سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره علمی و فرهنگی امام > سيره علمی > علم غيب امام رضا (عليه السلام) = (علم نسبت به نيت بندگان)

علی بن احمد برقی رحمه الله از جدّ اعلايش محمد بن خالد برقی روايت کرده که حسين بن موسی بن جعفر بن محمد علوی گفت: ما عده ای از جوانان بنی هاشم در کنار ابوالحسن علی بن موسی عليهما السلام بوديم که جعفر بن عمر علوی با وضعی ناجور و لباس هايی پاره و مندرس و کهنه بر ما گذشت. عده ای از ما به ديگران نظر انداختند و از روی تمسخر از وضع لباس نامطلوبی که جعفر در برداشت خنديدند. امام عليه السلام فرمود: «شما به زودی او را ثروتمند و با پيروان بسياری خواهيد ديد.» يک ماه يا حدود آن گذشت که جعفر بن عمر ولی مدينه شد و کارش بالا گرفت و وضع مادی اش سر و سامان يافت. و وقتی از کنار ما گذشت، خواجگان اطرافش را گرفته و سوارانی به همراه او بودند. مصنّف کتاب گويد: وی جعفر بن محمد بن عمر بن حسن بن علی بن عمر بن علی بن الحسين بن علی بن أبی طالب عليهم السلام می‌باشد.

علی بن احمد برقی رحمه الله از جدّ اعلايش محمد بن خالد برقی روايت کرده که حسين بن موسی بن جعفر بن محمد علوی گفت: ما عده ای از جوانان بنی هاشم در کنار ابوالحسن علی بن موسی عليهما السلام بوديم که جعفر بن عمر علوی با وضعی ناجور و لباس هايی پاره و مندرس و کهنه بر ما گذشت. عده ای از ما به ديگران نظر انداختند و از روی تمسخر از وضع لباس نامطلوبی که جعفر در برداشت خنديدند. امام عليه السلام فرمود: «شما به زودی او را ثروتمند و با پيروان بسياری خواهيد ديد.» يک ماه يا حدود آن گذشت که جعفر بن عمر ولی مدينه شد و کارش بالا گرفت و وضع مادی اش سر و سامان يافت. و وقتی از کنار ما گذشت، خواجگان اطرافش را گرفته و سوارانی به همراه او بودند. مصنّف کتاب گويد: وی جعفر بن محمد بن عمر بن حسن بن علی بن عمر بن علی بن الحسين بن علی بن أبی طالب عليهم السلام می‌باشد.

حَدَّثَنَا أَبُو الْقَاسِمِ عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِیُّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی وَ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَاجِيلَوَیْهِ جَمِيعاً عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِیِّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْعَلَوِیِّ قَالَ‏ كُنَّا حَوْلَ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع وَ نَحْنُ شُبَّانٌ مِنْ بَنِی هَاشِمٍ إِذْ مَرَّ عَلَیْنَا جَعْفَرُ بْنُ عُمَرَالْعَلَوِیُّ وَ هُوَ رَثُّ الْهَیْئَةِ فَنَظَرَ بَعْضُنَا إِلَی بَعْضٍ وَ ضَحِكْنَا مِنْ هَیْئَةِ جَعْفَرِ بْنِ عُمَرَ فَقَالَ الرِّضَا ع لَتَرَوْنَهُ عَنْ قَرِيبٍ كَثِيرَ الْمَالِ كَثِيرَ التَّبَعِ فَمَا مَضَی إِلَّا شَهْرٌ أَوْ نَحْوُهُ حَتَّی وَلِیَ الْمَدِينَةَ وَ حَسُنَتْ حَالُهُ فَكَانَ یَمُرُّ بِنَا وَ مَعَهُ الْخِصْیَانُ وَ الْحَشَمُ وَ جَعْفَرٌ هَذَا هُوَ جَعْفَرُ بْنُ عُمَرَ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ عُمَرَ بْنِ عَلِیِّ بْنِ حُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع‏

نوجوان ، جوان ، میانسال ، کارشناسان و صاحبنظران

سخنرانی ، کارگاه آموزشی ، کتاب داستان كوتاه ، کتاب داستان بلند و رمان ، کتاب معارفی