بیانات حضرت امام خامنه ای (مدظله العالی)  ( 1365/4/28 ) شماره‌ی 2015

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > دوران امامت امام > از نظر سياسی

خلاصه

يک مرحله‏ی ديگر، از سال 135 است تا سال 203 يا202 ، که سال شهادت امام رضاست. اين هم يک مرحله‏ی ديگر است که باز حرکت و مبارزه، از يک نقطه‏ی بالاتر از نقطه‏ی سال 61 و عميقتر و گسترده‏تر از او ، منتها با يک مشکلات جديدی آغاز می‏شود، و رفته رفته اوج پيدا می‏کند ، گسترش پيدا می‏کند ، قدم به قدم به پيروزی نزديک می‏شود، تا سال شهادت امام هشتم که سال يا 202 است ، يا 203، يا 204 ، که حالا احتمالاً 203 باشد ، و اين‏جا باز حرکت متوقف می‏شود. با رفتن مأمون به بغداد در سال 204 و شروع خلافت مأمونی که يکی از فصلهای بسيار دشوار در زندگی ائمه )عليهم‏السّلام( هست، باز يک فصل جديدی آغاز می‏شود که فصل محنت ائمه است ، با اين که گسترش تشیّع در آن روزها بيش از هميشه بوده، به اعتقاد بنده محنت ائمه هم آن روزها بيش از هميشه بوده ، و اين همان دورانی است که به گمان بنده، تلاش و مبارزه برای بلند مدت است. بنابراين دوران موسی ابن جعفر، دوران اوج است، که بعد هم به زندان منتهی می‏شود. بعد که نوبت امام هشتم )عليه‏الصّلاةوالسّلام( می‏رسد، باز دوران، دوران گسترش و رواج و وضع خوب ائمه است،و شيعه در همه جا گستردند و امکانات بسيار زياد است ، که منتهی می‏شود به مسأله‏ی ولايتعهدی . البته در دوران هارون، امام هشتم در نهايت تقيه زندگی می‏کردند ، يعنی پوشش ، تلاش را داشتند، حرکت را داشتند ، تماس را داشتند ، آدم می‏تواند بفهمد . مثلاً فرض بفرماييد دعبل خزاعی که درباره‏ی امام هشتم در دوران ولايتعهدی آن جور حرف می‏زند، آناً از زير سنگ که بيرون نيامده بود ، آن جامعه‏يی که دعبل خزاعی را می‏پرورد، يا ابراهيم ابن عباس شاعر می‏پرورد که جزو مداحان علی ابن موسی‏الرضا است ، يا ديگران ، يا ديگران، اين بايستی فرهنگ ارادت به خاندان پيغمبر سابقه داشته باشد . و اين آن جور نيست که آناً يکهو ببينيم که بله، در مدينه و در خراسان و در ری و در مناطق گوناگون، با ولايتعهدی علی‏ابن موسی الرضا جشن گرفتند، اما قبلاً چنين چيزی سابقه ندارد . آنچه که در دوران علی‏ابن موسی‏الرضا ولايتعهدی پيش آمد که حادثه‏ی بسيار مهمی است و بنده سال گذشته توی پيام، به اشاره البته عرض کردم و متأسفانه توفيقی پيدا نکردم که تفصيل آنها را يادداشت کنم و ان‏شاءاللَّه اين کار را در فرصتی اگر گيرم بيايد، آن نشان دهنده‏ی اين است که وضع علاقه‏ی مردم و جوشش محبتهای مردم نسبت به اهل بيت در دوران امام رضا، خيلی بالا بوده . به‏هرحال، بعد هم که اختلاف امين و مأمون پنج سال طول کشيد و جنگ و جدال بين خراسان و بغداد ، همه‏ی اينها موجب شد که علی ابن موسی الرضا بتوانند کار خوبی بکنند که رسيد اوجش به مسأله‏ی ولايتعهدی ، منتها متأسفانه آن‏جا هم باز همين‏طور که گفتيد با آن حادثه‏ی شهادت قطع شد، و يک دوران جديدی شروع شد، که دوران محنت و غم اهل بيت به‏نظر بنده از دوران امام جواد به بعد شروع می‏شود؛ بدتر از همه‏ی اوقات ديگر!

متن فارسی

يک مرحله‏ی ديگر، از سال 135 است تا سال 203 يا202 ، که سال شهادت امام رضاست. اين هم يک مرحله‏ی ديگر است که باز حرکت و مبارزه، از يک نقطه‏ی بالاتر از نقطه‏ی سال 61 و عميقتر و گسترده‏تر از او ، منتها با يک مشکلات جديدی آغاز می‏شود، و رفته رفته اوج پيدا می‏کند ، گسترش پيدا می‏کند ، قدم به قدم به پيروزی نزديک می‏شود، تا سال شهادت امام هشتم که سال يا 202 است ، يا 203، يا 204 ، که حالا احتمالاً 203 باشد ، و اين‏جا باز حرکت متوقف می‏شود. با رفتن مأمون به بغداد در سال 204 و شروع خلافت مأمونی که يکی از فصلهای بسيار دشوار در زندگی ائمه )عليهم‏السّلام( هست، باز يک فصل جديدی آغاز می‏شود که فصل محنت ائمه است ، با اين که گسترش تشیّع در آن روزها بيش از هميشه بوده، به اعتقاد بنده محنت ائمه هم آن روزها بيش از هميشه بوده ، و اين همان دورانی است که به گمان بنده، تلاش و مبارزه برای بلند مدت است. بنابراين دوران موسی ابن جعفر، دوران اوج است، که بعد هم به زندان منتهی می‏شود. بعد که نوبت امام هشتم )عليه‏الصّلاةوالسّلام( می‏رسد، باز دوران، دوران گسترش و رواج و وضع خوب ائمه است،و شيعه در همه جا گستردند و امکانات بسيار زياد است ، که منتهی می‏شود به مسأله‏ی ولايتعهدی . البته در دوران هارون، امام هشتم در نهايت تقيه زندگی می‏کردند ، يعنی پوشش ، تلاش را داشتند، حرکت را داشتند ، تماس را داشتند ، آدم می‏تواند بفهمد . مثلاً فرض بفرماييد دعبل خزاعی که درباره‏ی امام هشتم در دوران ولايتعهدی آن جور حرف می‏زند، آناً از زير سنگ که بيرون نيامده بود ، آن جامعه‏يی که دعبل خزاعی را می‏پرورد، يا ابراهيم ابن عباس شاعر می‏پرورد که جزو مداحان علی ابن موسی‏الرضا است ، يا ديگران ، يا ديگران، اين بايستی فرهنگ ارادت به خاندان پيغمبر سابقه داشته باشد . و اين آن جور نيست که آناً يکهو ببينيم که بله، در مدينه و در خراسان و در ری و در مناطق گوناگون، با ولايتعهدی علی‏ابن موسی الرضا جشن گرفتند، اما قبلاً چنين چيزی سابقه ندارد . آنچه که در دوران علی‏ابن موسی‏الرضا ولايتعهدی پيش آمد که حادثه‏ی بسيار مهمی است و بنده سال گذشته توی پيام، به اشاره البته عرض کردم و متأسفانه توفيقی پيدا نکردم که تفصيل آنها را يادداشت کنم و ان‏شاءاللَّه اين کار را در فرصتی اگر گيرم بيايد، آن نشان دهنده‏ی اين است که وضع علاقه‏ی مردم و جوشش محبتهای مردم نسبت به اهل بيت در دوران امام رضا، خيلی بالا بوده . به‏هرحال، بعد هم که اختلاف امين و مأمون پنج سال طول کشيد و جنگ و جدال بين خراسان و بغداد ، همه‏ی اينها موجب شد که علی ابن موسی الرضا بتوانند کار خوبی بکنند که رسيد اوجش به مسأله‏ی ولايتعهدی ، منتها متأسفانه آن‏جا هم باز همين‏طور که گفتيد با آن حادثه‏ی شهادت قطع شد، و يک دوران جديدی شروع شد، که دوران محنت و غم اهل بيت به‏نظر بنده از دوران امام جواد به بعد شروع می‏شود؛ بدتر از همه‏ی اوقات ديگر!

متن عربی

مخاطب

قالب