سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره علمی و فرهنگی امام > سيره علمی > علم غيب امام رضا (عليه السلام) = (علم نسبت به نيت بندگان)
سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > دوران مأمون > ارتباط مردم با امام رضا عليه السلام

ابو محمد بصری گويد امام رضا عليه السلام وارد شد و من از او با نامه ای اجازه ای خواستم تا به منظور تجارت به مصر بروم. حضرت عليه السلام در پاسخ نامه نوشت: «اکنون صبر کن تا خدا چه بخواهد!» گويد: من دو سال تمام سفرم را تأخير انداختم و سال سوم به حضور مبارکش نامه ای نوشتم و اجازه رفتن به سفر را خواستم، در پاسخ نامه ام به من نوشته بود: بيرون رو! اين سفر را خداوند برای تو خير و مبارک گردانيد، و امر تغيير خواهد کرد. راوی گويد: من بيرون آمدم و خير بسياری بردم و در بغداد هرج و مرج شد و در آن زمان من از آن فتنه خلاصی يافتم.

ابو محمد بصری گويد امام رضا عليه السلام وارد شد و من از او با نامه ای اجازه ای خواستم تا به منظور تجارت به مصر بروم. حضرت عليه السلام در پاسخ نامه نوشت: «اکنون صبر کن تا خدا چه بخواهد!» گويد: من دو سال تمام سفرم را تأخير انداختم و سال سوم به حضور مبارکش نامه ای نوشتم و اجازه رفتن به سفر را خواستم، در پاسخ نامه ام به من نوشته بود: بيرون رو! اين سفر را خداوند برای تو خير و مبارک گردانيد، و امر تغيير خواهد کرد. راوی گويد: من بيرون آمدم و خير بسياری بردم و در بغداد هرج و مرج شد و در آن زمان من از آن فتنه خلاصی يافتم.

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مَهْزِیَارَ عَنْ أَخِيهِ عَلِیٍّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْوَلِيدِ بْنِ یَزِيدَ الْكِرْمَانِیِّ عَنْ أَبِی مُحَمَّدٍ الْمِصْرِیِّ قَالَ‏ قَدِمَ أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا ع فَكَتَبْتُ إِلَیْهِ أَسْأَلُهُ الْإِذْنَ فِی الْخُرُوجِ إِلَی مِصْرَ أَتَّجِرُ إِلَیْهَا فَكَتَبَ إِلَیَّ أَقِمْ مَا شَاءَ اللَّهُ قَالَ فَأَقَمْتُ سَنَتَیْنِ ثُمَّ قَدِمَ الثَّالِثَةَ فَكَتَبْتُ إِلَیْهِ أَسْتَأْذِنُهُ فَكَتَبَ إِلَیَّ اخْرُجْ مُبَارَكاً لَكَ صَنَعَ اللَّهُ لَكَ فَإِنَّ الْأَمْرَ یَتَغَیَّرُ قَالَ فَخَرَجْتُ فَأَصَبْتُ بِهَا خَیْراً وَ وَقَعَ الْهَرْجُ بِبَغْدَادَ فَسَلِمْتُ مِنْ تِلْكَ الْفِتْنَةِ

جوان ، میانسال ، کارشناسان و صاحبنظران

سخنرانی ، کتاب داستان كوتاه