من لا یحضر الفقیه  ( ج3، ص153 ) شماره‌ی 1984

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره علمی و فرهنگی امام > سيره فرهنگی امام رضا (عليه السلام) > تلاش برای دفاع از امامت در قالب مناظره

خلاصه

حسين بن هاشم مکاری که از فرقه واقفی مذهبان است بر امام هشتم‏ عليه السّلام وارد شد و گفت: آيا خداوند ترا به آنجا رسانيده که آنچه پدرت ادّعا می‏کرد تو نيز بکنی، حضرت فرمود: ترا چه شده است! خداوند نورت را خاموش و فقر و تنگدستی را گريبانگيرت نمايد، آخر نمی‏دانی که خداوند تبارک و تعالی به عمران وحی کرد که من پسری بتو عطا خواهم کرد و به او مريم را اعطا فرمود و از مريم عيسی را به او بخشيد، پس عيسی از مريم و مريم از عيسی است و عيسی و مريم يکی باشند و من از پدرم و پدرم از من است و من و پدرم يکی محسوب می‏شويم، حسين بن هاشم گفت: من از شما سؤالی می‏کنم، حضرت فرمود: گمان ندارم جوابش را از من بپذيری زيرا از طرفداران من نيستی با اين وصف بپرس، گفت: مردی هنگام مرگ گفت: همه بندگان قديمی من در راه خدا آزادند (کدامشان آزادند؟) حضرت فرمود: خداوند عزّ و جلّ می‏فرمايد حَتَّی عادَ کَالْعُرْجُونِ- يس 39» تا باز گردد همانند شاخه خرما بصورت لاغری و زردی پيشين، پس هر کدام از بندگانش که شش ماه در بندگی او بوده آزاد است، آن مرد خارج شد، امّا بفقر و تنگدستی مبتلا شد چندان که شام شب نداشت تا مرگش فرا رسيد خداوند او را از رحمتش دور دارد.

متن فارسی

حسين بن هاشم مکاری که از فرقه واقفی مذهبان است بر امام هشتم‏ عليه السّلام وارد شد و گفت: آيا خداوند ترا به آنجا رسانيده که آنچه پدرت ادّعا می‏کرد تو نيز بکنی، حضرت فرمود: ترا چه شده است! خداوند نورت را خاموش و فقر و تنگدستی را گريبانگيرت نمايد، آخر نمی‏دانی که خداوند تبارک و تعالی به عمران وحی کرد که من پسری بتو عطا خواهم کرد و به او مريم را اعطا فرمود و از مريم عيسی را به او بخشيد، پس عيسی از مريم و مريم از عيسی است و عيسی و مريم يکی باشند و من از پدرم و پدرم از من است و من و پدرم يکی محسوب می‏شويم، حسين بن هاشم گفت: من از شما سؤالی می‏کنم، حضرت فرمود: گمان ندارم جوابش را از من بپذيری زيرا از طرفداران من نيستی با اين وصف بپرس، گفت: مردی هنگام مرگ گفت: همه بندگان قديمی من در راه خدا آزادند (کدامشان آزادند؟) حضرت فرمود: خداوند عزّ و جلّ می‏فرمايد حَتَّی عادَ کَالْعُرْجُونِ- يس 39» تا باز گردد همانند شاخه خرما بصورت لاغری و زردی پيشين، پس هر کدام از بندگانش که شش ماه در بندگی او بوده آزاد است، آن مرد خارج شد، امّا بفقر و تنگدستی مبتلا شد چندان که شام شب نداشت تا مرگش فرا رسيد خداوند او را از رحمتش دور دارد.

متن عربی

وَ دَخَلَ ابْنُ أَبِی سَعِيدٍ الْمُكَارِی عَلَی الرِّضَا ع‏ فَقَالَ لَهُ أَبْلَغَ اللَّهُ مِنْ قَدْرِكَ أَنْ تَدَّعِیَ مَا یَدَّعِی أَبُوكَ فَقَالَ لَهُ مَا لَكَ أَطْفَأَ اللَّهُ نُورَكَ وَ أَدْخَلَ الْفَقْرَ بَیْتَكَ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی أَوْحَی إِلَی عِمْرَانَ أَنِّی وَاهِبٌ لَكَ ذَكَراً فَوَهَبَ لَهُ مَرْیَمَ وَ وَهَبَ لِمَرْیَمَ عِيسَی- فَعِيسَی مِنْ مَرْیَمَ وَ مَرْیَمُ مِنْ عِيسَی وَ عِيسَی وَ مَرْیَمُ شَیْ‏ءٌ وَاحِدٌ وَ أَنَا مِنْ أَبِی وَ أَبِی مِنِّی وَ أَنَا وَ أَبِی شَیْ‏ءٌ وَاحِدٌ فَقَالَ لَهُ ابْنُ أَبِی سَعِيدٍ فَأَسْأَلُكَ عَنْ مَسْأَلَةٍ فَقَالَ لَا إِخَالُكَ تَقْبَلُ مِنِّی وَ لَسْتَ مِنْ غَنَمِی وَ لَكِنْ هَلُمَّهَا فَقَالَ رَجُلٌ قَالَ عِنْدَ مَوْتِهِ كُلُّ مَمْلُوكٍ لِی قَدِيمٍ فَهُوَ حُرٌّ لِوَجْهِ اللَّهِ تَعَالَی فَقَالَ نَعَمْ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ- حَتَّی عادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ‏ فَمَا كَانَ مِنْ مَمَالِيكِهِ أَتَی لَهُ سِتَّةُ أَشْهُرٍ فَهُوَ قَدِيمٌ حُرٌّ قَالَ فَخَرَجَ وَ افْتَقَرَ حَتَّی مَاتَ وَ لَمْ یَكُنْ لَهُ مَبِيتُ لَیْلَةٍ لَعَنَهُ اللَّهُ‏

مخاطب

قالب