عیون اخبارالرضا (علیه آلاف تحیه و ثنا)  ( ج2، ص 264 ) شماره‌ی 1812

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > دوران مأمون > تعامل مامون با بستگان امام
سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > دوران مأمون > قيام های علويون
معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > امامت > امامان معصوم > امام رضا (عليه السلام) > برادران > زيد بن موسی و نکوهش امام رضا (عليه السلام)

خلاصه

ابو علی بيهقی از ابی عبدون روايت کرد که گفت: هنگامی که زيد بن موسی برادر حضرت رضا عليه السلام – که در سال 199 هجری قمری در بصره شورش کرده بود و خانه های بنی عباس را آتش زده و خراب کرده بود و بدين سبب به او زيد النار (زيد با بنی العباس و خصوصا هارون دشمنی شديد داشت، از اين رو در سال 199 هجری قمری عليه بنی العباس قيام کرد.) می‌گفتند – دستگير شد، او را نزد مأمون آوردند. مأمون به او گفت: ای زيد! در بصره خروج می‌کنی و به جای اينکه از خانه های دشمنانمان – بنی اميه، ثقيف، و غنیّ، و باهله، و آل زياد – شروع کنی، از خانه های پسر عموهايت، فرزندان عباس شروع می‌نمايی و آنها را به آتش می‌کشی؟! زيد که شوخ طبع بود گفت: اشتباه کردم از هر جهت يا اميرالمؤمنين! اگر اين بار باز گردم، ابتدا رضا عليه السلام روانه کرده و پيام فرستاد که او را به خاطر شما بخشيدم، و وقتی او را نزد حضرت آوردند وی را ملامت کرد و سرزنش نمود و گفت: تو آزادی هر کجا که می‌خواهی برو و سوگند ياد نمود تا زنده است با او سخن نگويد.

متن فارسی

ابو علی بيهقی از ابی عبدون روايت کرد که گفت: هنگامی که زيد بن موسی برادر حضرت رضا عليه السلام – که در سال 199 هجری قمری در بصره شورش کرده بود و خانه های بنی عباس را آتش زده و خراب کرده بود و بدين سبب به او زيد النار (زيد با بنی العباس و خصوصا هارون دشمنی شديد داشت، از اين رو در سال 199 هجری قمری عليه بنی العباس قيام کرد.) می‌گفتند – دستگير شد، او را نزد مأمون آوردند. مأمون به او گفت: ای زيد! در بصره خروج می‌کنی و به جای اينکه از خانه های دشمنانمان – بنی اميه، ثقيف، و غنیّ، و باهله، و آل زياد – شروع کنی، از خانه های پسر عموهايت، فرزندان عباس شروع می‌نمايی و آنها را به آتش می‌کشی؟! زيد که شوخ طبع بود گفت: اشتباه کردم از هر جهت يا اميرالمؤمنين! اگر اين بار باز گردم، ابتدا رضا عليه السلام روانه کرده و پيام فرستاد که او را به خاطر شما بخشيدم، و وقتی او را نزد حضرت آوردند وی را ملامت کرد و سرزنش نمود و گفت: تو آزادی هر کجا که می‌خواهی برو و سوگند ياد نمود تا زنده است با او سخن نگويد.

متن عربی

حَدَّثَنَا الْحَاكِمُ أَبُو عَلِیٍّ الْحُسَیْنُ بْنُ أَحْمَدَ الْبَیْهَقِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی الصَّوْلِیُ‏ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یَزِيدَ النَّحْوِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی ابْنُ أَبِی عُبْدُونٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ‏ لَمَّا جِی‏ءَ بِزَیْدِ بْنِ مُوسَی أَخِی الرِّضَا ع إِلَی الْمَأْمُونِ وَ قَدْ خَرَجَ بِالْبَصْرَةِ وَ أَحْرَقَ دُورَ الْعَبَّاسِیِّينَ وَ ذَلِكَ فِی سَنَةِ تِسْعٍ وَ تِسْعِينَ وَ مِائَةٍ فَسُمِّیَ زَیْدَ النَّارِ قَالَ لَهُ الْمَأْمُونُ یَا زَیْدُ خَرَجْتَ بِالْبَصْرَةِ وَ تَرَكْتَ أَنْ تَبْدَأَ بِدُورِ أَعْدَائِنَا مِنْ بَنِی أُمَیَّةَ وَ ثَقِيفٍ وَ عَدِیٍّ وَ بَاهِلَةَ وَ آلِ زِیَادٍ وَ قَصَدْتَ دُورَ بَنِی عَمِّكَ قَالَ وَ كَانَ مَزَّاحاً أَخْطَأْتُ یَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْ كُلِّ جِهَةٍ وَ إِنْ عُدْتُ بَدَأْتُ بِأَعْدَائِنَا فَضَحِكَ الْمَأْمُونُ وَ بَعَثَ بِهِ إِلَی أَخِيهِ الرِّضَا ع وَ قَالَ قَدْ وَهَبْتُ جُرْمَهُ لَكَ فَلَمَّا جَاءُوا بِهِ عَنَّفَهُ وَ خَلَّی سَبِيلَهُ وَ حَلَفَ أَنْ لَا یُكَلِّمَهُ أَبَداً مَا عَاشَ‏

مخاطب

کارشناسان و صاحبنظران

قالب

سخنرانی ، کارگاه آموزشی ، کتاب معارفی