عیون اخبارالرضا (علیه آلاف تحیه و ثنا) ( ج2، ص 252 ) شمارهی 1790
موضوعات
سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره علمی و فرهنگی امام > سيره علمی > علم غيب امام رضا (عليه السلام) = (علم نسبت به نيت بندگان)
سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > ولايتعهدی > تعامل مامون با امام (عليه السلام)
سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > ولايتعهدی > تعامل مامون با امام (عليه السلام) > اقرار ظاهری به فضايل امام
خلاصه
محمد بن عبدالله هاشمی گويد: من روزی نزد مأمون رفتم. مرا نشاند و به ديگران دستور داد که بيرون بروند و طعام خواست، و با هم صرف کرديم، و بعد خود را خوش بو و پاکيزه نموديم، آنگاه دستور داد پرده ای زدند و رو کرد به کسی که در پشت پرده بود و گفت: تو را بخدا سوگند شعری که در رثای آنکه در طوس بود و از دنيا رفت خوانده ای را دوباره بخوان! زنی شروع کرد به خواندن:
گوارا باد برای طوس و آن کس که در آن رحل اقامت افکند از خاندان مصطفی رسول خدا صلی الله عليه و آله که غروب کردنش اينجا برای ما حزن و ماتم به پا کرد.
راوی گفت: مأمون پس از شنيدن اين مرثيه گريست، و به من گفت: ای عبدالله! آيا اهل بيت من و تو، مرا سرزنش میکنند که علی بن موسی الرضا را در اينجا همچون علم و شاخصی برای همگان قرار دادم؟! بخدا سوگند برای تو حديثی نقل کنم که از آن تعجب کنی!
روزی نزد وی رفتم و گفتم: قربانت گردم پدرانت موسی بن جعفر و جعفر بن محمد، و محمد بن علی و علی بن الحسين عليهم السلام بودند، و نزد آنان علم گذشته و آينده تا روز قيامت، بود و حال، تو وصی و وارث آنانی و علم آنان نزد توست، و من به تو حاجتمندم. حضرت عليه السلام فرمود: «بگو چه حاجتی داری؟» عرض کردم: اين کنيزم «زاهريه» که در صفا و نيکويی و اخلاق، برگزيده و خاص من است، و بر او کسی را مقدم نمیدارم، چند بار تا کنون آبستن شده و سقط نموده، و اکنون هم حامله است، مرا راهنمائی کن به چيزی که او را معالجه کند تا سالم شود و فرزندش را بدون مشکل بدنيا آورد. حضرت عليه السلام فرمود: «از اينکه سقط میکند نگران مباش، چون او شفا میيابد و پسری میآورد که بسيار شبيه به مادرش است و انگشت زائد کوچک بدون بند، در دست راست دارد و نيز در پای چپش انگشت زائد بدون بند است.» من در دلم گفتم: خداوند بر هر چيزيی تواناست. همان کنيز پسری به دنيا آورد که از بسيار به مادرش شبيه بود، و در دست راستش انگشت کوچکی روئيده بود که بند نداشت، و همچنين در پای چپش انگشتی زائد بود که بند نداشت؛ همان طور که آن حضرت عليه السلام فرموده بود. پس کيست که مرا ملامت کند در اينکه او را به عنوان شاخص و علم قرار دادم؟
راوی گويد: در اين حديث مطالب بيشتری بود که من آن را کوتاه کردم. هيچ قوّت و قدرتی جز به خداوند بلند مرتبه بزرگ نيست.
متن فارسی
محمد بن عبدالله هاشمی گويد: من روزی نزد مأمون رفتم. مرا نشاند و به ديگران دستور داد که بيرون بروند و طعام خواست، و با هم صرف کرديم، و بعد خود را خوش بو و پاکيزه نموديم، آنگاه دستور داد پرده ای زدند و رو کرد به کسی که در پشت پرده بود و گفت: تو را بخدا سوگند شعری که در رثای آنکه در طوس بود و از دنيا رفت خوانده ای را دوباره بخوان! زنی شروع کرد به خواندن:
گوارا باد برای طوس و آن کس که در آن رحل اقامت افکند از خاندان مصطفی رسول خدا صلی الله عليه و آله که غروب کردنش اينجا برای ما حزن و ماتم به پا کرد.
راوی گفت: مأمون پس از شنيدن اين مرثيه گريست، و به من گفت: ای عبدالله! آيا اهل بيت من و تو، مرا سرزنش میکنند که علی بن موسی الرضا را در اينجا همچون علم و شاخصی برای همگان قرار دادم؟! بخدا سوگند برای تو حديثی نقل کنم که از آن تعجب کنی!
روزی نزد وی رفتم و گفتم: قربانت گردم پدرانت موسی بن جعفر و جعفر بن محمد، و محمد بن علی و علی بن الحسين عليهم السلام بودند، و نزد آنان علم گذشته و آينده تا روز قيامت، بود و حال، تو وصی و وارث آنانی و علم آنان نزد توست، و من به تو حاجتمندم. حضرت عليه السلام فرمود: «بگو چه حاجتی داری؟» عرض کردم: اين کنيزم «زاهريه» که در صفا و نيکويی و اخلاق، برگزيده و خاص من است، و بر او کسی را مقدم نمیدارم، چند بار تا کنون آبستن شده و سقط نموده، و اکنون هم حامله است، مرا راهنمائی کن به چيزی که او را معالجه کند تا سالم شود و فرزندش را بدون مشکل بدنيا آورد. حضرت عليه السلام فرمود: «از اينکه سقط میکند نگران مباش، چون او شفا میيابد و پسری میآورد که بسيار شبيه به مادرش است و انگشت زائد کوچک بدون بند، در دست راست دارد و نيز در پای چپش انگشت زائد بدون بند است.» من در دلم گفتم: خداوند بر هر چيزيی تواناست. همان کنيز پسری به دنيا آورد که از بسيار به مادرش شبيه بود، و در دست راستش انگشت کوچکی روئيده بود که بند نداشت، و همچنين در پای چپش انگشتی زائد بود که بند نداشت؛ همان طور که آن حضرت عليه السلام فرموده بود. پس کيست که مرا ملامت کند در اينکه او را به عنوان شاخص و علم قرار دادم؟
راوی گويد: در اين حديث مطالب بيشتری بود که من آن را کوتاه کردم. هيچ قوّت و قدرتی جز به خداوند بلند مرتبه بزرگ نيست.
مصنف کتاب رضی الله عنه گويد: علم و آگاهی حضرت رضا عليه السلام به اين واقعه از طريق همان صحيفه ای است که توسط پدرانش از رسول خدا صلی الله عليه و آله به او رسيده بود، و آن اين بود که جبرئيل از جانب خدا اخبار خلفاء و اولاد ايشان را از بنی اميه و بنی عباس، و حوادثی که در روزگار آنان رخ خواهد داد همه و هر چه را که به دست آنان اجرا خواهد شد همه را به رسول خدا صلی الله عليه و آله اطلاع داد، ولا حول و لاقوه الا بالله.
متن عربی
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِیَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْهَاشِمِیِّ قَالَ دَخَلْتُ عَلَی الْمَأْمُونِ یَوْماً فَأَجْلَسَنِی وَ أَخْرَجَ مَنْ كَانَ عِنْدَهُ ثُمَّ دَعَا بِالطَّعَامِ فَطَعِمْنَا ثُمَّ طَیَّبَنَا ثُمَّ أَمَرَ بِسِتَارَةٍ فَضُرِبَتْ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَی بَعْضِ مَنْ كَانَ فِی السِّتَارَةِ فَقَالَ بِاللَّهِ لَمَّا رَثَیْتِ لَنَا مَنْ بِطُوسَ فَأَخَذَتْ يقول [تَقُولُ] سُقْیَا بِطُوسَ وَ مَنْ أَضْحَی بِهَا قَطَناً / مِنْ عِتْرَةِ الْمُصْطَفَی أَبْقَی لَنَا حَزَناً / قَالَ ثُمَّ بَكَی وَ قَالَ لِی یَا عَبْدَ اللَّهِ أَ یَلُومُنِی أَهْلُ بَیْتِی وَ أَهْلُ بَیْتِكَ أَنْ نَصَبْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع عَلَماً فَوَ اللَّهِ لَأُحَدِّثَكَ بِحَدِيثٍ تَتَعَجَّبُ مِنْهُ جِئْتُهُ یَوْماً فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ آبَاءَكَ مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ وَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ وَ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ ع كَانَ عِنْدَهُمْ عِلْمُ مَا كَانَ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ أَنْتَ وَصِیُّ الْقَوْمِ وَ وَارِثُهُمْ وَ عِنْدَكَ عِلْمُهُمْ وَ قَدْ بَدَتْ لِی إِلَیْكَ حَاجَةٌ قَالَ هَاتِهَا فَقُلْتُ هَذِهِ الزَّاهِرِیَّةُ خطتنی [حَظِیَّتِی] وَ لَا أُقَدِّمُ عَلَیْهَا مِنْ جَوَارِیَّ قَدْ حَمَلَتْ غَیْرَ مَرَّةٍ وَ أَسْقَطَتْ وَ هِیَ الْآنَ حَامِلٌ فَدُلَّنِی عَلَی مَا نَتَعَالَجُ بِهِ فَتَسْلَمَ فَقَالَ لَا تَخَفْ مِنْ إِسْقَاطِهَا فَإِنَّهَا تَسْلَمُ وَ تَلِدُ غُلَاماً أَشْبَهَ النَّاسِ بِأُمِّهِ وَ یَكُونُ لَهُ خِنْصِرٌ زَائِدَةٌ فِی یَدِهِ الْیُمْنَی لَیْسَتْ بِالْمُدَلَّاةِ وَ فِی رِجْلِهِ الْیُسْرَی خِنْصِرٌ زَائِدَةٌ لَیْسَتْ بِالْمُدَلَّاةِ فَقُلْتُ فِی نَفْسِی أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ عَلی كُلِّ شَیْءٍ قَدِيرٌ فَوَلَدَتِ الزَّاهِرِیَّةُ غُلَاماً أَشْبَهَ النَّاسِ بِأُمِّهِ فِی یَدِهِ الْیُمْنَی خِنْصِرٌ زَائِدَةٌ لَیْسَتْ بِالْمُدَلَّاةِ وَ فِی رِجْلِهِ الْیُسْرَی خِنْصِرٌ زَائِدَةٌ لَیْسَتْ بِالْمُدَلَّاةِ عَلَی مَا كَانَ وَصَفَهُ لِیَ الرِّضَا ع فَمَنْ یَلُومُنِی عَلَی نَصْبِی إِیَّاهُ عَلَماً وَ الْحَدِيثُ فِيهِ زِیَادَةٌ حَذَفْنَاهَا وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِيمِ قال مصنف هذا الكتاب إنما علم الرضا ع ذلك مما وصل إليه عن آبائه عن رسول الله ص و ذلك أن جبرئيل ع قد كان نزل عليه بأخبار الخلفاء و أولادهم من بنی أمية و ولد العباس و بالحوادث التی تكون فی أيامهم و ما يجری علی أيديهم و لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ
مخاطب
جوان ، میانسال ، کارشناسان و صاحبنظران
قالب
سخنرانی ، کارگاه آموزشی ، کتاب داستان كوتاه ، کتاب داستان بلند و رمان