عیون اخبارالرضا (علیه آلاف تحیه و ثنا)  ( ج2، ص 290تا 294 ) شماره‌ی 1855

موضوعات

معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > امامت > امامان معصوم > امام رضا (عليه السلام) > مرثيه ها در رثای امام رضا (عليه السلام) بعد از شهادت > محمد بن حبيب ضبی

خلاصه

و در کتاب محمد بن حبيب ضبّی اين اشعار را يافتم: قبری در طوس است که امامی در آن مدفون است، و زيارت او بر ما حتمی و لازم است. قبری است که دارالسلام بهشت به آن برپاست، و يا آنکه محل درود و سلام است، و هر روز مرتب تحیّت و سلام به آن جا اهداء می‌گردد. قبری است که انوارش سر به آسمان کشيده و ديده نابينا را نور، و خاک کويش مرض ها را شفا می‌بخشد. قبری که رسول خدا صلی الله عليه و آله و وصیّش را در ديده مؤمن زائری که در آنجا توقف کند، مجسّم می‌سازد. چشم ها از هيبت و بزرگی که از والايی مقام آنان در انديشه و فکر خود دارد خاضع و خاشع شدند. مزاری که زوارش چون در کنار آن آيند و بر آن وارد گردند، هنگامی که بيرون می‌روند گناهانشان ريخته شود. کسانی که به آن محل قدم نهادند و قصد زيارت داشتند، ايمنی از عذاب الهی را به عنوان توشه با خود خواهند داشت و نيز از آنکه روزی به تهی دستی گرفتار شوند، ايمن خواهند بود. خداوند از جانب صاحب قبر، ايمنی را برای زائرين آن ضمانت نموده، و بدين سبب قلم از ايشان برداشته شده است و لغزش های آنان را نويسندگان اعمال نمی‌نويسند. (واضح است که مقصود مجوز بی بند و باری به زائران نيست؛ چرا که زائرين واقعی معصيت و گناه نمی‌کنند، و اگر غفلتی روی دهد و گناهی از ايشان سر بزند بلافاصله توبه می‌کنند.) اگر اکنون از باريدن باران بی نياز شده ايم اين از برکت آن قبر شريف است که اگر نبود ابرها بر اين بلاد باران نمی‌باريد. قبری که علی بن موسی عليهما السلام را در بر دارد بر حل و حرم يعنی بر سرزمين حرم مکه فخر می‌کند. رفتن به زيارت آن قبر فرض و واجب است، همچنان که رفتن به زيارت حرم کعبه واجب است و بر هر کس که در کنار آن منزل نمود، احترام و تعظيم آن لازم و سزاوار است. هر کس برای خدا و آشنا به مقام و حق ايشان، او را زيارت کند آتش دوزخ بر وی حرام گردد. و چنين شخصی يقيناً فردای قيامت، دارای مقامی پسنديده است و در بهشت برين مقام و جايگاه دارد. و خداوند برای او ضامن اين مقام است. سوگند به آن کس خورده که همه سوگندها به او می‌رسد و به او بازگشت می‌کند. و خدا بر محمد پيامبر رحمت فرستاده است و مقام علی را بلند قرار داده و بر او سلام و درود فرستاده است. و همچنين پيوسته بر زهرای مرضيه درود فراوان فرستد چون فقط خداست که حق او را می‌شناسد و می‌تواند ادا نمايد که او آگاه به پنهانی هاست. و [سلام و درود] بر او و اول بر فرزندش حسن، و بر حسين که از رويش بزرگی نمايان است. و بر علی بن الحسين که صاحب تقوی است و بر فرزندش محمد باقر و بر هر يک از اينان درود و صلوات که بزرگ و محترمند. و بر آن پاک و پاکيزه جعفر بن محمد بهترين سلام و درود باد، اگر چه ناکسان و فرومايگان از آن سر، باز می‌زنند. آن راستگويی که تمامی علوم اسلامی در ميا شما از او مأثور است و از او روايت شده و همه اقوام شيعه به آن تمسک می‌جويند. و همچنين درود بر موسی پدرت، و پس از وی درود و رحمت خدا بر تو تا هميشه همچون رحمت الهی که ابدی است. و بر فرزندت محمد زکّی که از هر پليدی پاک و پاکيزه بود و دو چندان باد! و بر فرزندش علی مادامی که سخن برقرار است، (تا مخلوقی و بشری در جهان هست و از او سخن در ميان است.) و بر آن پسنديده، فرزند پسنديده، حسن بن علی که به خاطر فوت او تاريکی همه بلاد را فرا گرفت. و درود بر جانشين او حجّت خدا بر روی زمين، (و آن) کسی است که نظام، به خاطر او وجود می‌يابد و در او عدل و امامت، تمامیّت می‌يابد. پس اوست آنکه آرزو داريم هدايت به وجودش از نو شکوفا گردد و احکام و فرامين الهی در جهان استوار گردد. اگر امامان يکی پس از ديگری نبودند، هدايت از بين می‌رفت، و اسلام مغلوب واقع می‌شد. هر يک از ائمه جانشين امام پيش از خود شدند تا نوبت به قائم اين روزها رسيد. ای فرزند پيامبر! و ای حجت خدا بر روی زمين که نماز و روزه به سبب وجود تو بر پاست. هر امامی از شما غايب شد و از دنيا رفت به جای او جانشينی و امامی بود که امراض و نابسامانی ها و مفاسد به وجود او دفع می‌شد و صحّت می‌يافت. در امامت و علم و کمال مساوی هستند چه در پيری به امامت برسند و چه نوجوان باشند. وسيله و راهنمای به سوی خدا شما هستيد و آنان که راه حق و هدايت را شناختند شمائيد و خود شما از نشانه های هدايت و نور آن بوديد. اوليای خدا هم در دين و هم در دنيا شمائيد و شما کسانی هستيد که از جانب خدا دارای حرمت و احترام و مورد توجه و صاحب اعتبار و اختيارند. انسان واقعی کسی است که به فضل و برتری و مزیّت شما معترف باشد، و منکران برتری و فضيلت شما، حيوانات و چهارپايانند. بلکه از حيوانات هم گمراه تر و پست ترند به خاطر کفر و عنادی که دارند، و کسانی که به آنان اقتدا کرده و از آنان پيروی می‌کنند هدف تير باشند. از بهره دنيايی شما استفاده می‌کنند، و به خاطر اين که منکر فضل و کرم شما هستند، مانند حيوان و چارپايانند. ای نعمت و برکتی که خداوند به هر کس که بخواهد ارزانی داشته است! ای فرزند موسی! اگر چه جسم تو را خداوند از ما پنهان کرد، اما روح تو موجب آرامش و زندگی و روان ماست. ارواح شما همه موجود است، اگر چه از ديده ما جسمتان پنهان و غايب می‌باشد. فرق ميان تو و ميان پيغمبر تنها نبوت است، و به جز مقام نبوت، تو در فعل و صفت با وی همگامی. دو قبر در طوس است که هدايت در يکی و گمراهی و ضلالت در ديگری مدفون است که (انسان با بصيرت) شعله آتش آن را می‌بيند. دو قبر در کنار يکديگرند، اين گلزار و يا روضه ای است بهشتی که امامی در آن زيارت شود. و نيز آن ديگر حفره و گودالی از جهنم است که همواره برای صاحب گمراهش موجب عطش و تشنگی است. نزديکی گور آن گمراه به آن روضه پاک و مطهر موجب دو چندان شدن عذاب اوست؛ برخلاف ميل او که فکر می‌کرد اين نزديکی باعث کم شدن عذاب او بشود. اگر چه در ظاهر اين دو قبر به هم نزديکند، لکن در عالم باطن، بسيار از يکديگر دورند، و بر گور آن ظالم، خلعت های عذاب، متراکم است. و همچنين به تو ضرر نمی‌رساند، قبر ناپاکی که از سنگ های زبر و نرم ساخته شده و به تو نزديک است. اين نزديکی دو قبر ضرری نمی‌رساند که هيچ، بلکه تو شاهد حسرت فراوان او هستی؛ چرا که تو پيوسته مورد اکرام و احترام واقع می‌شوی و آن لعين مورد هتک و شتم. و بدی عذاب، هر آن، در ساعات و روزها و سال ها، بطور پيوسته به اين قبر اضافه می‌شود. ای کاش می‌دانستم فردا پس از قيام قائمتان عليه السلام آيا من هستم؟! و آيا شمشيری به دست من برای قلع و قمع دشمنان خواهد افتاد يا نه؟ دو دست من با آن شمشير برای جنگ با دشمنان شما نمايان خواهد شد، در حالی که لبانم تشنه باشد و سيراب نگردد تا آنکه به مقصود خود برسد. آری! قبرهای شما خاندان، مرا به جوش و خروش می‌آورد، در حالی که پرچم های افراشته بر خيمه ها باعث به خروش آمدن ديگران خواهد شد. معمولاً خيلی ها به ثناگويی و تملّق برای مالداران و توانگران می‌کوشند و افتخار می‌نمايند، ولی من به مدح گويی و ثناخوانی شما اهل بيت عشق می‌ورزم و به اين امر هم افتخار می‌کنم. و اين شعر را به ابوالحسن علی بن موسی عليهما السلام آن را اهداء می‌کنم، تا مورد پسند افتد و افکار و انديشه ها از آن لذت برند. اين هديه ناقابل را از اين چاکر و بنده ناچيز خود «ضبّی» بپذير، آن کسی که در دوستی و محبت شما خاندان هر نکوهش و ملامت و سرزنشی را با جان و دل می‌پذيرد و شکوه و شکايتی ندارد. اگر در مدح تو حقّ خدا را رعايت نمودم، برای آن است که می‌دانم مهمان بر ميزبان حقی دارد؛ اگر چه آن را به تأخير بياندازد. پس اين مهمانداری را به خاطر نیّت و قصد من بپذير و آنچه گفتم را بپذير که اگر همان قصد من قبول گردد من به نتيجه دلخواهم رسيده ام. اگر ديگران به تعليم و آموختن، دوستی شما را درک کرده اند، من از راه الهام خداوندی، محبت شما را دريافتم.

متن فارسی

و در کتاب محمد بن حبيب ضبّی اين اشعار را يافتم: قبری در طوس است که امامی در آن مدفون است، و زيارت او بر ما حتمی و لازم است. قبری است که دارالسلام بهشت به آن برپاست، و يا آنکه محل درود و سلام است، و هر روز مرتب تحیّت و سلام به آن جا اهداء می‌گردد. قبری است که انوارش سر به آسمان کشيده و ديده نابينا را نور، و خاک کويش مرض ها را شفا می‌بخشد. قبری که رسول خدا صلی الله عليه و آله و وصیّش را در ديده مؤمن زائری که در آنجا توقف کند، مجسّم می‌سازد. چشم ها از هيبت و بزرگی که از والايی مقام آنان در انديشه و فکر خود دارد خاضع و خاشع شدند. مزاری که زوارش چون در کنار آن آيند و بر آن وارد گردند، هنگامی که بيرون می‌روند گناهانشان ريخته شود. کسانی که به آن محل قدم نهادند و قصد زيارت داشتند، ايمنی از عذاب الهی را به عنوان توشه با خود خواهند داشت و نيز از آنکه روزی به تهی دستی گرفتار شوند، ايمن خواهند بود. خداوند از جانب صاحب قبر، ايمنی را برای زائرين آن ضمانت نموده، و بدين سبب قلم از ايشان برداشته شده است و لغزش های آنان را نويسندگان اعمال نمی‌نويسند. (واضح است که مقصود مجوز بی بند و باری به زائران نيست؛ چرا که زائرين واقعی معصيت و گناه نمی‌کنند، و اگر غفلتی روی دهد و گناهی از ايشان سر بزند بلافاصله توبه می‌کنند.) اگر اکنون از باريدن باران بی نياز شده ايم اين از برکت آن قبر شريف است که اگر نبود ابرها بر اين بلاد باران نمی‌باريد. قبری که علی بن موسی عليهما السلام را در بر دارد بر حل و حرم يعنی بر سرزمين حرم مکه فخر می‌کند. رفتن به زيارت آن قبر فرض و واجب است، همچنان که رفتن به زيارت حرم کعبه واجب است و بر هر کس که در کنار آن منزل نمود، احترام و تعظيم آن لازم و سزاوار است. هر کس برای خدا و آشنا به مقام و حق ايشان، او را زيارت کند آتش دوزخ بر وی حرام گردد. و چنين شخصی يقيناً فردای قيامت، دارای مقامی پسنديده است و در بهشت برين مقام و جايگاه دارد. و خداوند برای او ضامن اين مقام است. سوگند به آن کس خورده که همه سوگندها به او می‌رسد و به او بازگشت می‌کند. و خدا بر محمد پيامبر رحمت فرستاده است و مقام علی را بلند قرار داده و بر او سلام و درود فرستاده است. و همچنين پيوسته بر زهرای مرضيه درود فراوان فرستد چون فقط خداست که حق او را می‌شناسد و می‌تواند ادا نمايد که او آگاه به پنهانی هاست. و [سلام و درود] بر او و اول بر فرزندش حسن، و بر حسين که از رويش بزرگی نمايان است. و بر علی بن الحسين که صاحب تقوی است و بر فرزندش محمد باقر و بر هر يک از اينان درود و صلوات که بزرگ و محترمند. و بر آن پاک و پاکيزه جعفر بن محمد بهترين سلام و درود باد، اگر چه ناکسان و فرومايگان از آن سر، باز می‌زنند. آن راستگويی که تمامی علوم اسلامی در ميا شما از او مأثور است و از او روايت شده و همه اقوام شيعه به آن تمسک می‌جويند. و همچنين درود بر موسی پدرت، و پس از وی درود و رحمت خدا بر تو تا هميشه همچون رحمت الهی که ابدی است. و بر فرزندت محمد زکّی که از هر پليدی پاک و پاکيزه بود و دو چندان باد! و بر فرزندش علی مادامی که سخن برقرار است، (تا مخلوقی و بشری در جهان هست و از او سخن در ميان است.) و بر آن پسنديده، فرزند پسنديده، حسن بن علی که به خاطر فوت او تاريکی همه بلاد را فرا گرفت. و درود بر جانشين او حجّت خدا بر روی زمين، (و آن) کسی است که نظام، به خاطر او وجود می‌يابد و در او عدل و امامت، تمامیّت می‌يابد. پس اوست آنکه آرزو داريم هدايت به وجودش از نو شکوفا گردد و احکام و فرامين الهی در جهان استوار گردد. اگر امامان يکی پس از ديگری نبودند، هدايت از بين می‌رفت، و اسلام مغلوب واقع می‌شد. هر يک از ائمه جانشين امام پيش از خود شدند تا نوبت به قائم اين روزها رسيد. ای فرزند پيامبر! و ای حجت خدا بر روی زمين که نماز و روزه به سبب وجود تو بر پاست. هر امامی از شما غايب شد و از دنيا رفت به جای او جانشينی و امامی بود که امراض و نابسامانی ها و مفاسد به وجود او دفع می‌شد و صحّت می‌يافت. در امامت و علم و کمال مساوی هستند چه در پيری به امامت برسند و چه نوجوان باشند. وسيله و راهنمای به سوی خدا شما هستيد و آنان که راه حق و هدايت را شناختند شمائيد و خود شما از نشانه های هدايت و نور آن بوديد. اوليای خدا هم در دين و هم در دنيا شمائيد و شما کسانی هستيد که از جانب خدا دارای حرمت و احترام و مورد توجه و صاحب اعتبار و اختيارند. انسان واقعی کسی است که به فضل و برتری و مزیّت شما معترف باشد، و منکران برتری و فضيلت شما، حيوانات و چهارپايانند. بلکه از حيوانات هم گمراه تر و پست ترند به خاطر کفر و عنادی که دارند، و کسانی که به آنان اقتدا کرده و از آنان پيروی می‌کنند هدف تير باشند. از بهره دنيايی شما استفاده می‌کنند، و به خاطر اين که منکر فضل و کرم شما هستند، مانند حيوان و چارپايانند. ای نعمت و برکتی که خداوند به هر کس که بخواهد ارزانی داشته است! ای فرزند موسی! اگر چه جسم تو را خداوند از ما پنهان کرد، اما روح تو موجب آرامش و زندگی و روان ماست. ارواح شما همه موجود است، اگر چه از ديده ما جسمتان پنهان و غايب می‌باشد. فرق ميان تو و ميان پيغمبر تنها نبوت است، و به جز مقام نبوت، تو در فعل و صفت با وی همگامی. دو قبر در طوس است که هدايت در يکی و گمراهی و ضلالت در ديگری مدفون است که (انسان با بصيرت) شعله آتش آن را می‌بيند. دو قبر در کنار يکديگرند، اين گلزار و يا روضه ای است بهشتی که امامی در آن زيارت شود. و نيز آن ديگر حفره و گودالی از جهنم است که همواره برای صاحب گمراهش موجب عطش و تشنگی است. نزديکی گور آن گمراه به آن روضه پاک و مطهر موجب دو چندان شدن عذاب اوست؛ برخلاف ميل او که فکر می‌کرد اين نزديکی باعث کم شدن عذاب او بشود. اگر چه در ظاهر اين دو قبر به هم نزديکند، لکن در عالم باطن، بسيار از يکديگر دورند، و بر گور آن ظالم، خلعت های عذاب، متراکم است. و همچنين به تو ضرر نمی‌رساند، قبر ناپاکی که از سنگ های زبر و نرم ساخته شده و به تو نزديک است. اين نزديکی دو قبر ضرری نمی‌رساند که هيچ، بلکه تو شاهد حسرت فراوان او هستی؛ چرا که تو پيوسته مورد اکرام و احترام واقع می‌شوی و آن لعين مورد هتک و شتم. و بدی عذاب، هر آن، در ساعات و روزها و سال ها، بطور پيوسته به اين قبر اضافه می‌شود. ای کاش می‌دانستم فردا پس از قيام قائمتان عليه السلام آيا من هستم؟! و آيا شمشيری به دست من برای قلع و قمع دشمنان خواهد افتاد يا نه؟ دو دست من با آن شمشير برای جنگ با دشمنان شما نمايان خواهد شد، در حالی که لبانم تشنه باشد و سيراب نگردد تا آنکه به مقصود خود برسد. آری! قبرهای شما خاندان، مرا به جوش و خروش می‌آورد، در حالی که پرچم های افراشته بر خيمه ها باعث به خروش آمدن ديگران خواهد شد. معمولاً خيلی ها به ثناگويی و تملّق برای مالداران و توانگران می‌کوشند و افتخار می‌نمايند، ولی من به مدح گويی و ثناخوانی شما اهل بيت عشق می‌ورزم و به اين امر هم افتخار می‌کنم. و اين شعر را به ابوالحسن علی بن موسی عليهما السلام آن را اهداء می‌کنم، تا مورد پسند افتد و افکار و انديشه ها از آن لذت برند. اين هديه ناقابل را از اين چاکر و بنده ناچيز خود «ضبّی» بپذير، آن کسی که در دوستی و محبت شما خاندان هر نکوهش و ملامت و سرزنشی را با جان و دل می‌پذيرد و شکوه و شکايتی ندارد. اگر در مدح تو حقّ خدا را رعايت نمودم، برای آن است که می‌دانم مهمان بر ميزبان حقی دارد؛ اگر چه آن را به تأخير بياندازد. پس اين مهمانداری را به خاطر نیّت و قصد من بپذير و آنچه گفتم را بپذير که اگر همان قصد من قبول گردد من به نتيجه دلخواهم رسيده ام. اگر ديگران به تعليم و آموختن، دوستی شما را درک کرده اند، من از راه الهام خداوندی، محبت شما را دريافتم.

متن عربی

حَدَّثَنَا الْحَاكِمُ أَبُو عَلِیٍّ الْحُسَیْنُ بْنُ أَحْمَدَ الْبَیْهَقِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی الصَّوْلِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی هَارُونُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْمُهَلَّبِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی دِعْبِلُ بْنُ عَلِیٍّ قَالَ‏ جَاءَنِی خَبَرُ مَوْتِ الرِّضَا ع وَ أَنَا بِقُمَّ وَ قُلْتُ قَصِيدَتِیَ الرَّائِیَّةَ فِی مَرْثِیَتِهِ ع‏ أَرَی أُمَیَّةَ مَعْذُورِينَ أَنْ قَتَلُوا / وَ لَا أَرَی لِبَنِی الْعَبَّاسِ مِنْ عُذْرٍ أَوْلَادُ حَرْبٍ وَ مَرْوَانَ وَ أُسْرَتُهُمْ‏ / بَنُو مُعَیْطٍ وُلَاةُ الْحِقْدِ وَ الْوَغْرِ قَوْمٌ قَتَلْتُمْ عَلَی الْإِسْلَامِ أَوَّلَهُمْ‏ / حَتَّی إِذَا اسْتَمْكَنُوا جَازُوا عَلَی الْكُفْرِ أَرْبِعْ بِطُوسٍ عَلَی قَبْرِ الزَّكِیِّ بِهِ‏ / إِنْ كُنْتَ تُرْبِعُ مِنْ دِیْنٍ عَلَی فِطْرٍ قَبْرَانِ فِی طُوسَ خَیْرُ النَّاسِ كُلِّهِمْ‏ / وَ قَبْرُ شَرِّهِمْ هَذَا مِنَ الْعِبَرِ مَا یَنْفَعُ الرِّجْسَ مِنْ قُرْبِ الزَّكِیِّ وَ مَا / عَلَی الزَّكِیِّ بِقُرْبِ الرِّجْسِ مِنْ ضَرَرٍ هَیْهَاتَ كُلُّ امْرِئٍ رَهْنٌ بِمَا كَسَبَتْ‏ / لَهُ یَدَاهُ فَخُذْ مَا شِئْتَ أَوْ فَذَرِ / قَالَ الصَّوْلِیُّ وَ أَنْشَدَنِی عَوْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ أَنْشَدَنِی مَنْصُورُ بْنُ طَلْحَةَ قَالَ أَبُو طَلْحَةَ قَالَ أَبُو مُحَمَّدٍ الْیَزِيدِیُ‏ لَمَّا مَاتَ الرِّضَا ع رَثَیْتُهُ فَقُلْتُ‏ مَا لِطُوسٍ لَا قَدَّسَ اللَّهُ طُوساً / كُلَّ یَوْمٍ تَحُوزُ عِلْقاً نَفِيساً بَدَأَتْ بِالرَّشِيدِ فَاقْتَبَضَتْهُ‏ / وَ ثَنَتْ بِالرِّضَا عَلِیِّ بْنِ مُوسَی‏ / بِإِمَامٍ لَا كَالْأَئِمَّةِ فَضْلًا / فَسُعُودُ الزَّمَانِ عَادَتْ نُحُوساً / وَ وَجَدْتُ فِی كِتَابٍ لِمُحَمَّدِ بْنِ حَبِيبٍ الضَّبِّیِ‏ قَبْرٌ بِطُوسٍ بِهِ أَقَامَ إِمَامٌ‏ / حَتْمٌ إِلَیْهِ زِیَارَةٌ وَ لَمَامٌ‏ قَبْرٌ أَقَامَ بِهِ السِّلَامُ وَ إِنْ غَدَا / تُهْدَی إِلَیْهِ تَحِیَّةٌ وَ سَلَامٌ‏ قَبْرٌ سَنَا أَنْوَارِهِ تَجْلُو الْعَمَی‏ / وَ بِتُرْبِهِ قَدْ تُدْفَعُ الْأَسْقَامُ‏ قَبْرٌ یُمَثِّلُ لِلْعُیُونِ مُحَمَّداً / وَ وَصِیَّهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ قِیَامٌ‏ خَشَعَ الْعُیُونُ لِذَا وَ ذَاكَ مَهَابَةً / فِی كُنْهِهَا لَتَحَیَّرُ الْأَفْهَامُ‏ قَبْرٌ إِذَا حَلَّ الْوُفُودُ بِرَبْعِهِ‏ / رَحَلُوا وَ حَطَّتْ عَنْهُمُ الْآثَامُ‏ وَ تَزَوَّدُوا أَمْنَ الْعِقَابِ وَ أُومِنُوا / مِنْ أَنْ یَحُلَّ عَلَیْهِمُ الْأَعْدَامُ‏ اللَّهُ عَنْهُ بِهِ لَهُمْ مُتَقَبِّلٌ‏ / وَ بِذَاكَ عَنْهُمْ جَفَّتِ الْأَقْلَامُ‏ إِنْ یُغْنِ عَنْ سَقْیِ الْغَمَامِ فَإِنَّهُ‏ / لَوْلَاهُ لَمْ تَسْقِ الْبِلَادَ غَمَامٌ‏ قَبْرٌ عَلِیُّ بْنُ مُوسَی حَلَّهُ‏ / بِثَرَاهُ یَزْهُو الْحِلُّ وَ الْإِحْرَامُ‏ فَرْضٌ إِلَیْهِ السَّعْیُ كَالْبَیْتِ الَّذِی‏ / مِنْ دُونِهِ حَقٌّ لَهُ الْإِعْظَامُ‏ مَنْ زَارَهُ فِی اللَّهِ عَارِفَ حَقِّهِ‏ / فَالْمَسُّ مِنْهُ عَلَی الْجَحِيمِ حَرَامٌ‏ وَ مَقَامُهُ لَا شَكَّ یُحْمَدُ فِی غَدٍ / وَ لَهُ بِجَنَّاتِ الْخُلُودِ مَقَامٌ‏ وَ لَهُ بِذَاكَ اللَّهُ أَوْفَی ضَامِنٍ‏ / قِسْماً إِلَیْهِ تَنْتَهِی الْأَقْسَامُ‏ صَلَّی الْإِلَهُ عَلَی النَّبِیِّ مُحَمَّدٍ / وَ عَلَتْ عَلِیّاً نُصْرَةٌ وَ سَلَامٌ‏ وَ كَذَا عَلَی الزَّهْرَاءِ صَلَّی سَرْمَداً / رَبٌّ بِوَاجِبِ حَقِّهَا عَلَّامٌ‏ وَ عَلَیْهِ صَلَّی ثُمَّ بِالْحَسَنِ ابْتَدَی‏ / وَ عَلَی الْحُسَیْنِ لِوَجْهِهِ الْإِكْرَامُ‏ وَ عَلَی عَلِیٍّ ذِی التُّقَی وَ مُحَمَّدٍ / صَلَّی وَ كُلٌّ سَیِّدٌ وَ هُمَامٌ‏ وَ عَلَی الْمُهَذَّبِ وَ الْمُطَهَّرِ جَعْفَرٍ / أَزْكَی الصَّلَاةِ وَ إِنْ أَبَی الْأَقْزَامُ‏ الصَّادِقِ الْمَأْثُورِ عَنْهُ عِلْمُ مَا / فِيكُمْ بِهِ تَتَمَسَّكُ الْأَقْوَامُ‏ / وَ كَذَا عَلَی مُوسَی أَبِيكَ وَ بَعْدَهُ‏ / صَلَّی عَلَیْكَ وَ لِلصَّلَاةِ دَوَامٌ‏ وَ عَلَی مُحَمَّدٍ الزَّكِیِّ فَضُوعِفَتْ‏ / وَ عَلَی عَلِیٍّ مَا اسْتَمَرَّ كَلَامٌ‏ وَ عَلَی الرِّضَا ابْنِ الرِّضَا الْحَسَنِ الَّذِی‏ / عَمَّ الْبِلَادَ لِفَقْدِهِ الْأَظْلَامُ‏ وَ عَلَی خَلِيفَتِهِ الَّذِی لَكُمْ بِهِ‏ / تَمَّ النِّظَامُ فَكَانَ فِيهِ تَمَامٌ‏ فَهُوَ الْمُؤَمَّلُ أَنْ یَعُودَ بِهِ الْهُدَی‏ / غَضّاً وَ أَنْ تَسْتَوْثِقَ الْأَحْكَامُ‏ لَوْ لَا الْأَئِمَّةُ وَاحِدٌ عَنْ وَاحِدٍ / دَرَسَ الْهُدَی وَ اسْتَسْلَمَ الْإِسْلَامُ‏ كُلٌّ یَقُومُ مَقَامَ صَاحِبِهِ إِلَی‏ / أَنْ تَنْتَهِیَ بِالْقَائِمِ الْأَیَّامُ‏ یَا ابْنَ النَّبِیِّ وَ حُجَّةَ اللَّهِ الَّتِی‏ / هِیَ لِلصَّلَاةِ وَ لِلصِّیَامِ قِیَامٌ‏ مَا مِنْ إِمَامٍ غَابَ عَنْكُمْ لَمْ یَقُمْ‏ / خَلَفٌ لَهُ تُشْفَی بِهِ الأرغام [الْأَوْغَامُ‏] إِنَّ الْأَئِمَّةَ تَسْتَوِی فِی فَضْلِهَا / وَ الْعِلْمُ كَهْلٌ مِنْكُمْ وَ غُلَامٌ‏ أَنْتُمْ إِلَی اللَّهِ الْوَسِيلَةُ وَ الْأُولَی‏ / عَلِمُوا الْهُدَی فَهُمْ لَهُ أَعْلَامٌ‏ أَنْتُمْ وُلَاةُ الدِّينِ وَ الدُّنْیَا وَ مَنْ‏ / لِلَّهِ فِيهِ حُرْمَةٌ وَ ذِمَامٌ‏ مَا النَّاسُ إِلَّا مَنْ أَقَرَّ بِفَضْلِكُمْ‏ / وَ الْجَاحِدُونَ بَهَائِمُ وَ سَوَامٌ‏ بَلْ هُمْ أَضَلُ‏ عَنِ السَّبِيلِ بِكُفْرِهِمْ‏ / وَ الْمُقْتَدَی مِنْهُمْ بِهِمْ أَزْلَامٌ‏ یَدْعُونَ فِی دُنْیَاكُمْ وَ كَأَنَّهُمْ‏ / فِی جَحْدِهِمْ إِنْعَامَكُمْ أَنْعَامٌ‏ یَا نِعْمَةَ اللَّهِ الَّتِی تحبو [یَحْبُو] بِهَا / مَنْ یَصْطَفِی مِنْ خَلْقِهِ الْمِنْعَامُ‏ إِنْ غَابَ مِنْكَ الْجِسْمُ عَنَّا إِنَّهُ‏ / لِلرُّوحِ مِنْكَ إِقَامَةٌ وَ نِظَامٌ‏ أَرْوَاحُكُمْ مَوْجُودَةٌ أَعْیُانُهَا / إِنْ عَنْ عُیُونٍ غُیِّبَتْ أَجْسَامٌ‏ الْفَرْقُ بَیْنَكَ وَ النَّبِیِّ نُبُوَّةٌ / إِذْ بَعْدَ ذَلِكَ تَسْتَوِی الْأَقْدَامُ‏ قَبْرَانِ فِی طُوسِ الْهُدَی فِی وَاحِدٍ / وَ الْغَیُّ فِی لَحْدٍ یَرَاهُ ضِرَامٌ‏ / قَبْرَانِ مُقْتَرِنَانِ هَذَا تُرْعَةٌ / جَنَوِیَّةٌ فِيهَا یُزَارُ إِمَامٌ‏ وَ كَذَاكَ ذَلِكَ مِنْ جَهَنَّمَ حُفْرَةٌ / فِيهَا یُجَدَّدُ لِلْغَوِیِّ هُیَامٌ‏ قُرْبُ الْغَوِیِّ مِنَ الزَّكِیِّ مُضَاعِفٌ‏ / لِعَذَابِهِ وَ لِأَنْفِهِ الْإِرْغَامُ‏ إِنْ یَدْنُ مِنْهُ فَإِنَّهُ لَمُبَاعَدٌ / وَ عَلَیْهِ مِنْ خِلَعِ الْعَذَابِ رُكَامٌ‏ وَ كَذَاكَ لَیْسَ یَضُرُّكَ الرِّجْسُ الَّذِی‏ / یُدْنِيهِ مِنْكَ جَنَادِلُ وَ رُخَامٌ‏ لَا بَلْ یُرِيكَ عَلَیْكَ أَعْظَمَ حَسْرَةٍ / إِذْ أَنْتَ تُكْرَمُ وَ اللَّعِينُ یُسَامُ‏ سُوءَ الْعَذَابِ مُضَاعَفٌ تَجْرِی بِهِ السَّاعَاتُ‏ / وَ الْأَیَّامُ وَ الْأَعْوَامُ‏ یَا لَیْتَ شِعْرِی هَلْ بِقَائِمِكُمْ غَداً / یَغْدُو وَ یَكْفِی لِلْقِرَاعِ حُسَامٌ‏ تُطْفِی یَدَایَ بِهِ غَلِيلًا فِيكُمْ‏ / بَیْنَ الْحَشَا لَمْ تُرْوَ مِنْهُ أُوَامٌ‏ وَ لَقَدْ یُهَیِّجُنِی قُبُورُكُمْ إِذَا / هَاجَتْ سِوَایَ مَعَالِمُ وَ خِیَامٌ‏ مَنْ كَانَ یُغْرَمُ بِامْتِدَاحِ ذَوِی الْغِنَی‏ / فَبِمَدْحِكُمْ لِی صَبْوَةٌ وَ غَرَامٌ‏ وَ إِلَی أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا أَهْدَیْتُهَا / مَرْضِیَّةً تَلْتَذُّهَا الْأَفْهَامُ‏ خُذْهَا عَنِ الضَّبِّیِّ عَبْدِكُمُ الَّذِی‏ / هَانَتْ عَلَیْهِ فِيكُمُ الْأَلْوَامُ‏ إِنْ أَقْضِ حَقَّ اللَّهِ فِيكَ فَإِنَّ لِی‏ / حَقَّ الْقِرَی لِلضَّیْفِ إِذْ یَعْتَامُ‏ فَاجْعَلْهُ مِنْكَ قَبُولَ قَصْدِی إِنَّهُ‏ / غُنْمٌ عَلَیْهِ حَدَانِی اسْتِغْنَامٌ‏ مَنْ كَانَ بِالتَّعْلِيمِ أَدْرَكَ حُبَّكُمْ‏ / فَمَحَبَّتِی إِیَّاكُمْ إِلْهَامٌ‏ /

مخاطب

میانسال ، کارشناسان و صاحبنظران

قالب

سخنرانی ، کتاب معارفی