عیون اخبارالرضا (علیه آلاف تحیه و ثنا)  ( ج2، ص 250 ) شماره‌ی 1785

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره فردی ‌ عبادی > دعا ‌ اذکار > دعای برای مريضی و رفع سردرد
سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > دوران مأمون > ارتباط مردم با امام رضا عليه السلام
معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > امامت > امامان معصوم > امام رضا (عليه السلام) > کرامات و معجزات امام رضا (عليه السلام)

خلاصه

محمد بن فضيل گويد: وارد محلّی در مکه به نام بطن مرّ شدم، در آنجا دردی در پهلو و پای من ايجاد شد که در زبان عربی به آن عرقُ المدينی می گفتند. در مدينه خدمت خدمت حضرت رضا عليه السلام رسيدم، پرسيد: «چرا تو را دردمند می بينم؟ ناراحتی و درد تو چيست؟» عرض کردم: وقتی به بَطنَ مُرّ رسيدم مرض عرق المدينی ّ در پهلو و پاهايم پيدا شد، پس آن حضرت اشاره به آنچه در زير بغل من بود نمود و کلماتی را بر زبان جاری ساخت و بيان فرمود و آب دهان مبارک خويش را بر روی آن نهاد، آنگاه گفت: تو ديگر از اين درد رنجی احساس نخواهی کرد.» و بعد نظری به آنچه در پايم بود انداخت و فرمود: «ابوجعفر (امام باقر) عليه السلام فرمود: هر کس از شيعيان ما به بلايی گرفتار شود و صبر نمايد، خداوند عزوجل ثوابی همانند اجز هزار شهيد در نامه عمل او می نويسد.» در دل خود گفتم: به خدا سوگند از اين درد پا تا بميرم شفا نخواهم يافت! راوی از قول او که هيثم بن ابی مسروق است گويد: تا آخر عمر او می لنگيد.

متن فارسی

محمد بن فضيل گويد: وارد محلّی در مکه به نام بطن مرّ شدم، در آنجا دردی در پهلو و پای من ايجاد شد که در زبان عربی به آن عرقُ المدينی می گفتند. در مدينه خدمت خدمت حضرت رضا عليه السلام رسيدم، پرسيد: «چرا تو را دردمند می بينم؟ ناراحتی و درد تو چيست؟» عرض کردم: وقتی به بَطنَ مُرّ رسيدم مرض عرق المدينی ّ در پهلو و پاهايم پيدا شد، پس آن حضرت اشاره به آنچه در زير بغل من بود نمود و کلماتی را بر زبان جاری ساخت و بيان فرمود و آب دهان مبارک خويش را بر روی آن نهاد، آنگاه گفت: تو ديگر از اين درد رنجی احساس نخواهی کرد.» و بعد نظری به آنچه در پايم بود انداخت و فرمود: «ابوجعفر (امام باقر) عليه السلام فرمود: هر کس از شيعيان ما به بلايی گرفتار شود و صبر نمايد، خداوند عزوجل ثوابی همانند اجز هزار شهيد در نامه عمل او می نويسد.» در دل خود گفتم: به خدا سوگند از اين درد پا تا بميرم شفا نخواهم يافت! راوی از قول او که هيثم بن ابی مسروق است گويد: تا آخر عمر او می لنگيد.

متن عربی

حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْوَرَّاقُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْهَیْثَمِ بْنِ أَبِی الْمَسْرُوقِ النَّهْدِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ قَالَ‏ نَزَلْتُ بِبَطْنِ مَرٍّ فَأَصَابَنِی الْعِرْقُ الْمَدِينِیُّ فِی جَنْبِی وَ فِی رِجْلِی فَدَخَلْتُ عَلَی الرِّضَا ع بِالْمَدِينَةِ فَقَالَ مَا لِی أَرَاكَ مُتَوَجِّعاً فَقُلْتُ إِنِّی لَمَّا أَتَیْتُ بَطْنَ مَرٍّ أَصَابَنِی الْعِرْقُ الْمَدِينِیُّ فِی جَنْبِی وَ فِی رِجْلِی فَأَشَارَ ع إِلَی الَّذِی فِی جَنْبِی تَحْتَ الْإِبْطِ وَ تَكَلَّمَ بِكَلَامٍ وَ تَفَلَ عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ ع لَیْسَ عَلَیْكَ بَأْسٌ مِنْ هَذَا وَ نَظَرَ إِلَی الَّذِی فِی رِجْلِی فَقَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع مَنْ بُلِیَ مِنْ شِيعَتِنَا بِبَلَاءٍ فَصَبَرَ كَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ مِثْلَ أَجْرِ أَلْفِ شَهِيدٍ فَقُلْتُ فِی نَفْسِی لَا أَبْرَأُ وَ اللَّهِ مِنْ رِجْلِی أَبَداً قَالَ الْهَیْثَمُ فَمَا زَالَ یَعْرُجُ مِنْهَا حَتَّی مَاتَ‏

مخاطب

جوان ، میانسال ، کارشناسان و صاحبنظران

قالب

سخنرانی ، کتاب داستان كوتاه