عیون اخبارالرضا (علیه آلاف تحیه و ثنا) ( ج2، ص 236 ) شمارهی 1752
موضوعات
سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره علمی و فرهنگی امام > سيره علمی > علم غيب امام رضا (عليه السلام) = (علم نسبت به نيت بندگان)
معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > امامت > امامان معصوم > امام رضا (عليه السلام) > عموها > درباره محمد بن جعفر
معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > امامت > امامان معصوم > امام رضا (عليه السلام) > عموها > تعامل با محمد بن جعفر
خلاصه
احمد بن محمد بن يحيی العطار رضی الله عنه از محمد بن أثرم نقل کرده که محمد بن اثرم – همان شخصی که در زمان ابوالسّرايا رئيس شهربانی محمد بن سليمان علوی بود – گفت: اهل بيت محمد و افراد ديگری از قريش در شهر مدينه دور او جمع شده و با او بيعت کردند، و از او خواستند که کسی را به سراغ امام رضا عليه السلام بفرستد، و گفتند او طرفدار ماست و امر ما و او يکی است. محمد بن سليمان گفت: نزد او برو و سلام ما را برسان و به او بگو: خاندان تو گرد هم آمده و دوست دارند که شما هم با آنان باشی، اگر صلاح میدانی به اينجا بيا! گويد: من نزد آن حضرت به حمراء الأسد (مکانی در هشت ميلی مدينه و مسيری که پيامبر صلی الله عليه و آله در جنگ احد برای تعقيب مشرکين از آنجا گذشت) رفته و در آنجا خدمتش رسيدم و پيام محمد را که مرا برای ابلاغ آن فرستاده بود به ايشان عرض کردم. حضرت عليه السلام فرمود «سلام مرا به او برسان و بگو بيست روز بعد من خواهم آمد.»
من بازگشتم و پاسخ حضرت را به محمد ابلاغ نمودم، چند روزی گذشت و چون هجدهمين روز از روز ابلاغ رسيد «ورقاء» مأمور جلودی آمد و با ما به نبرد پرداخت و ما را شکست داد و فراری ساخت و من به سمت «صورين» (مکانی نزديک مدينه) فرار کردم که ناگهان شنيدم هاتفی به من خطاب کرده و گفت: ای أثرم! من به او رو کردم ديدم ابوالحسن عليه السلام است و میگويد: بيست روز گذشت يا نه؟
مقصود از اين شخص محمد بن سليمان بن داود بن حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب عليهما السلام است.
متن فارسی
احمد بن محمد بن يحيی العطار رضی الله عنه از محمد بن أثرم نقل کرده که محمد بن اثرم – همان شخصی که در زمان ابوالسّرايا رئيس شهربانی محمد بن سليمان علوی بود – گفت: اهل بيت محمد و افراد ديگری از قريش در شهر مدينه دور او جمع شده و با او بيعت کردند، و از او خواستند که کسی را به سراغ امام رضا عليه السلام بفرستد، و گفتند او طرفدار ماست و امر ما و او يکی است. محمد بن سليمان گفت: نزد او برو و سلام ما را برسان و به او بگو: خاندان تو گرد هم آمده و دوست دارند که شما هم با آنان باشی، اگر صلاح میدانی به اينجا بيا! گويد: من نزد آن حضرت به حمراء الأسد (مکانی در هشت ميلی مدينه و مسيری که پيامبر صلی الله عليه و آله در جنگ احد برای تعقيب مشرکين از آنجا گذشت) رفته و در آنجا خدمتش رسيدم و پيام محمد را که مرا برای ابلاغ آن فرستاده بود به ايشان عرض کردم. حضرت عليه السلام فرمود «سلام مرا به او برسان و بگو بيست روز بعد من خواهم آمد.»
من بازگشتم و پاسخ حضرت را به محمد ابلاغ نمودم، چند روزی گذشت و چون هجدهمين روز از روز ابلاغ رسيد «ورقاء» مأمور جلودی آمد و با ما به نبرد پرداخت و ما را شکست داد و فراری ساخت و من به سمت «صورين» (مکانی نزديک مدينه) فرار کردم که ناگهان شنيدم هاتفی به من خطاب کرده و گفت: ای أثرم! من به او رو کردم ديدم ابوالحسن عليه السلام است و میگويد: بيست روز گذشت يا نه؟
مقصود از اين شخص محمد بن سليمان بن داود بن حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب عليهما السلام است.
متن عربی
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی الْعَطَّارُ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی وَ سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ جَمِيعاً عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی الْخَطَّابِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ الْبَزَنْطِیِّ عَنْ عَبْدِ الصَّمَدِ بْنِ عُبَیْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْأَثْرَمِ وَ كَانَ عَلَی شُرْطَةِ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ الْعَلَوِیِّ بِالْمَدِينَةِ أَیَّامَ أَبِی السَّرَایَا قَالَ اجْتَمَعَ عَلَیْهِ أَهْلُ بَیْتِهِ وَ غَیْرُهُمْ مِنْ قُرَیْشٍ فَبَایَعُوهُ وَ قَالُوا لَهُ لَوْ بَعَثْتَ إِلَی أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع كَانَ مَعَنَا وَ كَانَ أَمْرُنَا وَاحِداً فَقَالَ مُحَمَّدُ بْنُ سُلَیْمَانَ اذْهَبْ إِلَیْهِ فَأَقْرِئْهُ السَّلَامَ وَ قُلْ لَهُ إِنَّ أَهْلَ بَیْتِكَ اجْتَمَعُوا وَ أَحَبُّوا أَنْ تَكُونَ مَعَهُمْ فَإِنْ رَأَیْتَ أَنْ تَأْتِیَنَا فَافْعَلْ قَالَ فَأَتَیْتُهُ وَ هُوَ بِالْحَمْرَاءِ فَأَدَّیْتُ مَا أَرْسَلَنِی بِهِ إِلَیْهِ فَقَالَ أَقْرِئْهُ مِنِّی السَّلَامَ وَ قُلْ لَهُ إِذَا مَضَی عِشْرُونَ یَوْماً أَتَیْتُكَ قَالَ فَجِئْتُهُ فَأَبْلَغْتُهُ مَا أَرْسَلَنِی بِهِ فَمَكَثْنَا أَیَّاماً فَلَمَّا كَانَ یَوْمُ ثَمَانِیَةَ عَشَرَ جَاءَنَا وَرْقَاءُ قَائِدُ الْجَلُودِیِّ فَقَاتَلَنَا وَ هَزَمَنَا وَ خَرَجْتُ هَارِباً نَحْوَ الصَّوْرَیْنِ فَإِذَا هَاتِفٌ یَهْتِفُ بِی یَا أَثْرَمُ فَالْتَفَتُّ إِلَیْهِ فَإِذَا أَبُو الْحَسَنِ ع وَ هُوَ یَقُولُ مَضَتِ الْعِشْرُونَ أَمْ لَا وَ هُوَ مُحَمَّدُ بْنُ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ بْنِ حَسَنِ بْنِ حَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع
مخاطب
کارشناسان و صاحبنظران
قالب
کارگاه آموزشی ، کتاب معارفی