عیون اخبارالرضا (علیه آلاف تحیه و ثنا)  ( ج2، ص 246 ) شماره‌ی 1768

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره علمی و فرهنگی امام > وضعيت فکری و فرهنگی عصر امام > فعاليت واقفه > پاسخ امام رضا عليه السلام

خلاصه

علی بن عبدالله وراق رضی اللهعنه از جعفر بن محمد نوفلی روايت کرد که گفت: من در قنطره أربق (شهری در خوزستان که به آن اربک گويند.) خدمت حضرت رضا عليه السلام رسيدم و سلام کردم و کنار آن حضرت نشستم و عرض کردم: قربانت گردم! مردمی در اين نواحی هستند که می‌پندارند پدر شما زنده است. حضرت عليه السلام فرمود: «دروغ می‌گويند، خدا لعنتشان کند! اگر زنده بود ميراثش را تقسيم نمی‌کردند و زنانش شوهر نمی‌کردند، ولکن به خدا سوگند او طعم مرگ را چشيد، همچنان که (جدّش) علی بن ابی طالب عليه السلام چشيد.

متن فارسی

علی بن عبدالله وراق رضی اللهعنه از جعفر بن محمد نوفلی روايت کرد که گفت: من در قنطره أربق (شهری در خوزستان که به آن اربک گويند.) خدمت حضرت رضا عليه السلام رسيدم و سلام کردم و کنار آن حضرت نشستم و عرض کردم: قربانت گردم! مردمی در اين نواحی هستند که می‌پندارند پدر شما زنده است. حضرت عليه السلام فرمود: «دروغ می‌گويند، خدا لعنتشان کند! اگر زنده بود ميراثش را تقسيم نمی‌کردند و زنانش شوهر نمی‌کردند، ولکن به خدا سوگند او طعم مرگ را چشيد، همچنان که (جدّش) علی بن ابی طالب عليه السلام چشيد. جعفر نوفلی گويد: عرض کردم تکليف من چيست؟ فرمود: «پس از مرگ من بر تو باد از فرزندم محمد پيروی کنی! اما من خواهم رفت و برنخواهم گشت، پايدار باد قبری که در طوس و دو قبری که در بغداد است. راوی گويد عرض کردم: يکی را می‌شناسم (مقصود از دو قبر در بغداد قبر پدر امام رضا عليه السلام، حضرت موسی بن جعفر عليهما السلام و قبر فرزندانش حضرت جواد عليه السلام است که راوی قبر اول را می‌شناخته است.) آن ديگری کجاست؟ فرمود: «به زودی آن را هم خواهيد شناخت.» آنگاه فرمود: «قبر من و گور هارون الرشيد اين چنين است. و دو انگشت خود را به هم چسبانيد.»

متن عربی

حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْوَرَّاقُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْحُسَیْنِ مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْكُوفِیُّ الْأَسَدِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عِيسَی الْخَرَّاطُ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ النَّوْفَلِیُّ قَالَ‏ أَتَیْتُ الرِّضَا وَ هُوَ بِقَنْطَرَةِ أَرْبَقَ فَسَلَّمْتُ عَلَیْهِ ثُمَّ جَلَسْتُ وَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ أُنَاساً یَزْعُمُونَ أَنَّ أَبَاكَ حَیٌّ فَقَالَ كَذَبُوا لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَ لَوْ كَانَ حَیّاً مَا قُسِمَ مِيرَاثُهُ وَ لَا نُكِحَ نِسَاؤُهُ وَ لَكِنَّهُ وَ اللَّهِ ذَاقَ الْمَوْتَ كَمَا ذَاقَهُ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع قَالَ فَقُلْتُ لَهُ مَا تَأْمُرُنِی قَالَ عَلَیْكَ بِابْنِی مُحَمَّدٍ مِنْ بَعْدِی وَ أَمَّا أَنَا فَإِنِّی ذَاهِبٌ فِی وَجْهِ الْأَرْضِ لَا أَرْجِعُ مِنْهُ بُورِكَ قَبْرٌ بِطُوسَ وَ قَبْرَانِ بِبَغْدَادَ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَدْ عَرَفْنَا وَاحِداً فَمَا الثَّانِی قَالَ سَتَعْرِفُونَهُ ثُمَّ قَالَ ع قَبْرِی وَ قَبْرُ هَارُونَ الرَّشِيدِ هَكَذَا وَ ضَمَّ بِإِصْبَعَیْهِ‏

مخاطب

کارشناسان و صاحبنظران ، جوان ، میانسال

قالب

سخنرانی ، کارگاه آموزشی ، کتاب داستان كوتاه ، کتاب معارفی