عیون اخبارالرضا (علیه آلاف تحیه و ثنا) ( ج1. ص64 ) شمارهی 171
موضوعات
معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > امامت > امامان معصوم > امام موسی کاظم (عليه السلام) > تاريخ زندگی امام کاظم (عليه السلام) > عصر موسی بن المهدی > خطر دستگيری امام
معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > امامت > امامان معصوم > امام موسی کاظم (عليه السلام) > تاريخ زندگی امام کاظم (عليه السلام) > عصر موسی بن المهدی > دعای امام کاظم (عليه السلام) جهت خلاصی از موسی بن مهدی
خلاصه
علی بن يقطين میگويد: در مجلسی که عده ای از بستگان موسی بن جعفر عليهما السلام حضور داشتند، به حضرت خبر رسيد که موسی بن المهدی (برادر هارون) درباره ايشان چه تصميماتی گرفته است. حضرت به بستگانشان فرمودند: نظرتان چيست؟ آنها عرض کردند: به نظر ما صلاح در اين است که خود را از او کنار بکشيد و مخفی شويد. زيرا از شر اين آدم نمیتواند در امان باشد. حضرت تبسم فرموده ، اين شعر را خواندند: سخينه گمان میکند که بر سرور خود غلبه خواهد کرد، چرا که ممکن است آنکه هميشه پيروز و غالب است، گاهی مغلوب واقع شود.
راوی میگويد: سپس حضرت دست به دعا برداشتند و در دعا چنين گفتند:
«خدايا چه بسيار دشمنی که لبه چاقو و تيغه شمشير خود را به جهت من تيز کرده است و سمهای کشندهاش را در غذای من ريخته است، و لحظه ای از من غفلت نکرده است و آنگاه که ضعف و عجز مرا در مقابل مصائب و مشکلات ديدی، با قدرت و نيروی خودت و نه با قدرت و نيروی من، او را کنار زدی و مرا از شر او ايمن نمودی و او را با نااميدی از رسيدن به آرزوهای دنيوی و دور از آنچه در آخرت به آن اميد بسته بود، در همان چاهی انداختی که برای من حفر کرده بود، خداوندا! به خاطر اين کار تو را سپاس میگويم آن مقدار که استحقاق داری. خداوندا! او را به عزت و قدرت خود بگير و با قدرت خود شمشيرش را نسبت به من کند کن و از کار بينداز. و او را سرگرم کارهای خودش کن و در مقابل دشمنش عاجز گردان و هم اکنون مرا بر او ياری فرما و برای من از او انتقام بگير تا خشم درونم فرو نشيند و از کينه من نسبت به او جلوگيری کند { يا حقی را که بر او دارم به دست آورم} خدايا. دعايم را قرين اجابت فرما و کاری کن که شکايت من تغيير کند و ديگر شکايتی نداشته باشم و آنچه را که به ظالمين وعده فرموده ای به او نشان ده و آنچه را که در مورد اجابت دعای مضطرين وعده دادی به من نشان ده. تو دارای فضل و بخششی بزرگ و نعمتهای باارزش هستی.»
راوی میگويد: سپس حاضرين متفرق شدند و تا زمان مرگ موسی بن مهدی گرد هم جمع نشدند، بعد از مرگ موسی بن مهدی، برای خواندان نامه ای که حاوی خبر مرگ وی بود، همگی نزد موسی بن جعفر عليهما السلام جمع شدند.
متن فارسی
علی بن يقطين میگويد: در مجلسی که عده ای از بستگان موسی بن جعفر عليهما السلام حضور داشتند، به حضرت خبر رسيد که موسی بن المهدی (برادر هارون) درباره ايشان چه تصميماتی گرفته است. حضرت به بستگانشان فرمودند: نظرتان چيست؟ آنها عرض کردند: به نظر ما صلاح در اين است که خود را از او کنار بکشيد و مخفی شويد. زيرا از شر اين آدم نمیتواند در امان باشد. حضرت تبسم فرموده ، اين شعر را خواندند: سخينه گمان میکند که بر سرور خود غلبه خواهد کرد، چرا که ممکن است آنکه هميشه پيروز و غالب است، گاهی مغلوب واقع شود.
راوی میگويد: سپس حضرت دست به دعا برداشتند و در دعا چنين گفتند:
«خدايا چه بسيار دشمنی که لبه چاقو و تيغه شمشير خود را به جهت من تيز کرده است و سمهای کشندهاش را در غذای من ريخته است، و لحظه ای از من غفلت نکرده است و آنگاه که ضعف و عجز مرا در مقابل مصائب و مشکلات ديدی، با قدرت و نيروی خودت و نه با قدرت و نيروی من، او را کنار زدی و مرا از شر او ايمن نمودی و او را با نااميدی از رسيدن به آرزوهای دنيوی و دور از آنچه در آخرت به آن اميد بسته بود، در همان چاهی انداختی که برای من حفر کرده بود، خداوندا! به خاطر اين کار تو را سپاس میگويم آن مقدار که استحقاق داری. خداوندا! او را به عزت و قدرت خود بگير و با قدرت خود شمشيرش را نسبت به من کند کن و از کار بينداز. و او را سرگرم کارهای خودش کن و در مقابل دشمنش عاجز گردان و هم اکنون مرا بر او ياری فرما و برای من از او انتقام بگير تا خشم درونم فرو نشيند و از کينه من نسبت به او جلوگيری کند { يا حقی را که بر او دارم به دست آورم} خدايا. دعايم را قرين اجابت فرما و کاری کن که شکايت من تغيير کند و ديگر شکايتی نداشته باشم و آنچه را که به ظالمين وعده فرموده ای به او نشان ده و آنچه را که در مورد اجابت دعای مضطرين وعده دادی به من نشان ده. تو دارای فضل و بخششی بزرگ و نعمتهای باارزش هستی.»
راوی میگويد: سپس حاضرين متفرق شدند و تا زمان مرگ موسی بن مهدی گرد هم جمع نشدند، بعد از مرگ موسی بن مهدی، برای خواندان نامه ای که حاوی خبر مرگ وی بود، همگی نزد موسی بن جعفر عليهما السلام جمع شدند.
بعد از مرگ موسی بن مهدی، برای خواندان نامه ای که حاوی خبر مرگ وی بود، همگی نزد موسی بن جعفر عليهما السلام جمع شدند و يکی از حاضرين در اين باره ، اين اشعار را سروده است:
چه بسا دعايی که شبانه به آسمان می رود و هيچ کس هم نمی تواند جلوی آن را بگيرد.
به جايی می رود که هيچ کاروانی در آن محدوده حرکت نکرده است و آن محل پر از موانع است.
اين دعا، از پس پرده شب (و پنهانی) موقعی که بعضی خواب و بعضی بيدارند، حرکت می کند.
و قبل از آنکه اين دعاها به آسمان برسد و کسی درهای آسمان را بکوبد، آن درها باز می شوند.
چون اين قافله به آنجا برسد، خداوند پيش قراولانش را باز نمی گرداند و خدا بينا و شنوا است.
و من به فضل خدا اميدوارم ، به گونه ای که از روی حسن ظن به خدا، گويا می بينم که خدا چه کار خواهد کرد.
متن عربی
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ یَحْیَی الْمُکَتِّبُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الطَّیِّبِ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْوَرَّاقُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ هَارُونَ الْحِمْیَرِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ النَّوْفَلِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ عَلِیِّ بْنِ یَقْطِينٍ قَالَ أُنْهِیَ الْخَبَرُ إِلَی أَبِی الْحَسَنِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ ع وَ عِنْدَهُ جَمَاعَةٌ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ بِمَا عَزَمَ إِلَیْهِ مُوسَی بْنُ الْمَهْدِیِّ فِی أَمْرِهِ فَقَالَ لِأَهْلِ بَیْتِهِ مَا تُشِيرُونَ قَالُوا نَرَی أَنْ تَتَبَاعَدَ عَنْهُ وَ أَنْ تُغَیِّبَ شَخْصَکَ فَإِنَّهُ لَا یُؤْمَنُ شَرُّهُ فَتَبَسَّمَ أَبُو الْحَسَنِ ع ثُمَّ قَالَ زَعَمَتْ سَخِينَةُ أَنْ سَتَغْلِبُ رَبَّهَا / وَ لَیُغْلَبَنَّ مُغَالِبُ الْغَلَّابِ / ثُمَّ قَالَ رَفَعَ یَدَهُ إِلَی السَّمَاءِ فَقَالَ اللَّهُمَّ کَمْ مِنْ عَدُوٍّ شَحَذَ لِی ظُبَةَ مُدْیَتِهِ وَ أَرْهَفَ لِی شَبَا حَدِّهِ وَ دَافَ لِی قَوَاتِلَ سُمُومِهِ وَ لَمْ تَنَمْ عَنِّی عَیْنُ حَرَاسَتِهِ فَلَمَّا رَأَیْتَ ضَعْفِی عَنِ احْتِمَالِ الْفَوَادِحِ وَ عَجْزِی ذَلِکَ عَنْ مُلِمَّاتِ الْحَوَائِجِ صَرَفْتَ ذَلِکَ عَنِّی بِذَلِکَ بِحَوْلِکَ وَ قُوَّتِکَ لَا بِحَوْلِی وَ قُوَّتِی فَأَلْقَیْتَهُ فِی الْحَفِيرِ الَّذِی احْتَفَرَهُ لِی خَائِباً مِمَّا أَمَّلَهُ فِی دُنْیَاهُ مُتَبَاعِداً مِمَّا رَجَاهُ فِی آخِرَتِهِ فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَی ذَلِکَ قَدْرَ اسْتِحْقَاقِکَ سَیِّدِی اللَّهُمَّ فَخُذْهُ بِعِزَّتِکَ وَ أقلل [افْلُلْ] حَدَّهُ عَنِّی بِقُدْرَتِکَ وَ اجْعَلْ لَهُ شُغُلًا فِيمَا یَلِيهِ وَ عَجْزاً عَمَّنْ یُنَاوِيهِ اللَّهُمَّ وَ أَعْدِنِی عَلَیْهِ مِنْ عَدْوَی حَاضِرَةٍ تَکُونُ مِنْ غَیْظِی شِفَاءً وَ مِنْ حَقِّی عَلَیْهِ وَفَاءً وَ صِلِ اللَّهُمَّ دُعَائِی بِالْإِجَابَةِ وَ انْظِمْ شِکَایَتِی بِالتَّغْیِيرِ وَ عَرِّفْهُ عَمَّا قَلِيلٍ مَا وَعَدْتَ الظَّالِمِينَ وَ عَرِّفْنِی مَا وَعَدْتَ فِی إِجَابَةِ الْمُضْطَرِّينَ إِنَّکَ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ* وَ الْمَنِّ الْکَرِيمِ قَالَ ثُمَّ تَفَرَّقَ الْقَوْمُ فَمَا اجْتَمَعُوا إِلَّا لِقِرَاءَةِ الْکِتَابِ الْوَارِدِ عَلَیْهِ بِمَوْتِ مُوسَی بْنِ الْمَهْدِیِّ فَفِی ذَلِکَ یَقُولُ بَعْضُ مَنْ حَضَرَ مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ ع مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ شِعْراً وَ سَارِیَةٍ لَمْ تَسِرْ فِی الْأَرْضِ تَبْتَغِی / مَحَلًّا وَ لَمْ تَقْطَعْ بِهَا الْبُعْدَ قَاطِعٌ / سَرَتْ حَیْثُ لَمْ تُجْدِ الرِّکَابُ وَ لَمْ تُنِخْ / لِوِرْدٍ وَ لَمْ یَقْصُرْ لَهَا الْعَبْدَ مَانِعٌ / تَمُرُّ وَرَاءَ اللَّیْلِ وَ اللَّیْلُ ضَارِبٌ / بِجُثْمَانِهِ فِيهِ سَمِيرٌ وَ هَاجِعٌ / تُفَتَّحُ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ دُونَهَا / إِذَا قَرَعَ الْأَبْوَابَ مِنْهُنَّ قَارِعٌ / إِذَا وَرَدَتْ لَمْ یُرِدِ اللَّهُ وَفْدَهَا / عَلَی أَهْلِهَا وَ اللَّهُ رَاءٍ وَ سَامِعٌ / وَ إِنِّی لَأَرْجُو اللَّهَ حَتَّی کَأَنَّمَا / أَرَی بِجَمِيلِ الظَّنِّ مَا اللَّهُ صَانِعٌ
مخاطب
جوان ، میانسال
قالب
سخنرانی ، کتاب داستان كوتاه ، کتاب معارفی