من لا یحضر الفقیه  ( ج3، ص561 ) شماره‌ی 2007

موضوعات

خلاصه

و حضرت رضا عليه السّلام در پاسخ سؤالاتی که محمّد بن سنان طیّ نامه‏ای از آن حضرت کرده بود فرمود: خداوند قتل نفس را حرام کرده است برای اينکه اگر حلال کرده بود بشری باقی نمی‏ماند و همه در کوچکترين ناسازگاری يک ديگر را می‏کشتند و تدبير او ناصواب و فاسد ميبود، و ناراضی کردن پدر و مادر را حرام فرموده برای اينکه در عقوق رعايت فرمان خدا باحترام فرزند از پدر و مادر خويش نشده و نيز بزرگداشت والدين از بين ميرود و نعمت خداوند کفران می‏شود و شکرگزاری اساسش نابود ميگردد و آنچه را که ميخواند بسوی کمی نسل و بلکه انهدام آن، چرا که در عقوق والدين احترامی برای والدين نمی‏ماند و حقّشان شناخته نمی‏شود و خويشی قطع می‏شود، و پدر و مادر رغبتی به فرزند، نخواهند داشت، و در تربيت او کوششی نخواهند کرد برای آنکه اميدی به نيکوئی او در عوض ندارند. و خداوند زنا را حرام کرده بجهت فسادی که در آن پيدا می‏شود از کشتار يک ديگر و در آميختن و بهم خوردن نسل و تبار و ترک تربيت فرزندان، و بر هم خوردن ميراث و آنچه از اين قبيل از اقسام فساد و تباهی است، و خداوند تهمت و ناروا و نسبت دادن به پاکدامنان کار زشت را، حرام فرموده برای اينکه نسب‏ها تباه می‏شود و فرزند از پدر واقعی خود جدا می‏گردد و مسأله ارث و ميراث بهم ميخورد، و کسی رغبت بتربيت فرزند پيدا نمی‏کند، و تعاليم معارف ترک خواهد شد، و آنچه در آن از ارتکاب گناهان کبيره است، و اسبابی که موجب فساد و تباهی مردم می‏گردد، و خوردن مال يتيم را به ستم حرام فرموده بجهات بسياری از وجوه فساد که اوّلين آن اينست که هر گاه انسان مال يتيمی را بناروا تصرّف کند بحقيقت که‏ بر کشتن او اعانت کرده‏ زيرا يتيم نيازمند است و خود نمی‏تواند کار خويش را انجام دهد و روزی خود را کسب کند و کسی را هم ندارد که مانند پدر و مادر برای او دلسوزی کنند و نفقه‏اش را کفايت نمايند، پس اگر کسی مال او را بخورد اين همانند آنست که براستی او را کشته است و او را بسوی فقر و تنگدستی کشانيده، با ارتکاب آنچه را که خداوند بر او حرام کرده است، و عقوبتی را که در دنيا برای او مقرّر فرموده در گفتار خود که ميفرمايد: وَ لْیَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعافاً خافُوا عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللَّهَ وَ لْیَقُولُوا قَوْلًا سَدِيداً (و بايد بندگان از مکافات عمل خويش بيم داشته باشند (و با يتيمان نيکو رفتار کنند) مبادا پس از خود فرزندانی صغير و ضعيف و ناتوان باقی گذارند بر حال آنها بترسند و بايد از خداوند پروا کنند و سخن از روی صلاح و درستی گويند (راه عدالت پويند) (نساء: 9) و سخن امام باقر عليه السّلام که فرموده است: «خداوند به دو کيفر در خوردن مال يتيم مردمان را تهديد فرموده، يکی در دنيا و ديگری در عالم آخرت» پس در تحريم مال يتيم نگهداری ثروت يتيم و مستقل بودن او نسبت بخويش و سلامت بازماندگان قیّم يتيم که گرفتار شوند بهمان که يتيم گرفتار شد از جهت همان تهديدی که خداوند بعقوبت دنيوی کرده، و اضافه بر آن آنکه يتيم بزرگ خواهد شد و کمر انتقام خواهد بست، و کينه‏توزی و دشمنی و خصومتی به ميان آنها ببار خواهد آورد تا همگی نابود گردند، و خداوند فرار از ميدان نبرد با دشمن مهاجم را حرام فرموده: برای آن سستی که در ديانت پديد می‏آيد و استخفافی که به پيمبران الهی و سروران و امامان عادل عليهم السّلام می‏شود و ياری نکردن آنها در مقابل دشمنان، و کيفری که برای آنها است در انکار دعوت بإقرار بخداپرستی و آشکار نمودن عدالت اجتماعی و برکنار کردن جور و ظلم، و از ميان بردن فساد و تباهی، و آنچه در آن از تجرّی دشمن و جسارتش بر مسلمانان است و آنچه در پی دارد از اسارت و کشتار مردم و از ميان بردن دين خداوند عزّ و جل و غير اينها از فساد و تباهی، و خداوند تعرّب بعد از هجرت را حرام فرموده برای اينکه آن بازگشت است از دين به بی‏دينی و ياری نکردن پيمبران و حجّتهای خدا عليهم السّلام، و آنچه در آن از فساد بوقوع می‏پيوندد، و نابود کردن حقّ هر صاحب حقّی (چون قانون جنگل) [نه‏] برای بيابان‏نشينی تنها، و لذا اگر شخص با حقّ و حقوق آشنا شد و دين را کاملا دانست و شناخت حقّ ندارد با مردم جاهل و بی‏فرهنگ و عوام آميزش کند، و اين کار برای او بيمناک است، زيرا اطمينان نيست که کارش بدان جا کشد که آنچه می‏داند زير پا نهد و مانند جهّال و مردم دور از فرهنگ عمل نمايد و در آن افراط ورزد، و علّت تحريم ربا نهی خداوند است از آن، برای آن فسادی که نسبت به اموال در آنست، زيرا انسانی چنانچه يکدرهم را به دو درهم بخرد قيمت يکدرهم يکدرهم است و درهم ديگر تباه شده، پس خريد و فروش و معاملات ربوی همه خسارت و ضرر است در هر حال، برای خريدار و فروشنده، پس از اين رو خداوند عزّ و جلّ آن را (ربای معاملی را) بر بندگان حرام فرموده است برای فساد و تباهی ثروت و اموال همچنان که منع فرموده که اموال سفيه و کم عقل و يا ديوانه را در اختيار او قرار دهند زيرا خوف آنست که همه را نابود کند، تا زمانی که در او رشد عقلی مشاهده شود (که منع برداشته شده و امر شده است که مالشان را بآنها باز گردانيد) و برای اين علّت خداوند عزّ و جلّ ربا را حرام کرده است، و معامله ربوی فروختن يک درهم بدو درهم است، و راز تحريم ربا بعد از بیّنه (يعنی دانستن حکم خداوند در باره آن) آنست که در آن کوچک شمردن حرامی که خداوند آن را حرام فرموده است ميباشد و اين خود از کبائر است پس از فهميدن حکم تحريم آن از جانب حق تعالی و اين نيست مگر سبک شمردن حرامی که عقلا و شرعا حرمتش معلوم شده است، و کوچک شمردن آن دخول در کفر است (نه تنها معصيت)، و سرّ تحريم ربای قرضی آنست که کار خير از ميان ميرود و اموال تلف می‏شود، و مردم ببردن منفعت مايل می‏شوند و دادن قرض الحسن از بين ميرود، و قرض دادن از کارهای پسنديده و نيک است، و از برای فساد و ستمی که بقرض‏گيرنده می‏شود و مالی که نابود می‏گردد.

متن فارسی

و حضرت رضا عليه السّلام در پاسخ سؤالاتی که محمّد بن سنان طیّ نامه‏ای از آن حضرت کرده بود فرمود: خداوند قتل نفس را حرام کرده است برای اينکه اگر حلال کرده بود بشری باقی نمی‏ماند و همه در کوچکترين ناسازگاری يک ديگر را می‏کشتند و تدبير او ناصواب و فاسد ميبود، و ناراضی کردن پدر و مادر را حرام فرموده برای اينکه در عقوق رعايت فرمان خدا باحترام فرزند از پدر و مادر خويش نشده و نيز بزرگداشت والدين از بين ميرود و نعمت خداوند کفران می‏شود و شکرگزاری اساسش نابود ميگردد و آنچه را که ميخواند بسوی کمی نسل و بلکه انهدام آن، چرا که در عقوق والدين احترامی برای والدين نمی‏ماند و حقّشان شناخته نمی‏شود و خويشی قطع می‏شود، و پدر و مادر رغبتی به فرزند، نخواهند داشت، و در تربيت او کوششی نخواهند کرد برای آنکه اميدی به نيکوئی او در عوض ندارند. و خداوند زنا را حرام کرده بجهت فسادی که در آن پيدا می‏شود از کشتار يک ديگر و در آميختن و بهم خوردن نسل و تبار و ترک تربيت فرزندان، و بر هم خوردن ميراث و آنچه از اين قبيل از اقسام فساد و تباهی است، و خداوند تهمت و ناروا و نسبت دادن به پاکدامنان کار زشت را، حرام فرموده برای اينکه نسب‏ها تباه می‏شود و فرزند از پدر واقعی خود جدا می‏گردد و مسأله ارث و ميراث بهم ميخورد، و کسی رغبت بتربيت فرزند پيدا نمی‏کند، و تعاليم معارف ترک خواهد شد، و آنچه در آن از ارتکاب گناهان کبيره است، و اسبابی که موجب فساد و تباهی مردم می‏گردد، و خوردن مال يتيم را به ستم حرام فرموده بجهات بسياری از وجوه فساد که اوّلين آن اينست که هر گاه انسان مال يتيمی را بناروا تصرّف کند بحقيقت که‏ بر کشتن او اعانت کرده‏ زيرا يتيم نيازمند است و خود نمی‏تواند کار خويش را انجام دهد و روزی خود را کسب کند و کسی را هم ندارد که مانند پدر و مادر برای او دلسوزی کنند و نفقه‏اش را کفايت نمايند، پس اگر کسی مال او را بخورد اين همانند آنست که براستی او را کشته است و او را بسوی فقر و تنگدستی کشانيده، با ارتکاب آنچه را که خداوند بر او حرام کرده است، و عقوبتی را که در دنيا برای او مقرّر فرموده در گفتار خود که ميفرمايد: وَ لْیَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعافاً خافُوا عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللَّهَ وَ لْیَقُولُوا قَوْلًا سَدِيداً (و بايد بندگان از مکافات عمل خويش بيم داشته باشند (و با يتيمان نيکو رفتار کنند) مبادا پس از خود فرزندانی صغير و ضعيف و ناتوان باقی گذارند بر حال آنها بترسند و بايد از خداوند پروا کنند و سخن از روی صلاح و درستی گويند (راه عدالت پويند) (نساء: 9) و سخن امام باقر عليه السّلام که فرموده است: «خداوند به دو کيفر در خوردن مال يتيم مردمان را تهديد فرموده، يکی در دنيا و ديگری در عالم آخرت» پس در تحريم مال يتيم نگهداری ثروت يتيم و مستقل بودن او نسبت بخويش و سلامت بازماندگان قیّم يتيم که گرفتار شوند بهمان که يتيم گرفتار شد از جهت همان تهديدی که خداوند بعقوبت دنيوی کرده، و اضافه بر آن آنکه يتيم بزرگ خواهد شد و کمر انتقام خواهد بست، و کينه‏توزی و دشمنی و خصومتی به ميان آنها ببار خواهد آورد تا همگی نابود گردند، و خداوند فرار از ميدان نبرد با دشمن مهاجم را حرام فرموده: برای آن سستی که در ديانت پديد می‏آيد و استخفافی که به پيمبران الهی و سروران و امامان عادل عليهم السّلام می‏شود و ياری نکردن آنها در مقابل دشمنان، و کيفری که برای آنها است در انکار دعوت بإقرار بخداپرستی و آشکار نمودن عدالت اجتماعی و برکنار کردن جور و ظلم، و از ميان بردن فساد و تباهی، و آنچه در آن از تجرّی دشمن و جسارتش بر مسلمانان است و آنچه در پی دارد از اسارت و کشتار مردم و از ميان بردن دين خداوند عزّ و جل و غير اينها از فساد و تباهی، و خداوند تعرّب بعد از هجرت را حرام فرموده برای اينکه آن بازگشت است از دين به بی‏دينی و ياری نکردن پيمبران و حجّتهای خدا عليهم السّلام، و آنچه در آن از فساد بوقوع می‏پيوندد، و نابود کردن حقّ هر صاحب حقّی (چون قانون جنگل) [نه‏] برای بيابان‏نشينی تنها، و لذا اگر شخص با حقّ و حقوق آشنا شد و دين را کاملا دانست و شناخت حقّ ندارد با مردم جاهل و بی‏فرهنگ و عوام آميزش کند، و اين کار برای او بيمناک است، زيرا اطمينان نيست که کارش بدان جا کشد که آنچه می‏داند زير پا نهد و مانند جهّال و مردم دور از فرهنگ عمل نمايد و در آن افراط ورزد، و علّت تحريم ربا نهی خداوند است از آن، برای آن فسادی که نسبت به اموال در آنست، زيرا انسانی چنانچه يکدرهم را به دو درهم بخرد قيمت يکدرهم يکدرهم است و درهم ديگر تباه شده، پس خريد و فروش و معاملات ربوی همه خسارت و ضرر است در هر حال، برای خريدار و فروشنده، پس از اين رو خداوند عزّ و جلّ آن را (ربای معاملی را) بر بندگان حرام فرموده است برای فساد و تباهی ثروت و اموال همچنان که منع فرموده که اموال سفيه و کم عقل و يا ديوانه را در اختيار او قرار دهند زيرا خوف آنست که همه را نابود کند، تا زمانی که در او رشد عقلی مشاهده شود (که منع برداشته شده و امر شده است که مالشان را بآنها باز گردانيد) و برای اين علّت خداوند عزّ و جلّ ربا را حرام کرده است، و معامله ربوی فروختن يک درهم بدو درهم است، و راز تحريم ربا بعد از بیّنه (يعنی دانستن حکم خداوند در باره آن) آنست که در آن کوچک شمردن حرامی که خداوند آن را حرام فرموده است ميباشد و اين خود از کبائر است پس از فهميدن حکم تحريم آن از جانب حق تعالی و اين نيست مگر سبک شمردن حرامی که عقلا و شرعا حرمتش معلوم شده است، و کوچک شمردن آن دخول در کفر است (نه تنها معصيت)، و سرّ تحريم ربای قرضی آنست که کار خير از ميان ميرود و اموال تلف می‏شود، و مردم ببردن منفعت مايل می‏شوند و دادن قرض الحسن از بين ميرود، و قرض دادن از کارهای پسنديده و نيک است، و از برای فساد و ستمی که بقرض‏گيرنده می‏شود و مالی که نابود می‏گردد.

متن عربی

وَ كَتَبَ عَلِیُّ بْنُ مُوسَی الرِّضَا ع إِلَی مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ فِيمَا كَتَبَ مِنْ جَوَابِ مَسَائِلِهِ‏ حَرَّمَ اللَّهُ قَتْلَ النَّفْسِ لِعِلَّةِ فَسَادِ الْخَلْقِ فِی تَحْلِيلِهِ لَوْ أَحَلَّ وَ فَنَائِهِمْ وَ فَسَادِ التَّدْبِيرِ وَ حَرَّمَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی عُقُوقَ الْوَالِدَیْنِ لِمَا فِيهِ مِنَ الْخُرُوجِ مِنَ التَّوْقِيرِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ التَّوْقِيرِ لِلْوَالِدَیْنِ وَ كُفْرَانِ النِّعْمَةِ وَ إِبْطَالِ الشُّكْرِ وَ مَا یَدْعُو مِنْ ذَلِكَ إِلَی قِلَّةِ النَّسْلِ وَ انْقِطَاعِهِ لِمَا فِی الْعُقُوقِ مِنْ قِلَّةِ تَوْقِيرِ الْوَالِدَیْنِ وَ الْعِرْفَانِ بِحَقِّهِمَا وَ قَطْعِ الْأَرْحَامِ وَ الزُّهْدِ مِنَ الْوَالِدَیْنِ فِی الْوَلَدِ وَ تَرْكِ التَّرْبِیَةِ لِعِلَّةِ تَرْكِ الْوَلَدِ بِرَّهُمَا وَ حَرَّمَ اللَّهُ تَعَالَی الزِّنَا لِمَا فِيهِ مِنَ الْفَسَادِ مِنْ قَتْلِ الْأَنْفُسِ وَ ذَهَابِ الْأَنْسَابِ وَ تَرْكِ التَّرْبِیَةِ لِلْأَطْفَالِ وَ فَسَادِ الْمَوَارِيثِ وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِكَ مِنْ وُجُوهِ الْفَسَادِ وَ حَرَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ قَذْفَ الْمُحْصَنَاتِ لِمَا فِيهِ مِنْ فَسَادِ الْأَنْسَابِ وَ نَفْیِ الْوَلَدِ وَ إِبْطَالِ الْمَوَارِيثِ وَ تَرْكِ التَّرْبِیَةِ وَ ذَهَابِ الْمَعَارِفِ وَ مَا فِيهِ مِنَ الْكَبَائِرِ وَ الْعِلَلِ الَّتِی تُؤَدِّی إِلَی فَسَادِ الْخَلْقِ وَحَرَّمَ أَكْلَ مَالِ الْیَتِيمِ ظُلْماً لِعِلَلٍ كَثِيرَةٍ مِنْ وُجُوهِ الْفَسَادِ أَوَّلُ ذَلِكَ إِذَا أَكَلَ الْإِنْسَانُ مَالَ الْیَتِيمِ ظُلْماً فَقَدْ أَعَانَ عَلَی قَتْلِهِ إِذِ الْیَتِيمُ غَیْرُ مُسْتَغْنٍ وَ لَا یَتَحَمَّلُ لِنَفْسِهِ وَ لَا قَائِمٍ بِشَأْنِهِ وَ لَا لَهُ مَنْ یَقُومُ عَلَیْهِ وَ یَكْفِيهِ كَقِیَامِ وَالِدَیْهِ فَإِذَا أَكَلَ مَالَهُ فَكَأَنَّهُ قَدْ قَتَلَهُ وَ صَیَّرَهُ إِلَی الْفَقْرِ وَ الْفَاقَةِ مَعَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ جَعَلَ لَهُ مِنَ الْعُقُوبَةِ فِی قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ لْیَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعافاً خافُوا عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللَّهَ وَ لْیَقُولُوا قَوْلًا سَدِيداً وَ لِقَوْلِ أَبِی جَعْفَرٍ ع إِنَّ اللَّهَ أَوْعَدَ فِی أَكْلِ مَالِ الْیَتِيمِ عُقُوبَتَیْنِ عُقُوبَةً فِی الدُّنْیَا وَ عُقُوبَةً فِی الْآخِرَةِ فَفِی تَحْرِيمِ مَالِ الْیَتِيمِ اسْتِبْقَاءُ الْیَتِيمِ وَ اسْتِقْلَالُهُ لِنَفْسِهِ وَ السَّلَامَةُ لِلْعَقِبِ أَنْ یُصِيبَهُمْ مَا أَصَابَهُ لِمَا أَوْعَدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهِ مِنَ الْعُقُوبَةِ مَعَ مَا فِی ذَلِكَ مِنْ طَلَبِ الْیَتِيمِ بِثَأْرِهِ إِذَا أَدْرَكَ وَ وُقُوعِ الشَّحْنَاءِ وَ الْعَدَاوَةِ وَ الْبَغْضَاءِ حَتَّی یَتَفَانَوْا وَ حَرَّمَ اللَّهُ الْفِرَارَ مِنَ الزَّحْفِ لِمَا فِيهِ مِنَ الْوَهْنِ فِی الدِّينِ وَ الِاسْتِخْفَافِ بِالرُّسُلِ وَ الْأَئِمَّةِ الْعَادِلَةِ ع وَ تَرْكِ نُصْرَتِهِمْ عَلَی الْأَعْدَاءِ وَ الْعُقُوبَةِ لَهُمْ عَلَی إِنْكَارِ مَا دُعُوا إِلَیْهِ مِنَ الْإِقْرَارِ بِالرُّبُوبِیَّةِ وَ إِظْهَارِ الْعَدْلِ وَ تَرْكِ الْجَوْرِ وَ إِمَاتَتِهِ وَ الْفَسَادِ وَ لِمَا فِی ذَلِكَ مِنْ جُرْأَةِ الْعَدُوِّ عَلَی الْمُسْلِمِينَ وَ مَا یَكُونُ فِی ذَلِكَ مِنَ السَّبْیِ وَ الْقَتْلِ وَ إِبْطَالِ حَقِّ دِينِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ غَیْرِهِ مِنَ الْفَسَادِ وَ حَرَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ التَّعَرُّبَ بَعْدَ الْهِجْرَةِ لِلرُّجُوعِ عَنِ الدِّينِ وَ تَرْكِ الْمُؤَازَرَةِ لِلْأَنْبِیَاءِ وَ الْحُجَجِ ع وَ مَا فِی ذَلِكَ مِنَ الْفَسَادِ وَ إِبْطَالِ حَقِّ كُلِّ ذِی حَقٍّ لَا لِعِلَّةِ سُكْنَی الْبَدْوِ وَ لِذَلِكَ لَوْ عَرَفَ الرَّجُلُ الدِّينَ كَامِلًا لَمْ یَجُزْ لَهُ مُسَاكَنَةُ أَهْلِ الْجَهْلِ وَ الْخَوْفِ عَلَیْهِ لِأَنَّهُ لَا یُؤْمَنُ أَنْ یَقَعَ مِنْهُ تَرْكُ الْعِلْمِ وَ الدُّخُولُ مَعَ أَهْلِ الْجَهْلِ وَ التَّمَادِی فِی ذَلِكَ وَ عِلَّةُ تَحْرِيمِ الرِّبَا لِمَا نَهَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْهُ وَ لِمَا فِيهِ مِنْ فَسَادِ الْأَمْوَالِ لِأَنَّ الْإِنْسَانَ إِذَا اشْتَرَی الدِّرْهَمَ بِالدِّرْهَمَیْنِ كَانَ ثَمَنُ الدِّرْهَمِ دِرْهَماً وَ ثَمَنُ الْآخَرِ بَاطِلًا فَبَیْعُ الرِّبَا وَ شِرَاؤُهُ وَكْسٌ عَلَی كُلِّ حَالٍ عَلَی الْمُشْتَرِی وَ عَلَی الْبَائِعِ فَحَرَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَی الْعِبَادِ الرِّبَا لِعِلَّةِ فَسَادِ الْأَمْوَالِ كَمَا حَظَرَ عَلَی السَّفِيهِ أَنْ یُدْفَعَ إِلَیْهِ مَالُهُ لِمَا یُتَخَوَّفُ عَلَیْهِ مِنْ إِفْسَادِهِ حَتَّی یُؤْنَسَ مِنْهُ رُشْدُهُ فَلِهَذِهِ الْعِلَّةِ حَرَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الرِّبَا وَ بَیْعُ الرِّبَا بَیْعُ الدِّرْهَمِ بِالدِّرْهَمَیْنِ وَ عِلَّةُ تَحْرِيمِ الرِّبَا بَعْدَ الْبَیِّنَةِ لِمَا فِيهِ مِنَ الِاسْتِخْفَافِ بِالْحَرَامِ الْمُحَرَّمِ وَ هِیَ كَبِيرَةٌ بَعْدَ الْبَیَانِ وَ تَحْرِيمِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَهَا لَمْ یَكُنْ ذَلِكَ مِنْهُ إِلَّا اسْتِخْفَافاً بِالْمُحَرَّمِ الْحَرَامِ وَ الِاسْتِخْفَافُ بِذَلِكَ دُخُولٌ فِی الْكُفْرِ وَ عِلَّةُ تَحْرِيمِ الرِّبَا بِالنَّسِيئَةِ لِعِلَّةِ ذَهَابِ الْمَعْرُوفِ وَ تَلَفِ الْأَمْوَالِ وَ رَغْبَةِ النَّاسِ فِی الرِّبْحِ وَ تَرْكِهِمْ لِلْقَرْضِ وَ الْقَرْضُ صَنَائِعُ الْمَعْرُوفِ وَ لِمَا فِی ذَلِكَ مِنَ الْفَسَادِ وَ الظُّلْمِ وَ فَنَاءِ الْأَمْوَال

مخاطب

قالب