عیون اخبارالرضا (علیه آلاف تحیه و ثنا)  ( ج2، ص 249 ) شماره‌ی 1780

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره علمی و فرهنگی امام > سيره علمی > علم غيب امام رضا (عليه السلام) = (علم نسبت به نيت بندگان)

خلاصه

احمد بن محمد گويد: من با خودم فکر کردم اگر محضر ابی الحسن عليه السلام رسيدم، از او بپرسم چقدر از سن شما گذشته است. وقتی خدمت آن حضرت رسيدم و مقابلش نشستم، شروع کرد با توجه خاصی به صورتم نگريست و پرسيد: چند سال از عمر تو گذشته است؟ عرض کردم: قربانت شوم فلان مقدار. فرمود: « من از تو بزرگترم و اکنون چهل و دو سال از عمر من می‌گذرد.» عرضه داشتم: فدايت شوم من در نظر داشتم سن شما را بپرسم. حضرت عليه السلام فرمود: «من هم برای تو گفتم.»

متن فارسی

احمد بن محمد گويد: من با خودم فکر کردم اگر محضر ابی الحسن عليه السلام رسيدم، از او بپرسم چقدر از سن شما گذشته است. وقتی خدمت آن حضرت رسيدم و مقابلش نشستم، شروع کرد با توجه خاصی به صورتم نگريست و پرسيد: چند سال از عمر تو گذشته است؟ عرض کردم: قربانت شوم فلان مقدار. فرمود: « من از تو بزرگترم و اکنون چهل و دو سال از عمر من می‌گذرد.» عرضه داشتم: فدايت شوم من در نظر داشتم سن شما را بپرسم. حضرت عليه السلام فرمود: «من هم برای تو گفتم.»

متن عربی

حَدَّثَنَا أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی الْخَطَّابِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ الْبَزَنْطِیِّ قَالَ‏ تَمَنَّیْتُ فِی نَفْسِی إِذَا دَخَلْتُ عَلَی أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع أَنْ أَسْأَلَهُ كَمْ أَتَی عَلَیْكَ مِنَ السِّنِّ فَلَمَّا دَخَلْتُ عَلَیْهِ وَ جَلَسْتُ بَیْنَ یَدَیْهِ جَعَلَ یَنْظُرُ إِلَیَّ وَ یَتَفَرَّسُ فِی وَجْهِی ثُمَّ قَالَ كَمْ أَتَی لَكَ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ كَذَا وَ كَذَا قَالَ فَأَنَا أَكْبَرُ مِنْكَ وَ قَدْ أَتَی عَلَیَّ اثْنَتَانِ وَ أَرْبَعُونَ سَنَةً فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَدْ وَ اللَّهِ أَرَدْتُ أَنْ أَسْأَلَكَ عَنْ هَذَا فَقَالَ قَدْ أَخْبَرْتُكَ‏

مخاطب

نوجوان ، جوان ، میانسال ، کارشناسان و صاحبنظران

قالب

سخنرانی ، کارگاه آموزشی ، کتاب داستان كوتاه