• نشانهای امامت داود بن زرین میگوید حضرت موسی بن جعفر قبل از آنکه به شهادت برسد، اموالی را در نزد من گذاشته بود و کسی از آن خبر نداشت و به من فرمود: هر کدام از فرزندانم که آنها را از تو مطالبه کند او امام تو بعد از من خواهد بود. روزی امام رضا فرستاده ای را فرستاد و مقدار باقیمانده آن اموال را درخواست کرد ، و من آنها را برای ایشان فرستادم. ( اثبات الهداة : ۳٫ ۲۷۳ ح ۶۹ ) • آنگاه که هدایت شدم حسن بن على وشاء میگوید کتابی داشتم که مسائل زیادی در آن بی جواب بود، قبل از آنکه یقین پیدا کنم به امامت امام رضا ، احادیثی که از پدران گرامی آن حضرت به ما رسیده بود را جمع کرده بودم و دوست داشتم این امر امامت ایشان به من ثابت شود و جواب آن سؤالات را هم بشنوم. به همین دلیل آن کتاب سؤالات را در آستین خود گذاشته و روانه منزل آن حضرت شدم و اراده داشتم تا اذن دخول بگیرم. سپس در گوشه ای از منزل آن حضرت نشستم و در فکر بودم، نزدیک درب خانه گروهی با یک دیگر صحبت میکردند در این هنگام غلامی از اتاق آن حضرت خارج شد و کتابی در دست داشت و صدا زد کدامیک از شما حسن بن على وشاء فرزند دختر الیاس بغدادی هستید؟ من بلند شدم و گفتم من هستم. آنگاه گفت: این کتابی است که امر شدم به شما بدهم و من آن را گرفتم و در گوشه ای مشغول خواندن آن شدم. فاذا والله ؛ جواب مسائلی مسألة مسألة ، فعند ذلك قطعت علیه و ترکت الوقف . به خدا سوگند؛ جواب همه مسائلم را که در ذهن داشتم از ریز و درشت در آن کتاب به ترتیب نوشته بود. سپس به امامت آن حضرت یقین پیدا کرده و مذهب وقف را ترک کردم. (صحيفة الابرار : ۲٫ ۳۳۰ ح ۵۸ )