من لا یحضر الفقیه  ( ج1، ص281 ) شماره‌ی 1942

موضوعات

معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > احکام > نماز > اذان > فلسفه اذان

خلاصه

و در ميان رواياتی که فضل بن شاذان- رحمه اللَّه- از علل شرايع از امام رضا عليه السّلام نقل کرده اين حديث است که آن حضرت فرمود: «همانا مأمور شدن مردم به گفتن أذان به علل و دلائل بسياری است، از آن جمله اينکه: برای فراموشکار ياد آوری باشد، و غافلان را بيداری بخش، و ناآشنا با وقت را و نيز آنان را که سرگرم شغلی شده و از فکر نماز بی‏خبرند يادآور و شناسای وقت باشد، و مؤذّن با أذانی که ميگويد فرا خواننده بندگان باشد به پرستش و عبادت آفريدگار، و برانگيزنده و تشويق‏کننده در انجام عبادت، و اقرارکننده باشد به وحدانیّت حقّ جلّ و علا، و آشکارگر ايمان، و ظاهر و عيان ساز اسلام باشد، (و بدين جهت است که أذان هر بلد را نشانه ايمان و اسلام آن شهر و ساکنان آن ميدانند که ايشان مسلمان و مؤمن‏اند) و نيز کسانی را که شهادت يا نماز را از ياد برده باشند مؤذّن بيادشان آورد، و بدان جهت مؤذّن را به اين نام می‏خوانند که بسبب و بوسيله اذان به مردم اعلام می‏کند که نماز بخوانند، و به اين سبب أذان با تکبير (اللَّه اکبر) آغاز و با تهليل «لا إله إلّا اللَّه» به پايان ميرسد که خداوند عزّ و جلّ اراده فرموده که شروع به ياد او و نام او باشد، و نام خدا در تکبير نخستين حرف يا کلمه است، و در «لا إله إلّا اللَّه» آخرين کلمه است، و ف صول أذان دو بار دو بار مقرّر شده که در گوش شنوندگان هر بخش تکرار شود (تا بهتر جايگزين و جايگير شود و اثر گذارد) و برای ايشان تأکيد گردد، و اگر کسی از کلمه اوّل بی‏خبر ماند و از ياد برد، از کلمه دوّم بی‏خبر نماند و فراموشش نشود، و نيز به اين جهت است که نماز در اصل دو رکعت دو رکعت است‏ بنا بر اين أذان هم دو بار دو بار مقرّر گشته، و تکبير در شروع أذان چهار بار گفته می‏شود، زيرا أذان در ابتدا بناگاه و بدون آمادگی قبلی ذهنی شروع می‏شود، و پيش از آن کلامی گفته نشده که شنونده را آگاه سازد، بنا بر اين دو تکبير اول برای آگاه سازی و آماده سازی شنوندگان برای استماع بقیّه بخشهای اذان است (به عبارت ديگر بموجب اين قول از چهار تکبير دو تکبير نخست فی الواقع جزء اذان نيست بلکه بمنظور آگاه سازی گفته می‏شود) و پس از تکبيرات شهادتين را قرار داده‏اند، زيرا نخستين مرحله ايمان همان توحيد و اقرار به يگانگی خداوند تبارک و تعالی است (که ميگويند أشهد أن لا إله إلّا اللَّه و اين يکی از دو شهادت است) و دوّم اقرار به رسالت و پيامبری رسول خدا صلّی اللَّه عليه و آله است (أشهد أنّ محمّدا رسول اللَّه) و نيز اطاعت از خدا و رسول و معرفت و شناخت اين دو قرين و پيوسته با يک ديگر است (پس کسی که اطاعت از رسول نکند يا او را نشناسد از خداوند اطاعت نکرده و او را نشناخته است) زيرا اصل ايمان همانا آن دو شهادت است (يعنی شهادت بوحدانیّت خداوند متعال و رسالت پيامبر خدا صلّی اللَّه عليه و آله) پس شهادتين بمنزله و بجای دو گواهی يا دو شاهد بر ايمان شخص قرار داده شده همچنان که در ساير حقوق نيز برای اثبات به دو گواه يا شاهد نياز است، و چون بنده به وحدانیّت و يگانگی خداوند عزّ و جلّ و نيز به رسالت پيامبر خدا صلّی اللَّه عليه و آله اقرار کرد پس در حقيقت به تمامی ايمان اقرار دارد، زيرا أصل ايمان همان اقرار بخداوند و رسول اوست (و نيز اقرار به همه آنچه که پيامبر صلّی اللَّه عليه و آله آورده که جزء اقرار به رسالت آن حضرت‏ است) و پس از دو شهادت (که شرح آن گذشت) فرا خواندن مسلمانان به نماز است، زيرا أذان اساسا برای اين مقرّر شده که مسلمانان را به نماز فرا خواند، و البتّه حيعلات را (يعنی حیّ علی‏ها را) در وسط أذان مقرّر ساخته‏اند که ضمن فرا خواندن مسلمانان را به رستگاری و به انجام بهترين اعمال (که نماز باشد) دعوت نمايد و ترغيب کند. و بالاخره أذان به نام خداوند عزّ و جلّ پايان می‏پذيرد همان گونه که بنام مقدّس او آغاز شده است.

متن فارسی

و در ميان رواياتی که فضل بن شاذان- رحمه اللَّه- از علل شرايع از امام رضا عليه السّلام نقل کرده اين حديث است که آن حضرت فرمود: «همانا مأمور شدن مردم به گفتن أذان به علل و دلائل بسياری است، از آن جمله اينکه: برای فراموشکار ياد آوری باشد، و غافلان را بيداری بخش، و ناآشنا با وقت را و نيز آنان را که سرگرم شغلی شده و از فکر نماز بی‏خبرند يادآور و شناسای وقت باشد، و مؤذّن با أذانی که ميگويد فرا خواننده بندگان باشد به پرستش و عبادت آفريدگار، و برانگيزنده و تشويق‏کننده در انجام عبادت، و اقرارکننده باشد به وحدانیّت حقّ جلّ و علا، و آشکارگر ايمان، و ظاهر و عيان ساز اسلام باشد، (و بدين جهت است که أذان هر بلد را نشانه ايمان و اسلام آن شهر و ساکنان آن ميدانند که ايشان مسلمان و مؤمن‏اند) و نيز کسانی را که شهادت يا نماز را از ياد برده باشند مؤذّن بيادشان آورد، و بدان جهت مؤذّن را به اين نام می‏خوانند که بسبب و بوسيله اذان به مردم اعلام می‏کند که نماز بخوانند، و به اين سبب أذان با تکبير (اللَّه اکبر) آغاز و با تهليل «لا إله إلّا اللَّه» به پايان ميرسد که خداوند عزّ و جلّ اراده فرموده که شروع به ياد او و نام او باشد، و نام خدا در تکبير نخستين حرف يا کلمه است، و در «لا إله إلّا اللَّه» آخرين کلمه است، و ف صول أذان دو بار دو بار مقرّر شده که در گوش شنوندگان هر بخش تکرار شود (تا بهتر جايگزين و جايگير شود و اثر گذارد) و برای ايشان تأکيد گردد، و اگر کسی از کلمه اوّل بی‏خبر ماند و از ياد برد، از کلمه دوّم بی‏خبر نماند و فراموشش نشود، و نيز به اين جهت است که نماز در اصل دو رکعت دو رکعت است‏ بنا بر اين أذان هم دو بار دو بار مقرّر گشته، و تکبير در شروع أذان چهار بار گفته می‏شود، زيرا أذان در ابتدا بناگاه و بدون آمادگی قبلی ذهنی شروع می‏شود، و پيش از آن کلامی گفته نشده که شنونده را آگاه سازد، بنا بر اين دو تکبير اول برای آگاه سازی و آماده سازی شنوندگان برای استماع بقیّه بخشهای اذان است (به عبارت ديگر بموجب اين قول از چهار تکبير دو تکبير نخست فی الواقع جزء اذان نيست بلکه بمنظور آگاه سازی گفته می‏شود) و پس از تکبيرات شهادتين را قرار داده‏اند، زيرا نخستين مرحله ايمان همان توحيد و اقرار به يگانگی خداوند تبارک و تعالی است (که ميگويند أشهد أن لا إله إلّا اللَّه و اين يکی از دو شهادت است) و دوّم اقرار به رسالت و پيامبری رسول خدا صلّی اللَّه عليه و آله است (أشهد أنّ محمّدا رسول اللَّه) و نيز اطاعت از خدا و رسول و معرفت و شناخت اين دو قرين و پيوسته با يک ديگر است (پس کسی که اطاعت از رسول نکند يا او را نشناسد از خداوند اطاعت نکرده و او را نشناخته است) زيرا اصل ايمان همانا آن دو شهادت است (يعنی شهادت بوحدانیّت خداوند متعال و رسالت پيامبر خدا صلّی اللَّه عليه و آله) پس شهادتين بمنزله و بجای دو گواهی يا دو شاهد بر ايمان شخص قرار داده شده همچنان که در ساير حقوق نيز برای اثبات به دو گواه يا شاهد نياز است، و چون بنده به وحدانیّت و يگانگی خداوند عزّ و جلّ و نيز به رسالت پيامبر خدا صلّی اللَّه عليه و آله اقرار کرد پس در حقيقت به تمامی ايمان اقرار دارد، زيرا أصل ايمان همان اقرار بخداوند و رسول اوست (و نيز اقرار به همه آنچه که پيامبر صلّی اللَّه عليه و آله آورده که جزء اقرار به رسالت آن حضرت‏ است) و پس از دو شهادت (که شرح آن گذشت) فرا خواندن مسلمانان به نماز است، زيرا أذان اساسا برای اين مقرّر شده که مسلمانان را به نماز فرا خواند، و البتّه حيعلات را (يعنی حیّ علی‏ها را) در وسط أذان مقرّر ساخته‏اند که ضمن فرا خواندن مسلمانان را به رستگاری و به انجام بهترين اعمال (که نماز باشد) دعوت نمايد و ترغيب کند. و بالاخره أذان به نام خداوند عزّ و جلّ پايان می‏پذيرد همان گونه که بنام مقدّس او آغاز شده است.

متن عربی

وَ فِيمَا ذَكَرَهُ الْفَضْلُ بْنُ شَاذَانَ رَحِمَهُ اللَّهُ مِنَ الْعِلَلِ عَنِ الرِّضَا ع أَنَّهُ قَالَ‏ إِنَّمَا أُمِرَ النَّاسُ بِالْأَذَانِ لِعِلَلٍ كَثِيرَةٍ مِنْهَا أَنْ یَكُونَ تَذْكِيراً لِلنَّاسِی وَ تَنْبِيهاً لِلْغَافِلِ وَ تَعْرِيفاً لِمَنْ جَهِلَ الْوَقْتَ وَ اشْتَغَلَ عَنْهُ وَ یَكُونَ الْمُؤَذِّنُ بِذَلِكَ دَاعِياً لِعِبَادَةِ الْخَالِقِ وَ مُرَغِّباً فِيهَا وَ مُقِرّاً لَهُ بِالتَّوْحِيدِ مُجَاهِراً بِالْإِيمَانِ مُعْلِناً بِالْإِسْلَامِ مُؤَذِّناً لِمَنْ یَنْسَاهَا وَ إِنَّمَا یُقَالُ لَهُ مُؤَذِّنٌ لِأَنَّهُ یُؤَذِّنُ بِالْأَذَانِ بِالصَّلَاةِ وَ إِنَّمَا بُدِئَ فِيهِ بِالتَّكْبِيرِ وَ خُتِمَ بِالتَّهْلِيلِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَرَادَ أَنْ یَكُونَ الِابْتِدَاءُ بِذِكْرِهِ وَ اسْمِهِ وَ اسْمُ اللَّهِ فِی التَّكْبِيرِ فِی أَوَّلِ الْحَرْفِ وَ فِی التَّهْلِيلِ فِی آخِرِهِ وَ إِنَّمَا جُعِلَ مَثْنَی مَثْنَی لِیَكُونَ تَكْرَاراً فِی آذَانِ الْمُسْتَمِعِينَ مُؤَكِّداً عَلَیْهِمْ إِنْ سَهَا أَحَدٌ عَنِ الْأَوَّلِ لَمْ یَسْهُ عَنِ الثَّانِی وَ لِأَنَّ الصَّلَاةَ رَكْعَتَانِ رَكْعَتَانِ فَلِذَلِكَ جُعِلَ الْأَذَانُ مَثْنَی مَثْنَی وَ جُعِلَ التَّكْبِيرُ فِی أَوَّلِ الْأَذَانِ أَرْبَعاً لِأَنَّ أَوَّلَ الْأَذَانِ إِنَّمَا یُبْدَأُ غَفْلَةً وَ لَیْسَ قَبْلَهُ كَلَامٌ یُنَبِّهُ الْمُسْتَمِعَ لَهُ فَجُعِلَ الْأُولَیَانِ تَنْبِيهاً لِلْمُسْتَمِعِينَ لِمَا بَعْدَهُ فِی الْأَذَانِ وَ جُعِلَ بَعْدَ التَّكْبِيرِ الشَّهَادَتَانِ لِأَنَّ أَوَّلَ الْإِيمَانِ هُوَ التَّوْحِيدُ وَ الْإِقْرَارُ لِلَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی بِالْوَحْدَانِیَّةِ وَ الثَّانِیَ الْإِقْرَارُ لِلرَّسُولِ ص بِالرِّسَالَةِ وَ أَنَّ إِطَاعَتَهُمَا وَ مَعْرِفَتَهُمَا مَقْرُونَتَانِ وَ لِأَنَّ أَصْلَ الْإِيمَانِ‏ إِنَّمَا هُوَ الشَّهَادَتَانِ فَجُعِلَ شَهَادَتَیْنِ شَهَادَتَیْنِ كَمَا جُعِلَ فِی سَائِرِ الْحُقُوقِ شَاهِدَانِ فَإِذَا أَقَرَّ الْعَبْدُ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِالْوَحْدَانِیَّةِ وَ أَقَرَّ لِلرَّسُولِ ص بِالرِّسَالَةِ فَقَدْ أَقَرَّ بِجُمْلَةِ الْإِيمَانِ لِأَنَّ أَصْلَ الْإِيمَانِ إِنَّمَا هُوَ بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ إِنَّمَا جُعِلَ بَعْدَ الشَّهَادَتَیْنِ الدُّعَاءُ إِلَی الصَّلَاةِ لِأَنَّ الْأَذَانَ إِنَّمَا وُضِعَ لِمَوْضِعِ الصَّلَاةِ وَ إِنَّمَا هُوَ نِدَاءٌ إِلَی الصَّلَاةِ فِی وَسَطِ الْأَذَانِ وَ دُعَاءٌ إِلَی الْفَلَاحِ وَ إِلَی خَیْرِ الْعَمَلِ وَ جُعِلَ خَتْمُ الْكَلَامِ بِاسْمِهِ كَمَا فُتِحَ بِاسْمِه‏

مخاطب

قالب