عیون اخبارالرضا (علیه آلاف تحیه و ثنا) ( ج2، ص227تا229 ) شمارهی 1724
موضوعات
سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره علمی و فرهنگی امام > وضعيت فکری و فرهنگی عصر امام > فعاليت غلات > رد غلات توسط امام
سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره علمی و فرهنگی امام > وضعيت فکری و فرهنگی عصر امام > فعاليت غلات > درباره غلو
معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > نبوت > پيامبران و انبيای قبل از رسول خدا صلی الله > عيسی (عليه السلام)
خلاصه
مأمون به او گفت:
ای ابوالحسن! به من خبر داده اند که جماعتی درباره شما خارج از حد غلوّ و زياده روی میکنند. امام عليه السلام فرمود: «پدرم موسی بن جعفر و او از پدرش جعفر بن محمد و او از پدرش محمد بن علی و او از پدرش علی بن الحسين، و او از پدرش حسين بن علی و او از پدرش علی بن ابی طالب عليهم السلام و او از رسول خدا صلی الله عليه و آله روايت کرده است که آن حضرت فرمود: «مرا از آنچه حق و حدّ من است بالاتر مبريد، زيرا خداوند تبارک و تعالی مرا پيش از آنکه رسول قرار دهد، عبد و بنده خويش قرار داده است و در کتاب خود فرموده: (برای هيچ بشری سزاوار نيست که خداوند، کتاب آسمانی و حکم و نبوت به او دهد سپس او به مردم بگويد: «غير از خدا مرا پرستش کنيد!» بلکه (سزاوار مقام او، اين است که بگويد: ) مردمی الهی باشيد، آن گونه که کتاب خدا را میآموختيد و درس میخوانديد! (و غير از خدا را پرستش نکنيد!)* و نه اينکه به شما دستور دهد که فرشتگان و پيامبران را، پروردگار خود انتخاب کنيد. آيا شما را، پس از آنکه مسلمان شديد، به کفر دعوت میکند؟! (سوره مبارکه آل عمران، آيات 80-79) و علی عليه السلام فرموده است:«دو طائفه درباره من خود را هلاک کرده اند و من هيچ تقصيری ندارم؛ يکی دوست افراط کار که حدود اشخاص را رعايت نمیکند، و ديگری دشمنی که دشمنی را از حدّ گذرانده، و ما از کسی که درباره ما غلوّ کند، و ما را از حدّ بندگی خدا بالاتر برد، بيزاری میجوئيم و به خداوند تبارک و تعالی پناه میبريم؛ همان طور که عيسی بن مريم عليهما السلام از نصاری به خداوند گناه برد. خداوند متعال میفرمايد: (عيسی بن مريم عرض کرد: « خداوندا! پروردگارا! از آسمان مائده ای بر ما بفرست! تا برای اول و آخر ما، عيدی باشد، و نشانه ای از تو و به ما روزی ده! تو بهترين روزی دهندگانی!» * خداوند (دعای او را مستجاب کرد و) فرمود: «من آن را بر شما نازل میکنم ولی هر کس از شما بعد از آن کافر گردد (و راه انکار پويد)، او را مجازاتی میکنم که احدی از جهانيان را چنان مجازات نکرده باشم!»* و آن گاه که خداوند به عيسی بن مريم میگويد: «آيا تو به مردم گفتی که من و مادرم را بعنوان دو معبود غير از خدا انتخاب کنيد؟!» او میگويد: «منزهی تو! من حق ندارم آنچه را که شايسته من نيست، بگويم! اپر چنين سخنی را گفته باشم، تو میدانی! تو از آنچه در روح و جان من است، آگاهی و من از آنچه در ذات (پاک) توست. آگاه نيستم! بيقين تو از تمام اسرار و پنهانيها با خبری.) (سوره مبارکه مائده، آيات 116-114)
و نيز خداوند عزوجل فرموده است: (هرگز مسيح از اين ابا نداشت که بنده خدا باشد و نه فرشتگان مقرب او (از اين ابا دارند). (سوره مبارکه نساء، آيه 173) و باز در آيه ديگر میفرمايد: (مسيح فرزند مريم، فقط فرستاده (خدا) بود پيش از وی نيز، فرستادگان ديگری بودند، مادرش، زن بسيار راستگويی بود هر دو، غذا میخوردند) (سوره مبارکه مائده، آيه 75) يعنی نياز به دفع مدفوع داشتند و تغوّط میکردند. (با اين حال، چگونه دعوی الوهيت مسيح و پرستش مريم را داريد؟!)
پس هر کس برای پيامبران، مقام خدايی قائل باشد و يا ادّعا کند که امامان مقام ربوبيت يا نبوت دارند ما از اوهم در دنيا و هم در آخرت بيزاريم و همچنين است کسی که معتقد شود ديگران نيز حق پيشوايی و امامت امت را دارند.
متن فارسی
تميم قرشی رضی الله عنه از حسن بن جهم روايت کرده که گفت: روزی وارد مجلس مأمون شدم و حضرت رضا عليه السلام در آنجا بود؛ و علمای علم کلام و فقهاء از هر فرقه و طائفه ای در آن مجلس حضور داشتند. يکی از آنان از حضرت پرسيد: ای فرزند رسول خدا! به چه دليل امامت برای مدعی آن ثابت میشود؟ امام عليه السلام فرمود: «به نص و دليل.» سائل پرسيد: منظور از دليل در امامت شخص چيست؟ فرمود: «در علم و دانش، و مستجاب شدن دعای او.» گفت: وجه خبر دادن شما به چيزهايی که بعداً واقع میشود به چه چيز است؟ فرمود: «از راه آن علم معهودی که از رسول خدا صلی الله عليه و آله به ما رسيده است» سؤال کننده پرسيد: امام چطور از نيات قلبی مردم آگاهی میيابد؟ حضرت در پاسخ فرمود: «مگر به گوش تو اين روايت نرسيده که رسول خدا صلی الله عليه و آله فرمود: «از تيزهوشی مؤمن بپرهيزيد، زيرا او به نوری که خدا به او داده به مسائل مینگرد.» آن شخص گفت: شنيده ام. حضرت صلی الله عليه و آله فرمود: «هر مؤمنی بهره ای از اين تيزهوشی را با خود دارد که با نور خدادادی باطنش به مقدار ايمان و بينش و هوشياری و دانش خود به جهان مینگرد، و خداوند همه تيزهوشی که به مؤمنين داده است را يکجا به ما عنايت نموده و خود در کتاب محکمش فرموده است: (در اين (سرگذشت عبرت انگيز). نشانه هايی است برای متوسمين! (مقصود کسانی هستند که به علائمی نظر میکنند و از آن علائم، حقيقتی را درک کنند.) (هوشياران) (سوره مبارکه حجر، آيه 75)
و اولين فرد از متموسمان، رسول خدا صلی الله عليه و آله بود، سپس اميرمؤمنان، آنگاه حسنين و بعد از ايشان امامان از اولاد حسين عليهم السلام تا روز قيامت. حسن بن جهم گويد: وقتی امام عليه السلام اين سخن را بر زبان آورد، مأمون رو به ايشان کرده گفت: ای اباالحسن! سخنت را برای ما ادامه بده، و باز هم برای ما از آنچه که خداوند به شما خاندان اهل بيت عطا فرموده بگو! حضرت فرمود: «خداوند عزوجل ما را به روحی مقدّس و مطهر از جانب خود تأييد فرموده که آن فرشته همراه هيچ يک از گذشتگان نبوده است و فقط با رسول خدا صلی الله عليه و آله بوده است و همچنين آن روح با امامان از ما نيز هست و آنان را ياری و هدايت مینمايد و موفقشان میدارد، و آن عمودی از نور ميان ما و خداوند عزوجل است. مأمون به او گفت:
ای ابوالحسن! به من خبر داده اند که جماعتی درباره شما خارج از حد غلوّ و زياده روی میکنند. امام عليه السلام فرمود: «پدرم موسی بن جعفر و او از پدرش جعفر بن محمد و او از پدرش محمد بن علی و او از پدرش علی بن الحسين، و او از پدرش حسين بن علی و او از پدرش علی بن ابی طالب عليهم السلام و او از رسول خدا صلی الله عليه و آله روايت کرده است که آن حضرت فرمود: «مرا از آنچه حق و حدّ من است بالاتر مبريد، زيرا خداوند تبارک و تعالی مرا پيش از آنکه رسول قرار دهد، عبد و بنده خويش قرار داده است و در کتاب خود فرموده: (برای هيچ بشری سزاوار نيست که خداوند، کتاب آسمانی و حکم و نبوت به او دهد سپس او به مردم بگويد: «غير از خدا مرا پرستش کنيد!» بلکه (سزاوار مقام او، اين است که بگويد: ) مردمی الهی باشيد، آن گونه که کتاب خدا را میآموختيد و درس میخوانديد! (و غير از خدا را پرستش نکنيد!)* و نه اينکه به شما دستور دهد که فرشتگان و پيامبران را، پروردگار خود انتخاب کنيد. آيا شما را، پس از آنکه مسلمان شديد، به کفر دعوت میکند؟! (سوره مبارکه آل عمران، آيات 80-79) و علی عليه السلام فرموده است:«دو طائفه درباره من خود را هلاک کرده اند و من هيچ تقصيری ندارم؛ يکی دوست افراط کار که حدود اشخاص را رعايت نمیکند، و ديگری دشمنی که دشمنی را از حدّ گذرانده، و ما از کسی که درباره ما غلوّ کند، و ما را از حدّ بندگی خدا بالاتر برد، بيزاری میجوئيم و به خداوند تبارک و تعالی پناه میبريم؛ همان طور که عيسی بن مريم عليهما السلام از نصاری به خداوند گناه برد. خداوند متعال میفرمايد: (عيسی بن مريم عرض کرد: « خداوندا! پروردگارا! از آسمان مائده ای بر ما بفرست! تا برای اول و آخر ما، عيدی باشد، و نشانه ای از تو و به ما روزی ده! تو بهترين روزی دهندگانی!» * خداوند (دعای او را مستجاب کرد و) فرمود: «من آن را بر شما نازل میکنم ولی هر کس از شما بعد از آن کافر گردد (و راه انکار پويد)، او را مجازاتی میکنم که احدی از جهانيان را چنان مجازات نکرده باشم!»* و آن گاه که خداوند به عيسی بن مريم میگويد: «آيا تو به مردم گفتی که من و مادرم را بعنوان دو معبود غير از خدا انتخاب کنيد؟!» او میگويد: «منزهی تو! من حق ندارم آنچه را که شايسته من نيست، بگويم! اپر چنين سخنی را گفته باشم، تو میدانی! تو از آنچه در روح و جان من است، آگاهی و من از آنچه در ذات (پاک) توست. آگاه نيستم! بيقين تو از تمام اسرار و پنهانيها با خبری.) (سوره مبارکه مائده، آيات 116-114)
و نيز خداوند عزوجل فرموده است: (هرگز مسيح از اين ابا نداشت که بنده خدا باشد و نه فرشتگان مقرب او (از اين ابا دارند). (سوره مبارکه نساء، آيه 173) و باز در آيه ديگر میفرمايد: (مسيح فرزند مريم، فقط فرستاده (خدا) بود پيش از وی نيز، فرستادگان ديگری بودند، مادرش، زن بسيار راستگويی بود هر دو، غذا میخوردند) (سوره مبارکه مائده، آيه 75) يعنی نياز به دفع مدفوع داشتند و تغوّط میکردند. (با اين حال، چگونه دعوی الوهيت مسيح و پرستش مريم را داريد؟!)
پس هر کس برای پيامبران، مقام خدايی قائل باشد و يا ادّعا کند که امامان مقام ربوبيت يا نبوت دارند ما از اوهم در دنيا و هم در آخرت بيزاريم و همچنين است کسی که معتقد شود ديگران نيز حق پيشوايی و امامت امت را دارند. مأمون پرسيد: شما نظرتان درباره رجعت چيست؟ امام عليه السلام فرمود: «عقيده ای درست، به جا و حق است، و در امت های پيشين هم بوده است، و قرآن مجيد هم از آن صحبت به ميان آورده و رسول خدا صلی الله عليه و آله هم فرموده: هر چه در امت های سابق اتفاق افتاده در اين امت نيز دقيقا، بی کم و کاست، بدون هيچ تفاوتی اتفاق خواهد افتاد؛ و فرمود: «هرگاه مهدی امت که از فرزندان من است، خروج کند، عيسی بن مريم عليهما السلام نازل شود، و پشت سر او با او نماز میگزارد و فرمود: اسلام با غريبی شروع شد و بزودی باز به غربت باز خواهد گشت، پس خوشا به حال غربا! پرسيدند: يا رسول الله سپس چه خواهد شد؟ فرمود: «سپس حق، به صاحبش باز خواهد گشت.» مأمون گفت: ای اباالحسن! درباره تناسخ (بازگشت روح آدمی به قالب و جسمی ديگر (انسان يا حيوان). و قائلين به آن چه میگوئيد؟ امام عليه السلام فرمود: «هر کس قائل به تناسخ باشد به خداوند بزرگ کفر ورزيده و بهشت و جهنم را دروغ شمرده است.»
مأمون پرسيد: نظر شما درباره مسخ شدگان چيست؟ حضرت عليه السلام فرمود: «اين ها عده ای بوده اند که خداون بر ايشان غضب کرد و مسخ شدند، سه روز زنده بودند و سپس هلاک شدند، و توليد نسل نيز ننمودند، پس هر چه در دنيا ميمون و خوک و...ديده میشود، حيواناتی هستند که فقط نام مسخ شدگان را بر آنها نهاده اند (نه اينکه اين ها از نسل آن مسخ شدگان باشند) و اين ها حيواناتی هستند که استفاده خوراک و هر نوع استفاده ديگری از آنها حرام است.
مأمون گفت: ای ابوالحسن! خداوند پس از تو، مرا زنده نگذارد. به خدا سوگند علم صحيح فقط نزد شما خاندان يافت میشود و دانش همه پدرانت يک جا به تو رسيده است. خداوند از اسلام و اهلش تو را جزای خير دهد. حسن بن جهم گويد: وقتی آن حضرت برخاست من به دنبال او راه افتادم و آن حضرت به منزل تشريف برد، و من خدمت او رسيدم و عرضه داشتم: ای فرزند رسول خدا! سپاس خدای را که نظر نيک اميرالمؤمنين مأمون را متوجه شما ساخت و عقيده او را درباره شما نيکو نمود تا حدی که او را بر آن داشت که احترام شايسته ای از شما به جای آورد. امام در پاسخ من فرمود: «ای ابن جهم! اين احترام و اکرامی که او نسبت به من کرد و حرف های من را گوش داد، باعث فريب تو نشود؛ چرا که به زودی همين شخص مرا با دادن سمّ هلاک خواهد کرد و او بر من جفا میکند و من اين مطلب را از همان عهد معهودی که از پدرانم از سول خدا صلی الله عليه و آله به من رسيده است میدانم (ظاهراً مقصود صحيفه جامعه است که رسول خدا صلی الله عليه و آله آن را بيان فرمود و اميرمؤمنان عليه السلام آن را نوشت.) و تو اين مطلب را تا من در قيد حيات هستم بر کسی فاش مساز و آن را از همه پنهان بدار. حسن بن جهم گويد: من به هيچ کس از اين ماجرا سخنی نگفتم تا اينکه آن حضرت در طوس با سم به شهادت رسيد و در خانه حميد بن قحطبه طائی در همان بقعه ای که هارون دفن شده بود، کنار هارون به خاک سپرده شد.
متن عربی
حَدَّثَنَا تَمِيمُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ تَمِيمٍ الْقُرَشِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَلِیٍّ الْأَنْصَارِیُّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ قَالَ حَضَرْتُ مَجْلِسَ الْمَأْمُونِ یَوْماً وَ عِنْدَهُ عَلِیُّ بْنُ مُوسَی الرِّضَا ع وَ قَدِ اجْتَمَعَ الْفُقَهَاءُ وَ أَهْلُ الْكَلَامِ مِنَ الْفِرَقِ الْمُخْتَلِفَةِ فَسَأَلَهُ بَعْضُهُمْ فَقَالَ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ بِأَیِّ شَیْءٍ تَصِحُّ الْإِمَامَةُ لِمُدَّعِيهَا قَالَ بِالنَّصِّ وَ الدَّلِيلِ قَالَ لَهُ فَدَلَالَةُ الْإِمَامِ فِيمَا هِیَ قَالَ فِی الْعِلْمِ وَ اسْتِجَابَةِ الدَّعْوَةِ قَالَ فَمَا وَجْهُ إِخْبَارِكُمْ بِمَا یَكُونُ قَالَ ذَلِكَ بِعَهْدٍ مَعْهُودٍ إِلَیْنَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص قَالَ فَمَا وَجْهُ إِخْبَارِكُمْ بِمَا فِی قُلُوبِ النَّاسِ قَالَ ع لَهُ أَ مَا بَلَغَكَ قَوْلُ الرَّسُولِ ص اتَّقُوا فِرَاسَةَ الْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ یَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ قَالَ بَلَی قَالَ وَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ إِلَّا وَ لَهُ فِرَاسَةٌ یَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ عَلَی قَدْرِ إِيمَانِهِ وَ مَبْلَغِ اسْتِبْصَارِهِ وَ عِلْمِهِ وَ قَدْ جَمَعَ اللَّهُ لِلْأَئِمَّةِ مِنَّا مَا فَرَّقَهُ فِی جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ فِی مُحْكَمِ كِتَابِهِ إِنَّ فِی ذلِكَ لَآياتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ فَأَوَّلُ الْمُتَوَسِّمِينَ رَسُولُ اللَّهِ ص ثُمَّ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع مِنْ بَعْدِهِ ثُمَّ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ ع إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ قَالَ فَنَظَرَ إِلَیْهِ الْمَأْمُونُ فَقَالَ لَهُ یَا أَبَا الْحَسَنِ زِدْنَا مِمَّا جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ فَقَالَ الرِّضَا ع إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ أَیَّدَنَا بِرُوحٍ مِنْهُ مُقَدَّسَةٍ مُطَهَّرَةٍ لَیْسَتْ بِمَلَكٍ لَمْ تَكُنْ مَعَ أَحَدٍ مِمَّنْ مَضَی إِلَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ هِیَ مَعَ الْأَئِمَّةِ مِنَّا تُسَدِّدُهُمْ وَ تُوَفِّقُهُمْ وَ هُوَ عَمُودٌ مِنْ نُورٍ بَیْنَنَا وَ بَیْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ لَهُ الْمَأْمُونُ یَا أَبَا الْحَسَنِ بَلَغَنِی أَنَّ قَوْماً یَغْلُونَ فِيكُمْ وَ یَتَجَاوَزُونَ فِيكُمُ الْحَدَّ فَقَالَ الرِّضَا ع حَدَّثَنِی أَبِی مُوسَی بْنُ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَبِيهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَا تَرْفَعُونِی فَوْقَ حَقِّی فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ تَعَالَی اتَّخَذَنِی عَبْداً قَبْلَ أَنْ یَتَّخِذَنِی نَبِیّاً قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُؤْتِیَهُ اللَّهُ الْكِتابَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّةَ ثُمَّ یَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِباداً لِی مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لكِنْ كُونُوا رَبَّانِیِّينَ بِما كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتابَ وَ بِما كُنْتُمْ تَدْرُسُونَ وَ لا یَأْمُرَكُمْ أَنْ تَتَّخِذُوا الْمَلائِكَةَ وَ النَّبِیِّينَ أَرْباباً أَ یَأْمُرُكُمْ بِالْكُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ قَالَ عَلِیٌّ ع یَهْلِكُ فِیَّ اثْنَانِ وَ لَا ذَنْبَ لِی مُحِبٌّ مُفْرِطٌ وَ مُبْغِضٌ مُفَرِّطٌ وَ أَنَا أَبْرَأُ إِلَی اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی مِمَّنْ یَغْلُو فِينَا وَ یَرْفَعُنَا فَوْقَ حَدِّنَا كَبَرَاءَةِ عِيسَی ابْنِ مَرْیَمَ ع مِنَ النَّصَارَی قَالَ اللَّهُ تَعَالَی وَ إِذْ قالَ اللَّهُ يا عِيسَی ابْنَ مَرْیَمَ أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِی وَ أُمِّی إِلهَیْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ قالَ سُبْحانَكَ ما یَكُونُ لِی أَنْ أَقُولَ ما لَیْسَ لِی بِحَقٍّ إِنْ كُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ ما فِی نَفْسِی وَ لا أَعْلَمُ ما فِی نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُیُوبِ ما قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا ما أَمَرْتَنِی بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّی وَ رَبَّكُمْ وَ كُنْتُ عَلَیْهِمْ شَهِيداً ما دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّیْتَنِی كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَیْهِمْ وَ أَنْتَ عَلی كُلِّ شَیْءٍ شَهِيدٌ وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَ لَنْ یَسْتَنْكِفَ الْمَسِيحُ أَنْ یَكُونَ عَبْداً لِلَّهِ وَ لَا الْمَلائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَ مَا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْیَمَ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَ أُمُّهُ صِدِّيقَةٌ كانا یَأْكُلانِ الطَّعامَ وَ مَعْنَاهُ أَنَّهُمَا كَانَا یَتَغَوَّطَانِ فَمَنِ ادَّعَی لِلْأَنْبِیَاءِ رُبُوبِیَّةً وَ ادَّعَی لِلْأَئِمَّةِ رُبُوبِیَّةً أَوْ نُبُوَّةً أَوْ لِغَیْرِ الْأَئِمَّةِ إِمَامَةً فَنَحْنُ مِنْهُ بُرَءَاءُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ فَقَالَ الْمَأْمُونُ یَا أَبَا الْحَسَنِ فَمَا تَقُولُ فِی الرَّجْعَةِ فَقَالَ الرِّضَا ع إِنَّهَا لَحَقٌّ قَدْ كَانَتْ فِی الْأُمَمِ السَّالِفَةِ وَ نَطَقَ بِهِ الْقُرْآنُ وَ قَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَكُونُ فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ كُلُّ مَا كَانَ فِی الْأُمَمِ السَّالِفَةِ حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ وَ الْقُذَّةِ بِالْقُذَّةِ قَالَ ع إِذَا خَرَجَ الْمَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِی نَزَلَ عِيسَی ابْنُ مَرْیَمَ ع فَصَلَّی خَلْفَهُ وَ قَالَ ع إِنَّ الْإِسْلَامَ بَدَأَ غَرِيباً وَ سَیَعُودُ غَرِيباً فَطُوبَی لِلْغُرَبَاءِ قِيلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ ثُمَّ یَكُونُ مَا ذَا قَالَ ثُمَّ یَرْجِعُ الْحَقُّ إِلَی أَهْلِهِ فَقَالَ الْمَأْمُونُ یَا أَبَا الْحَسَنِ فَمَا تَقُولُ فِی الْقَائِلِينَ بِالتَّنَاسُخِ فَقَالَ الرِّضَا ع مَنْ قَالَ بِالتَّنَاسُخِ فَهُوَ كَافِرٌ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ مُكَذِّبٌ بِالْجَنَّةِ وَ النَّارِ قَالَ الْمَأْمُونُ مَا تَقُولُ فِی الْمُسُوخِ قَالَ الرِّضَا ع أُولَئِكَ قَوْمٌ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ فَمَسَخَهُمْ فَعَاشُوا ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ ثُمَّ مَاتُوا وَ لَمْ یَتَنَاسَلُوا فَمَا یُوجَدُ فِی الدُّنْیَا مِنَ الْقِرَدَةِ وَ الْخَنَازِيرِ وَ غَیْرِ ذَلِكَ مِمَّا وَقَعَ عَلَیْهِمْ اسْمُ الْمُسُوخِیَّةِ فَهُوَ مِثْلُ مَا لَا یَحِلُّ أَكْلُهَا وَ الِانْتِفَاعُ بِهَا قَالَ الْمَأْمُونُ لَا أَبْقَانِیَ اللَّهُ بَعْدَكَ یَا أَبَا الْحَسَنِ فَوَ اللَّهِ مَا یُوجَدُ الْعِلْمُ الصَّحِيحُ إِلَّا عِنْدَ أَهْلِ هَذَا الْبَیْتِ وَ إِلَیْكَ انْتَهَتْ عُلُومُ آبَائِكَ فَجَزَاكَ اللَّهُ عَنِ الْإِسْلَامِ وَ أَهْلِهِ خَیْراً قَالَ الْحَسَنُ بْنُ جَهْمٍ فَلَمَّا قَامَ الرِّضَا ع تَبِعْتُهُ فَانْصَرَفَ إِلَی مَنْزِلِهِ فَدَخَلْتُ عَلَیْهِ وَ قُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی وَهَبَ لَكَ مِنْ جَمِيلِ رَأْیِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ مَا حَمَلَهُ عَلَی مَا أَرَی مِنْ إِكْرَامِهِ لَكَ وَ قَبُولِهِ لِقَوْلِكَ فَقَالَ ع یَا ابْنَ الْجَهْمِ لَا یَغُرَّنَّكَ مَا أَلْفَیْتَهُ عَلَیْهِ مِنْ إِكْرَامِی وَ الِاسْتِمَاعِ مِنِّی فَإِنَّهُ سَیَقْتُلُنِی بِالسَّمِّ وَ هُوَ ظَالِمٌ إِلَیَّ أن أَعْرِفُ ذَلِكَ بِعَهْدٍ مَعْهُودٍ إِلَیَّ مِنْ آبَائِی عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص فَاكْتُمْ هَذَا مَا دُمْتُ حَیّاً قَالَ الْحَسَنُ بْنُ الْجَهْمِ فَمَا حَدَّثْتُ أَحَداً بِهَذَا الْحَدِيثِ إِلَی أَنْ مَضَی ع بِطُوسٍ مَقْتُولًا بِالسَّمِّ وَ دُفِنَ فِی دَارِ حُمَیْدِ بْنِ قَحْطَبَةَ الطَّائِیِّ فِی الْقُبَّةِ الَّتِی فِيهَا قَبْرُ هَارُونَ الرَّشِيدِ إِلَی جَانِبِهِ
مخاطب
جوان ، میانسال ، کارشناسان و صاحبنظران
قالب
سخنرانی ، کارگاه آموزشی ، کتاب داستان كوتاه ، کتاب داستان بلند و رمان ، کتاب معارفی