معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > نبوت > پيامبران و انبيای قبل از رسول خدا صلی الله > نوح
معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > نبوت > پيامبران و انبيای قبل از رسول خدا صلی الله > نوح > سام بن نوح
معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > امامت > امامان معصوم > حضرت زهرا (سلام الله عليها) > فضايل
معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > امامت > امامان معصوم > امام حسن مجتبی (عليه السلام) > فضايل
معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > امامت > امامان معصوم > امام حسين (عليه السلام) > فضايل
معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > امامت > امامان معصوم > امام رضا (عليه السلام) > برادران > زيد بن موسی و نکوهش امام رضا (عليه السلام)

ياسر خادم گويد: زيد بن موسی برادر حضرت رضا عليه السلام در مدينه خروج کرد و خانه هايی را به آتش کشيد و مردمی را کشت و از اين رو او را زيد النار لقب دادند، و مأمون فرستاد او را دستگير کردند و نزدش آوردند، دستور داد او را نزد برادرش ابوالحسن ببريد، ياسر گويد: وقتی بر آن حضرت وارد شد به او فرمود: «ای زيد! آيا تو را سخن مردمان نفهم اهل کوفه مغرور نموده است که روايت می‌کنند: فاطمه عفت خود را نگهداشت، پس خداوند آتش را بر ذريه اش حرام ساخت؟ اين جمله فقط مخصوص حسن و حسين است، اگر تو فکر می‌کنی مرتکب معصيت خداوند عزوجل شده و وارد بهشت می‌شوی و پدرت موسی بن جعفر عليهما السلام اطاعت خدا را به جا می‌آورد و وارد بهشت می‌شود، در اين صورت تو در نزد خداوند گرامی تر خواهی بود، به خدا سوگند هيچ کس جز از راه اطاعت فرمان الهی به جايی نخواهد رسيد، و اگر تو خيال می‌کنی با معصيت به جايی می‌رسی، گمان تو بدگمانی است!» زيد گفت: من برادر شما هستم و پسر پدرت می‌باشم، حضرت عليه السلام در پاسخش فرمود: «تو وقتی برادر منی که خداوند عزوجل را اطاعت کنی، چون نوح عليه السلام گفت: (پروردگارا! پسرم از خاندان من است و وعده تو (در مورد نجات خاندانم) حق است و تو از همه حکم کنندگان برتری!) (سوره مبارکه هود، آيه 45) خداوند در پاسخش فرمود: (ای نوح! او از اهل تو نيست! او عمل غيرصالحی است فرد ناشايسته ای است) (سوره مبارکه هود، آيه 46) پس خداوند او را چون معصيت کار و نافرمان بود، از نوح ندانست.»

ياسر خادم گويد: زيد بن موسی برادر حضرت رضا عليه السلام در مدينه خروج کرد و خانه هايی را به آتش کشيد و مردمی را کشت و از اين رو او را زيد النار لقب دادند، و مأمون فرستاد او را دستگير کردند و نزدش آوردند، دستور داد او را نزد برادرش ابوالحسن ببريد، ياسر گويد: وقتی بر آن حضرت وارد شد به او فرمود: «ای زيد! آيا تو را سخن مردمان نفهم اهل کوفه مغرور نموده است که روايت می‌کنند: فاطمه عفت خود را نگهداشت، پس خداوند آتش را بر ذريه اش حرام ساخت؟ اين جمله فقط مخصوص حسن و حسين است، اگر تو فکر می‌کنی مرتکب معصيت خداوند عزوجل شده و وارد بهشت می‌شوی و پدرت موسی بن جعفر عليهما السلام اطاعت خدا را به جا می‌آورد و وارد بهشت می‌شود، در اين صورت تو در نزد خداوند گرامی تر خواهی بود، به خدا سوگند هيچ کس جز از راه اطاعت فرمان الهی به جايی نخواهد رسيد، و اگر تو خيال می‌کنی با معصيت به جايی می‌رسی، گمان تو بدگمانی است!» زيد گفت: من برادر شما هستم و پسر پدرت می‌باشم، حضرت عليه السلام در پاسخش فرمود: «تو وقتی برادر منی که خداوند عزوجل را اطاعت کنی، چون نوح عليه السلام گفت: (پروردگارا! پسرم از خاندان من است و وعده تو (در مورد نجات خاندانم) حق است و تو از همه حکم کنندگان برتری!) (سوره مبارکه هود، آيه 45) خداوند در پاسخش فرمود: (ای نوح! او از اهل تو نيست! او عمل غيرصالحی است فرد ناشايسته ای است) (سوره مبارکه هود، آيه 46) پس خداوند او را چون معصيت کار و نافرمان بود، از نوح ندانست.»

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ مَاجِيلَوَیْهِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَی الْمُتَوَكِّلُ وَ أَحْمَدُ بْنُ زِیَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ قَالُوا حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ قَالَ‏ حَدَّثَنِی یَاسِرٌ أَنَّهُ خَرَجَ زَیْدُ بْنُ مُوسَی أَخُو أَبِی الْحَسَنِ ع بِالْمَدِينَةِ وَ أَحْرَقَ وَ قَتَلَ وَ كَانَ یُسَمَّی زَیْدَ النَّارِ فَبَعَثَ إِلَیْهِ الْمَأْمُونُ فَأُسِرَ وَ حُمِلَ إِلَی الْمَأْمُونِ فَقَالَ الْمَأْمُونُ اذْهَبُوا بِهِ إِلَی أَبِی الْحَسَنِ قَالَ یَاسِرٌ فَلَمَّا أُدْخِلَ إِلَیْهِ قَالَ لَهُ أَبُو الْحَسَنِ ع یَا زَیْدُ أَ غَرَّكَ قَوْلُ سَفِلَةِ أَهْلِ الْكُوفَةِ إِنَّ فَاطِمَةَ ع أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَحَرَّمَ اللَّهُ ذُرِّیَّتَهَا عَلَی النَّارِ ذَلِكَ لِلْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ خَاصَّةً إِنْ كُنْتَ تَرَی أَنَّكَ تَعْصِی اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ تَدْخُلُ الْجَنَّةَ وَ مُوسَی بْنُ جَعْفَرٍ ع أَطَاعَ اللَّهَ وَ دَخَلَ الْجَنَّةَ فَأَنْتَ إِذاً أَكْرَمُ عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ ع وَ اللَّهِ مَا یَنَالُ أَحَدٌ مَا عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا بِطَاعَتِهِ وَ زَعَمْتَ أَنَّكَ تَنَالُهُ بِمَعْصِیَتِهِ فَبِئْسَ مَا زَعَمْتَ فَقَالَ لَهُ زَیْدٌ أَنَا أَخُوكَ وَ ابْنُ أَبِيكَ فَقَالَ لَهُ أَبُو الْحَسَنِ ع أَنْتَ أَخِی مَا أَطَعْتَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ نُوحاً ع قَالَ‏ رَبِّ إِنَّ ابْنِی مِنْ أَهْلِی وَ إِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَ أَنْتَ أَحْكَمُ الْحاكِمِينَ‏ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ‏ يا نُوحُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِحٍ‏ فَأَخْرَجَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ أَنْ یَكُونَ مِنْ أَهْلِهِ بِمَعْصِیَتِهِ‏

کارشناسان و صاحبنظران

سخنرانی ، کارگاه آموزشی ، کتاب معارفی