده است و تو هم مانند ديگران نزد من خواهی بود.
متن عربی
حَدَّثَنَا الْحَاكِمُ أَبُو عَلِیٍّ الْحُسَیْنُ بْنُ أَحْمَدَ الْبَیْهَقِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی الصَّوْلِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی عَوْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْكِنْدِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْحُسَیْنِ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی عَبَّادٍ قَالَ لَمَّا كَانَ مِنْ أَمْرِ الْفَضْلِ بْنِ سَهْلٍ مَا كَانَ وَ قُتِلَ دَخَلَ الْمَأْمُونُ إِلَی الرِّضَا ع یَبْكِی وَ قَالَ لَهُ هَذَا وَقْتُ حَاجَتِی إِلَیْكَ یَا أَبَا الْحَسَنِ فَتَنْظُرُ فِی الْأَمْرِ وَ تُعِينُنِی فَقَالَ لَهُ عَلَیْكَ التَّدْبِيرُ یَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ عَلَیْنَا الدُّعَاءُ قَالَ فَلَمَّا خَرَجَ الْمَأْمُونُ قُلْتُ لِلرِّضَا ع لِمَ أَخَّرْتَ أَعَزَّكَ اللَّهُ مَا قَالَهُ لَكَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ أَبَیْتَهُ فَقَالَ وَیْحَكَ یَا أَبَا حَسَنٍ لَسْتُ مِنْ هَذَا الْأَمْرِ فِی شَیْءٍ قَالَ فَرَآنِی قَدِ اغْتَمَمْتُ فَقَالَ لِی وَ مَا لَكَ فِی هَذَا لَوْ آلَ الْأَمْرُ إِلَی مَا تَقُولُ وَ أَنْتَ مِنِّی كَمَا أَنْتَ عَلَیْهِ الْآنَ مَا كَانَتْ نَفَقَتُكَ إِلَّا فِی كُمِّكَ وَ كُنْتَ كَوَاحِدٍ مِنَ النَّاسِ
مخاطب
نوجوان ، جوان ، میانسال ، کارشناسان و صاحبنظران
قالب
کارگاه آموزشی ، کتاب داستان كوتاه ، کتاب داستان بلند و رمان