سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > سفر امام رضا (عليه السلام) از مدينه تا مرو

و امّا راجع به حضرت علی‏بن‏موسی‏الرضا عليه‏السّلام و اين که از مدينه به خراسان آمدند. در سفر آن حضرت،بلاشک استدلالی نهفته است. استدلال هم فقط اين نيست که اگر به خراسان نياييم ما را می‏کشند؛ چون وقتی هم‏بيايند می‏کشند. همان‏طور که می‏دانيد سرنوشت همه ائمّه قبل از حضرت رضا عليه‏السّلام، شهادت به‏وسيله مسموم‏شدن و يا با آلت قتّاله در محراب نماز و ميدان نبرد بود؛ اما مرگ برايشان مانعی محسوب نمی‏شد؛ ضمن اين‏که هر يک‏استدلالی نيز داشتند. اين استدلال چيست؟ در اين استدلال، نکته مهمّی بايد وجود داشته باشد و وجود هم دارد. آن هم که طاغوت زمان است - مأمون - و حضرت رضا عليه‏السّلام را به خراسان دعوت می‏کند، برای کار خودش‏استدلالی دارد. در يک طرف قضيه اوست و در طرف ديگرش حضرت علی‏بن‏موسی‏الرّضا عليه‏السّلام. آن طرف‏قضيه که مأمون باشد برای خود کار و تلاش می‏کند؛ به زورآزمايی می‏پردازد، نقشه می‏کشد و بر طبق آن نقشه با دقّت‏عمل می‏کند. همه می‏گويند زيرک است و در تاريخ هم به عنوان آدمی زيرک شناخته می‏شود. اين طرف قضيه هم‏انسانی الهی و معنوی قرار دارد. شوخی نيست. اين انسان معنوی هم نقشه و طرح دارد، می‏فهمد چه‏کار می‏کند، مرگ‏هم برايش مانعی نيست و کار خودش را دنبال می‏کند. حالا ما می‏توانيم محاسبه کنيم و ببينيم کدام يک از طرفين اين‏معادله و اين هماوردی کجا پيروز شده است.

و امّا راجع به حضرت علی‏بن‏موسی‏الرضا عليه‏السّلام و اين که از مدينه به خراسان آمدند. در سفر آن حضرت،بلاشک استدلالی نهفته است. استدلال هم فقط اين نيست که اگر به خراسان نياييم ما را می‏کشند؛ چون وقتی هم‏بيايند می‏کشند. همان‏طور که می‏دانيد سرنوشت همه ائمّه قبل از حضرت رضا عليه‏السّلام، شهادت به‏وسيله مسموم‏شدن و يا با آلت قتّاله در محراب نماز و ميدان نبرد بود؛ اما مرگ برايشان مانعی محسوب نمی‏شد؛ ضمن اين‏که هر يک‏استدلالی نيز داشتند. اين استدلال چيست؟ در اين استدلال، نکته مهمّی بايد وجود داشته باشد و وجود هم دارد. آن هم که طاغوت زمان است - مأمون - و حضرت رضا عليه‏السّلام را به خراسان دعوت می‏کند، برای کار خودش‏استدلالی دارد. در يک طرف قضيه اوست و در طرف ديگرش حضرت علی‏بن‏موسی‏الرّضا عليه‏السّلام. آن طرف‏قضيه که مأمون باشد برای خود کار و تلاش می‏کند؛ به زورآزمايی می‏پردازد، نقشه می‏کشد و بر طبق آن نقشه با دقّت‏عمل می‏کند. همه می‏گويند زيرک است و در تاريخ هم به عنوان آدمی زيرک شناخته می‏شود. اين طرف قضيه هم‏انسانی الهی و معنوی قرار دارد. شوخی نيست. اين انسان معنوی هم نقشه و طرح دارد، می‏فهمد چه‏کار می‏کند، مرگ‏هم برايش مانعی نيست و کار خودش را دنبال می‏کند. حالا ما می‏توانيم محاسبه کنيم و ببينيم کدام يک از طرفين اين‏معادله و اين هماوردی کجا پيروز شده است.