بیانات حضرت امام خامنه ای (مدظله العالی) ( 1371/2/23 ) شمارهی 2028
موضوعات
معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > امامت > معارف مربوط به امامت > احيای امر اهل بيت (عليهم السلام)
خلاصه
درباهی اين حقايقی که در زندگی ائمه )عليهمالسّلام(، عملاً و قولاً،تجسم و تبلور پيدا کرده است، اين جملهی معروف علیبنموسیالرضا )عليهالسّلام(، از آن جملههای برجسته است که طبق روايت معروف، آن بزرگوار از پدران بزرگوارش نقل کردند که فرمودند »کلمة لاالهالّااللَّه حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی«. و اين، هميشه همينجور است و ملاک و معيار همين است. و ما بايد تلاش کنيم که خودمان را و کشورمان و ملتمان را، مصداق اين جملهی نورانی قرار بدهيم که کلمهی لااله الااللَّه، حصار من است. هر کس در حصار من وارد شود، از آسيب عذاب من محفوظ خواهد ماند. اين را، امام هشتم )عليهالصّلاةوالسّلام(، از پدران خودش و از قول خداوند متعال نقل میکند. بعضی ممکن است خيال کنند که خب، وارد شدن در حصار لااله الااللَّه که، اين قدر دردسری ندارد. يک کلمه میگوييم لاالهالّااللَّه، وارد حصار شديم. قضيه به اين سادگی نيست. حصار لاالهالّااللَّه، حصار حاکميت توحيدی است. حاکميت اللَّه. حاکميت انحصاری خدا. اين لاالهالّااللَّه است. لاالهالّااللَّه اثبات وجود خدا نيست. در کنار اثبات وجود خدا، نفی شرکاء خداست. نفی بتهاست که مادر بتها، بت نفس شماست. از همهی بتها خطرناکتر، اين بتی است که در درون ماست، در وجود ماست. اين منيت ما، اين هوی و هوس ما، اين خواهشهای نفسانی مخالف حکم الهی که در ما هست، اگر آن را ما اطاعت کرديم، اسير نفس خود شديم، اين با حضور در حصار توحيد الهی منافات دارد. وارد شدن در حصن خدا يعنی وارد شدن. نه اينکه اسم حصن خدا را بر روی سينه نوشتن يا بر زبان جاری کردن؛ اين نيست که. به قول معروف با گفتن حلوا، که دهن انسان شيرين نمیشود. با گفتن لاالهالّااللَّه، آوردن اسم اين حصار، که انسان وارد حصار قرار نمیگيرد. بايد وارد شد. وارد شدن اين است که انسان تحت حاکميت خدا قرار بگيرد، تحت تصرف خدا خودش را قرار بدهد، به فرمان خدا گوش کند، با دستور خدا حرکت بکند. نه به فرمان شيطانها و طاغوتها و حکام جائر و کافر يا کافرمنش، يا به دستور نفس؛ هر کدام که شد، انسان از حصن لاالهالّااللَّه خارج است. و آن چيزی که ملتها را به فساد میکشاند، به ضعف میکشاند، به ذلت میکشاند، به اضمحلال و فنا میکشاند در نهايت، همين چيزی است که اين حديث، انسانها را از او برحذر میدارد. ملت ما هم، در همان حالت بود، لذا در ضعف بود. اسم لاالهالّااللَّه بود بر زبانها، بلکه بر پيشانی کشور هم بود، مثلاً در قانون اساسی آن وقت هم اين معنا بود که دين رسمی اسلام است. اين چيزها بود، اما ظاهر قضيه اين بود. اسم اسلام و لاالهالّااللَّه بود، نه رسم آن و حقيقت آن. مجلس آن روز، در صدد اين نبود که احکام خدا را تصويب کند بلکه ضد احکام خدا عمل میکرد. دولتمردان آن روز، بنابراين نداشتند که بر طبق احکام الهی حکومت کنند، ضد احکام الهی حکومت میکردند. فساد را ترويج میکردند، کفر را ترويج میکردند، با احکام الهی مبارزه میکردند، اما اسم اسلام هم بود. اسم اسلام که فايدهيی ندارد
متن فارسی
درباهی اين حقايقی که در زندگی ائمه )عليهمالسّلام(، عملاً و قولاً،تجسم و تبلور پيدا کرده است، اين جملهی معروف علیبنموسیالرضا )عليهالسّلام(، از آن جملههای برجسته است که طبق روايت معروف، آن بزرگوار از پدران بزرگوارش نقل کردند که فرمودند »کلمة لاالهالّااللَّه حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی«. و اين، هميشه همينجور است و ملاک و معيار همين است. و ما بايد تلاش کنيم که خودمان را و کشورمان و ملتمان را، مصداق اين جملهی نورانی قرار بدهيم که کلمهی لااله الااللَّه، حصار من است. هر کس در حصار من وارد شود، از آسيب عذاب من محفوظ خواهد ماند. اين را، امام هشتم )عليهالصّلاةوالسّلام(، از پدران خودش و از قول خداوند متعال نقل میکند. بعضی ممکن است خيال کنند که خب، وارد شدن در حصار لااله الااللَّه که، اين قدر دردسری ندارد. يک کلمه میگوييم لاالهالّااللَّه، وارد حصار شديم. قضيه به اين سادگی نيست. حصار لاالهالّااللَّه، حصار حاکميت توحيدی است. حاکميت اللَّه. حاکميت انحصاری خدا. اين لاالهالّااللَّه است. لاالهالّااللَّه اثبات وجود خدا نيست. در کنار اثبات وجود خدا، نفی شرکاء خداست. نفی بتهاست که مادر بتها، بت نفس شماست. از همهی بتها خطرناکتر، اين بتی است که در درون ماست، در وجود ماست. اين منيت ما، اين هوی و هوس ما، اين خواهشهای نفسانی مخالف حکم الهی که در ما هست، اگر آن را ما اطاعت کرديم، اسير نفس خود شديم، اين با حضور در حصار توحيد الهی منافات دارد. وارد شدن در حصن خدا يعنی وارد شدن. نه اينکه اسم حصن خدا را بر روی سينه نوشتن يا بر زبان جاری کردن؛ اين نيست که. به قول معروف با گفتن حلوا، که دهن انسان شيرين نمیشود. با گفتن لاالهالّااللَّه، آوردن اسم اين حصار، که انسان وارد حصار قرار نمیگيرد. بايد وارد شد. وارد شدن اين است که انسان تحت حاکميت خدا قرار بگيرد، تحت تصرف خدا خودش را قرار بدهد، به فرمان خدا گوش کند، با دستور خدا حرکت بکند. نه به فرمان شيطانها و طاغوتها و حکام جائر و کافر يا کافرمنش، يا به دستور نفس؛ هر کدام که شد، انسان از حصن لاالهالّااللَّه خارج است. و آن چيزی که ملتها را به فساد میکشاند، به ضعف میکشاند، به ذلت میکشاند، به اضمحلال و فنا میکشاند در نهايت، همين چيزی است که اين حديث، انسانها را از او برحذر میدارد. ملت ما هم، در همان حالت بود، لذا در ضعف بود. اسم لاالهالّااللَّه بود بر زبانها، بلکه بر پيشانی کشور هم بود، مثلاً در قانون اساسی آن وقت هم اين معنا بود که دين رسمی اسلام است. اين چيزها بود، اما ظاهر قضيه اين بود. اسم اسلام و لاالهالّااللَّه بود، نه رسم آن و حقيقت آن. مجلس آن روز، در صدد اين نبود که احکام خدا را تصويب کند بلکه ضد احکام خدا عمل میکرد. دولتمردان آن روز، بنابراين نداشتند که بر طبق احکام الهی حکومت کنند، ضد احکام الهی حکومت میکردند. فساد را ترويج میکردند، کفر را ترويج میکردند، با احکام الهی مبارزه میکردند، اما اسم اسلام هم بود. اسم اسلام که فايدهيی ندارد
متن عربی
مخاطب
قالب