معجزات حضرت ابوالحسن امام رضا (از ولادت تا شهادت مظلومانه)  ( صص 59 تا 62 و 114 ) شماره‌ی 2119

موضوعات

معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > امامت > امامان معصوم > امام رضا (عليه السلام) > کرامات و معجزات امام رضا (عليه السلام)

خلاصه

قطب الدین راوندی می گوید:روایت شده است که مردی از اهل کرمند در سفری که امام رضا به خراسان می آمد، شتربان آن حضرت بود. هنگامی که وظیفه اش به پایان رسید و خواست برگردد به آن حضرت عرض کرد: ای فرزند رسول خدا؛ بزرگواری کن و مرا به خط شریف خود سرفراز نما تا به آن تبرک جویم و آن شخص از عامه و اهل سنت بود. امام هشتم به او نوشته ای مرحمت فرمود که صورت آن چنین است:كن محباً لآل محمد وإن كنت فاسقاً ، و محباً لمحبيهم وإن كانوا فاسقين . آل محمد الله را دوست داشته باش گرچه خود فاسق باشی و دوستان آل محمد ا را دوست بدار گرچه آنها فاسق باشند. و از شگفتی های این حدیث این است که هم اکنون آن نوشته نزد بعضی از آن روستای (کرمند) مانده است

متن

·        فضل و بخشش با حساب

شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا » می نویسد: ابو جبیب نباجی می گوید: شبی در خواب رسول خدا را دیدم که به نتاج آمده و در مسجدی که حاجیان هر سال در آن مسجد فرود می آیند وارد شده است. من در خواب به خدمتش رفتم و سلام نموده و در برابرش ایستادم، در حضور حضرتش طبقی از خرمای صیحانی مدینه که آن ظرف از برگهای درخت خرما ساخته شده بود دیدم.

حضرت مشتی از خرماها را به من عنایت فرمود، من شمردم دیدم هیجده دانه خرما است. وقتی بیدار شدم خواب خود را چنین تعبیر کردم که به تعداد هر دانه خرما یک سال زندگی خواهم کرد.

بیست روز از این خواب گذشت در زمینی که آن را برای زراعت آماده می کردم، شخصی آمد و به من خبر داد که حضرت رضا از مدینه آمده اند و به همان مسجد نزول اجلال فرموده اند و مردم را دیدم که با تلاش خود را به حضرت میرسانند من هم روانه مسجد شدم، دیدم حضرت در همان جایی نشسته اند که در خواب دیدم پیامبر خدا نشسته بود زیرا آن حضرت نیز همانند پیامبر بر حصیری نشسته بود و در برابرش طبقی از جنس برگهای خرما گذاشته بودند که در آن، خرمای صیحانی بود من سلام کردم حضرت پاسخ عنایت فرمود و مرا نزد خود خواند مشتی خرما به من عنایت نمود.

من خرماها را شمردم دیدم همان تعداد خرمایی است که رسول خدا در خواب به من عنایت فرموده بود.

به امام رضا الله عرض کردم ای فرزند رسول خدا؛ بیشتر عنایت فرمائید! حضرت فرمود :

لو ذادک رسول الله ﷺ لزدناک .

اگر پیامبر خدا بیشتر عنایت می نمود، من نیز بیشتر می دادم. ( عيون اخبار الرضا له : ۵۰۷٫۲ ۱۵ ، اثبات الهداة : ۳٫ ۲۶۶ ج ۵۳ صحيفة الابرار : ۲٫ ۳۶۰ ح 74 به نقل از بحار الأنوار : ۴۹ ٫ ۳۵ - ۱۵. )

·        سند دینداری شیعیان

قطب الدین راوندی می گوید:

روایت شده است که مردی از اهل کرمند در سفری که امام رضا به خراسان می آمد، شتربان آن حضرت بود.

هنگامی که وظیفه اش به پایان رسید و خواست برگردد به آن حضرت عرض کرد: ای فرزند رسول خدا؛ بزرگواری کن و مرا به خط شریف خود سرفراز نما تا به آن تبرک جویم و آن شخص از عامه و اهل سنت بود. امام هشتم به او نوشته ای مرحمت فرمود که صورت آن چنین است:

كن محباً لآل محمد وإن كنت فاسقاً ، و محباً لمحبيهم وإن كانوا فاسقين .

آل محمد الله را دوست داشته باش گرچه خود فاسق باشی و دوستان آل محمد ا را دوست بدار گرچه آنها فاسق باشند.

و از شگفتی های این حدیث این است که هم اکنون آن نوشته نزد بعضی از آن روستای (کرمند) مانده است . ( قطره ای از دریای فضائل اهل بیت : ۶۱۴٫۱۰ ح ۹ به نقل از دعوات راوندی : ۲۸ - ۵۲ المستدرک : ۲۳۲٫۱۲ ج ۲، بحار الأنوار : ۲۵۳٫۶۹ )

·        اعمال انسانها به پیشگاه امام زمان

ابن شهر آشوب در کتاب مناقب» از موسی بن یسار نقل کرده است. که گفت: به همراه حضرت رضا بودم هنگامی که نزدیک دیوارهای شهر طوس رسیدیم، ناگهان صدای ناله و فریادی شنیدم و به دنبال آن صدا رفتم دیدم جنازه ای است همینکه چشمم به جنازه افتاد، آقا و سرورم را دیدم که می خواهد از اسب پیاده شود. سپس طرف جنازه آمد و آن را بلند کرد و همانند بره ای که مادرش او را در بر میگیرد و به او می چسبد، جنازه را در بر گرفت، آنگاه رو کرد به من و فرمود:

یا موسى بن يسار ؛ من شيع جنازة ولى من أوليائنا خرج من ذنوبه كيوم ولدته أمه لا ذنب عليه .

ای موسی بن یسار ( در کتاب مدينة المعاجز نام راوی سیار آمده است.) ؛ هر کس جنازه دوستی از دوستان ما را تشییع کند از گناهان خارج می شود مانند روزی که از مادر متولد شده است، و هیچ گونه گناهی ندارد.

و چون جنازه را کنار قبر نهادند دیدم آقا و سرورم جلو آمد و مردم را کنار زد تا میت برای آن حضرت پدیدار شد دست مبارک خود را بروی سینه او نهاد و فرمود ای فلان ابن فلان؛ تو را بشارت باد به بهشت و بعد از این ساعت دیگر ترس و وحشتی نخواهی داشت.

من که این رفتار حضرت و فرمایش او را درباره این شخص شنیدم عرض کردم: فدایت شوم؛ آیا این مرد را میشناسید؟ به خدا قسم؛ این سرزمینی است که قبلاً در آن قدم نگذاشته اید؟ ایشان به من فرمود:

يا موسى بن يسار ؛ أما عملت أنا معاشر الأئمة تعرض علينا أعمال شيعتنا صباحاً و مساء؟ فما كان من التقصير في أعمالهم سألنا الله تعالى الصفح الصاحيه ، و ما كان من العلو سألنا الله الشكر لصاحبه .

ای موسی بن یسار؛ آیا نمیدانی اعمال شیعیان هر صبح و شام به ما عرضه می شود؟ اگر در اعمال آنها تقصیری مشاهده کنیم از خداوند گذشت و بخشش برای آنها طلب میکنیم و اگر پرونده عالی باشد و اعمال نیکو در آن ثبت شده باشد توفیقات بیشتر و شکر الهی را برای آن نیکو کار تقاضا می نماییم.  ( مدينة المعاجز : ۳۰۳٫۳ ح ۱۷۹ ، بحار الأنوار : ۴۹ ٫ ۹۸ - ۱۳. )

59 تا 62

·        سلیمان آل رسول

سلیمان جعفری میگوید امام هشتم به من فرمود:

من در حال سجده بودم که طوفانی وزید و هر کس به گوشه ای خزید و من همانطور در سجده بودم و در دعا به خداوند عزوجل اصرار می ورزیدم تا اینکه باد آرام گرفت . ( عيون اخبار الرضا ل : ۱٫ ۶۵۷ - ۱۷. )

114

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

سخنرانی ، کتاب معارفی