سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره علمی و فرهنگی امام > سيره علمی > علم غيب امام رضا (عليه السلام) = (علم نسبت به نيت بندگان)
سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > دوران مأمون > قتل هرثمه بن اعين توسط مامون

موسی بن هارون گويد: حضرت رضا عليه السلام را ديدم که در مدينه به هرثمه(بن اعين از رؤسای لشکر امين بود که پيش از شکست لشکر امين، جزء سران سپاه مأمون شد، و خدماتی بزرگ برای مأمون انجام داد که از جمله تار و مار کردن طرفداران و لشکريان ابوالسرايا بود، ولی در آخر کار يکی از مأموران مأمون به وی گزارش داد که هرثمه با ابوالسرايا نامه نگاری دارد. مأمون او را احضار کرده و در پيش روی او، وی را تازيانه زده و به زندان روانه ساختند و در زندان توسط توطئه ای او را بقتل رساندند.) می‌نگريست و می‌فرمود: «گويا می‌بينم او را به مرو می‌برند و سر از بدنش جدا می‌سازند.» راوی گويد: همين طور هم شد.

موسی بن هارون گويد: حضرت رضا عليه السلام را ديدم که در مدينه به هرثمه(بن اعين از رؤسای لشکر امين بود که پيش از شکست لشکر امين، جزء سران سپاه مأمون شد، و خدماتی بزرگ برای مأمون انجام داد که از جمله تار و مار کردن طرفداران و لشکريان ابوالسرايا بود، ولی در آخر کار يکی از مأموران مأمون به وی گزارش داد که هرثمه با ابوالسرايا نامه نگاری دارد. مأمون او را احضار کرده و در پيش روی او، وی را تازيانه زده و به زندان روانه ساختند و در زندان توسط توطئه ای او را بقتل رساندند.) می‌نگريست و می‌فرمود: «گويا می‌بينم او را به مرو می‌برند و سر از بدنش جدا می‌سازند.» راوی گويد: همين طور هم شد.

حَدَّثَنَا أَبِی قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَی بْنِ عُبَیْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی یَعْقُوبَ عَنْ مُوسَی بْنِ هَارُونَ قَالَ‏ رَأَیْتُ الرِّضَا ع وَ قَدْ نَظَرَ إِلَی هَرْثَمَةَ بِالْمَدِينَةِ فَقَالَ كَأَنِّی بِهِ وَ قَدْ حُمِلَ إِلَی مَرْوَ فَضُرِبَتْ عُنُقُهُ فَكَانَ كَمَا قَالَ‏

نوجوان ، جوان ، میانسال ، کارشناسان و صاحبنظران

سخنرانی ، کارگاه آموزشی ، کتاب داستان كوتاه ، کتاب داستان بلند و رمان ، کتاب معارفی