عیون اخبارالرضا (علیه آلاف تحیه و ثنا) ( ج2، ص 247 ) شمارهی 1772
موضوعات
سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره فردی عبادی > زيارت > زيارت وداع رسول الله صلی الله
سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > سفر امام رضا (عليه السلام) از مدينه تا مرو > هنگامه خروج از مدينه
معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > امامت > امامان معصوم > امام رضا (عليه السلام) > پيشگويیهای امام رضا (عليه السلام) > در مورد محل دفن
معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > امامت > امامان معصوم > امام رضا (عليه السلام) > شهادت امام رضا (عليه السلام) > محل دفن امام رضا (عليه السلام)
خلاصه
مخوّل سجستانی گويد: وقتی فرستاده مأمون برای آوردن حضرت رضا عليه السلام به خراسان، به مدينه وارد شد، من در مدينه بودم. آن حضرت به مسجد رفت که با رسول خدا صلی الله عليه و آله وداع کند. چند بار وداع کرد و اجازه مرخصی خواست و هر بار چند قدمی دور میشد و باز بسوی قبر مطهر باز میگشت و صدايش به گريه و ناله بلند میشد. من پيش رفته و به ايشان سلام کردم. جواب سلام مرا داد، و من او را بدين سفر که به سمت مأمون میرود تهنيت گفتم. فرمود: «دست بردار و مرا واگذار! من از جوار جدّ بزرگم میروم و در غربت جان میسپارم، و کنار قبر هارون دفن میشوم.» گويد من همراه او بودم و او را دنبال میکردم تا به خراسان رسيد و در طوس از دنيا رفت و در کنار هارون او را به خاک سپردند.
متن فارسی
مخوّل سجستانی گويد: وقتی فرستاده مأمون برای آوردن حضرت رضا عليه السلام به خراسان، به مدينه وارد شد، من در مدينه بودم. آن حضرت به مسجد رفت که با رسول خدا صلی الله عليه و آله وداع کند. چند بار وداع کرد و اجازه مرخصی خواست و هر بار چند قدمی دور میشد و باز بسوی قبر مطهر باز میگشت و صدايش به گريه و ناله بلند میشد. من پيش رفته و به ايشان سلام کردم. جواب سلام مرا داد، و من او را بدين سفر که به سمت مأمون میرود تهنيت گفتم. فرمود: «دست بردار و مرا واگذار! من از جوار جدّ بزرگم میروم و در غربت جان میسپارم، و کنار قبر هارون دفن میشوم.» گويد من همراه او بودم و او را دنبال میکردم تا به خراسان رسيد و در طوس از دنيا رفت و در کنار هارون او را به خاک سپردند.
متن عربی
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِیَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِیُّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ حَدَّثَنِی محول [مُخَوَّلٌ] السِّجِسْتَانِیُّ قَالَ لَمَّا وَرَدَ الْبَرِيدُ بِإِشْخَاصِ الرِّضَا ع إِلَی خُرَاسَانَ كُنْتُ أَنَا بِالْمَدِينَةِ فَدَخَلَ الْمَسْجِدَ لِیُوَدِّعَ رَسُولَ اللَّهِ ص فَوَدَّعَهُ مِرَاراً كُلَّ ذَلِكَ یَرْجِعُ إِلَی الْقَبْرِ وَ یَعْلُو صَوْتُهُ بِالْبُكَاءِ وَ النَّحِيبِ فَتَقَدَّمْتُ إِلَیْهِ وَ سَلَّمْتُ عَلَیْهِ فَرَدَّ السَّلَامَ وَ هَنَّأْتُهُ فَقَالَ ذَرْنِی فَإِنِّی أَخْرُجُ مِنْ جِوَارِ جَدِّی ص وَ أَمُوتُ فِی غُرْبَةٍ وَ أُدْفَنُ فِی جَنْبِ هَارُونَ قَالَ فَخَرَجْتُ مُتَّبِعاً لِطَرِيقِهِ حَتَّی مَاتَ بِطُوسَ وَ دُفِنَ إِلَی جَنْبِ هَارُونَ
مخاطب
جوان ، میانسال ، کارشناسان و صاحبنظران
قالب
سخنرانی ، کارگاه آموزشی ، کتاب داستان كوتاه ، کتاب معارفی