عیون اخبارالرضا (علیه آلاف تحیه و ثنا) ( ج2، ص 251 ) شمارهی 1788
موضوعات
سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره فردی عبادی > دعا اذکار > دعای برای فرزند دار شدن
سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره فردی عبادی > پوشش
سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره علمی و فرهنگی امام > سيره علمی > علم غيب امام رضا (عليه السلام) = (علم نسبت به نيت بندگان)
سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > دوران مأمون > ارتباط مردم با امام رضا عليه السلام
خلاصه
احمد بن عبدالله کرخی گويد: فرزندانم زنده نمی ماندند و بيش از ده پانزده تن از فرزندان من همگی فوت شدند تا يک سال به حجمشرف شدم و خدمت امام رضا عليه السلام رسيدم و ايشان با لباس رنگی نزد من آمد. من سلام کردم و دست آن حضرت را بوسيدم، و مطالبی از ايشان پرسيدم. بعد راجع به مرگ بيشتر فرزندانم اظهار ناراحتی کردم.
حضتر مدتی به فکر فرو رفغت و بسيار دعا کرد، آنگاه رو به من کرده فرمود: «من اميدوارم از اينجا که بازگشتی، خانمت باردار باشد و پس از آن برايت فرزندی پس از فرزندی به دنيا آيد و در ايام زندگی ات از ايشان بهره ببری، و خداوند متعال هرگاه بخواهد دعائی را مستجاب گرداند، برآورده می کند، و او بر هر چيزی قادر است.» از حجّ برگشتم و به منزل آمدم و متوجه شم همسرم که دختر دايی من بود، باردار است و پس از مدتی برايم پسری به دنيا آورد که نام را محمد و کنيه اش را ابوالحسن نهادم. و ابراهيم سی و چند سال عمر کرد و محمد بيست و چهار سال، و هر دو مريض شدند، و من به حجّ رفتم و بازگشتم و هر دو بيمار و عليل بودند، و پس از بازگشت من دو ماه گذشت که در اول ماه بعد ابراهيم فوت کرد و پس از او در آخر همان ماه محمد. و راوی افزود: خود احمد بن عبدالله کرخّی پس از آن دو، يک سال و نيم زنده بود و از دنيا رفت و هيچ يک از فرزندان او قبل از آن دو چند ماه بيشتر عمر نمی کردند.
متن فارسی
احمد بن عبدالله کرخی گويد: فرزندانم زنده نمی ماندند و بيش از ده پانزده تن از فرزندان من همگی فوت شدند تا يک سال به حجمشرف شدم و خدمت امام رضا عليه السلام رسيدم و ايشان با لباس رنگی نزد من آمد. من سلام کردم و دست آن حضرت را بوسيدم، و مطالبی از ايشان پرسيدم. بعد راجع به مرگ بيشتر فرزندانم اظهار ناراحتی کردم.
حضتر مدتی به فکر فرو رفغت و بسيار دعا کرد، آنگاه رو به من کرده فرمود: «من اميدوارم از اينجا که بازگشتی، خانمت باردار باشد و پس از آن برايت فرزندی پس از فرزندی به دنيا آيد و در ايام زندگی ات از ايشان بهره ببری، و خداوند متعال هرگاه بخواهد دعائی را مستجاب گرداند، برآورده می کند، و او بر هر چيزی قادر است.» از حجّ برگشتم و به منزل آمدم و متوجه شم همسرم که دختر دايی من بود، باردار است و پس از مدتی برايم پسری به دنيا آورد که نام را محمد و کنيه اش را ابوالحسن نهادم. و ابراهيم سی و چند سال عمر کرد و محمد بيست و چهار سال، و هر دو مريض شدند، و من به حجّ رفتم و بازگشتم و هر دو بيمار و عليل بودند، و پس از بازگشت من دو ماه گذشت که در اول ماه بعد ابراهيم فوت کرد و پس از او در آخر همان ماه محمد. و راوی افزود: خود احمد بن عبدالله کرخّی پس از آن دو، يک سال و نيم زنده بود و از دنيا رفت و هيچ يک از فرزندان او قبل از آن دو چند ماه بيشتر عمر نمی کردند.
متن عربی
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی الْعَطَّارُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْحَاقَ الْكُوفِیِّ عَنْ عَمِّهِ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَارِثَةَ الْكَرْخِیِّ قَالَ كَانَ لَا یَعِيشُ لِی وَلَدٌ وَ تُوُفِّیَ لِی بِضْعَةَ عَشَرَ مِنَ الْوُلْدِ فَحَجَجْتُ وَ دَخَلْتُ عَلَی أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع فَخَرَجَ إِلَیَّ وَ هُوَ مُتَّزِرٌ بِإِزَارٍ مُوَرَّدٍ فَسَلَّمْتُ عَلَیْهِ وَ قَبَّلْتُ یَدَهُ وَ سَأَلْتُهُ عَنْ مَسَائِلَ ثُمَّ شَكَوْتُ إِلَیْهِ بَعْدَ ذَلِكَ مَا أَلْقَی مِنْ قِلَّةِ بَقَاءِ الْوَلَدِ فَأَطْرَقَ طَوِيلًا وَ دَعَا مَلِیّاً ثُمَّ قَالَ لِی إِنِّی لَأَرْجُو أَنْ تَنْصَرِفَ وَ لَكَ حَمْلٌ وَ أَنْ یُولَدَ لَكَ وَلَدٌ بَعْدَ وَلَدٍ وَ تَمَتَّعَ بِهِمْ أَیَّامَ حَیَاتِكَ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَی إِذَا أَرَادَ أَنْ یَسْتَجِيبَ الدُّعَاءَ فَعَلَ وَ هُوَ عَلی كُلِّ شَیْءٍ قَدِيرٌ قَالَ فَانْصَرَفْتُ مِنَ الْحَجِّ إِلَی مَنْزِلِی فَأَصَبْتُ أَهْلِی ابْنَةَ خَالِی حَامِلًا فَوَلَدَتْ لِی غُلَاماً سَمَّیْتُهُ إِبْرَاهِيمَ ثُمَّ حَمَلَتْ بَعْدَ ذَلِكَ فَوَلَدَتْ لِی غُلَاماً سَمَّیْتُهُ مُحَمَّداً وَ كَنَّیْتُهُ بِأَبِی الْحَسَنِ فَعَاشَ إِبْرَاهِيمُ نَیِّفاً وَ ثَلَاثِينَ سَنَةً وَ عَاشَ أَبُو الْحَسَنِ أربع [أَرْبَعاً] وَ عِشْرِينَ سَنَةً ثُمَّ إِنَّهُمَا اعْتَلَّا جَمِيعاً وَ خَرَجْتُ حَاجّاً وَ انْصَرَفْتُ وَ هُمَا عَلِيلَانِ فَمَكَثَا بَعْدَ قُدُومِی شَهْرَیْنِ ثُمَّ تُوُفِّیَ إِبْرَاهِيمُ فِی أَوَّلِ الشَّهْرِ وَ تُوُفِّیَ مُحَمَّدٌ فِی آخِرِ الشَّهْرِ ثُمَّ مَاتَ بَعْدَهُمَا بِسَنَةٍ وَ نِصْفٍ وَ لَمْ یَكُنْ یَعِيشُ لَهُ قَبْلَ ذَلِكَ وَلَدٌ إِلَّا أَشْهُرٌ
مخاطب
جوان ، میانسال ، کارشناسان و صاحبنظران
قالب
سخنرانی ، کتاب داستان كوتاه