آثار حضور و برکات امام رضا(ع) در ایران  ( صص111-121 ) شماره‌ی 2146

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > ولايتعهدی > تعامل مامون با امام (عليه السلام)

خلاصه

عبد الواحد بن محمد بن عبدوس نیشابوری - رضی الله عنه - در ماه شعبان ۳۵۲ ه.ق از علی بن محمد بن قتیبه از فضل بن شاذان برای من حدیث کرد که مامون از علی بن موسی الرضا (ع) درخواست کرد که به طور اجمال و خلاصه اسلام خالص و یکدست را برای او بنویسد.امام (ع) در پاسخ او نوشت اسلام محض شهادت به یکتایی معبود است که خدایی جز او نیست، نظیر ندارد معبودی است واحد و یگانه مثل و مانند ندارد بی نیاز و ابدی است آغاز ندارد و قائم به ذات خود است شنوا و بینا و صاحب قدرت است ازلی و سرمدی است عالم و آگاهی است که هیچ چیز براو پوشیده نیست توانایی است که عجز در او راه ندارد، بی نیاز و غنی بالذاتی است

متن

-         پاسخ به سؤالات مامون

مرحوم شیخ صدوق (ره) در عیون اخبار الرضا مینویسد:

عبد الواحد بن محمد بن عبدوس نیشابوری - رضی الله عنه - در ماه شعبان ۳۵۲ ه.ق از علی بن محمد بن قتیبه از فضل بن شاذان برای من حدیث کرد که مامون از علی بن موسی الرضا (ع) درخواست کرد که به طور اجمال و خلاصه اسلام خالص و یکدست را برای او بنویسد.

امام (ع) در پاسخ او نوشت

اسلام محض شهادت به یکتایی معبود است که خدایی جز او نیست، نظیر ندارد معبودی است واحد و یگانه مثل و مانند ندارد بی نیاز و ابدی است آغاز ندارد و قائم به ذات خود است شنوا و بینا و صاحب قدرت است ازلی و سرمدی است عالم و آگاهی است که هیچ چیز براو پوشیده نیست توانایی است که عجز در او راه ندارد، بی نیاز و غنی بالذاتی است که احتیاج و نیاز را بر او راهی نیست، عادلی است که ستم از او سر نمی زند و او آفریننده ی همه چیز است و همتا و نظیر و مانند و مثل و شبیه ندارد همکار و شریک نیاز ندارد و اوست مقصود و مطلوب در عبادت و دعا و سؤال و رجا و خوف.

و آن که محمد بنده و فرستاده و رسول اوست و امین و برگزیده و منتخب اوست از میان خلقش و سید و سالار پیامبران و فرستادگان از جانب حق و ختم کننده ی انبیای الهی و بهترین خلق عالم است و پیامبری پس از او نخواهد بود و احکامش تغییر و تبدیل پذیر نیست شریعتش عوض نخواهد شد و این که آنچه را محمد بن عبدالله آورده است جملگی حق آشکار است و تصدیق به او و قبول جمیع انبیایی که پیش از او بوده اند از پیامبران الهی و پیشوایان معصوم حق است و تصدیق به کتاب او که راست و صحیح و عزیز است آن کتابی که باطل را در آن راهی نیست، نه پیش روی و نه پشت سر: «لا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ».

فروفرستاده ای است از نزد خداوندی که به همه ی امور و بر مصالح خلق دانا و ستوده و پسندیده است به نعمتهایی که بر مخلوقاتش ارزانی داشته و این که این کتاب (قرآن) در بردارنده ی همه ی کتبی است که پیش از آن نازل گشته و آن حق و درست است از آغاز تا انجامش از فاتحه تا خاتمه و ما ایمان داریم به آیات آن چه محکمش و چه متشابهش چه خاصش و چه عامش چه وعدش و چه و عیدش چه بشارتش و چه زنهارش چه ناسخش و چه منسوخش، چه قصص و چه اخبارش به همه ی آن ایمان داریم هیچ یک از مخلوقات مانند آن (قرآن) را نتواند آورد.

و آن که دلیل کاروان بشریت و راهنمای پس از او بر مؤمنان و سرپرست و امام مسلمانان و بیان کننده ی قرآن و عالم به احکام آن برادر و وصی او و متصدی امر خاندانش میباشد آن کس که نسبتش بدو همچون نسبت هارون است به موسی ، و او علی بن ابی طالب امیر مؤمنان (ع) است که امام تقوا پیشگان و پیشرو و جلودار کسانی است که با گرفتن وضو سر و روی خود را نورانی کرده و در قیامت با صورت و دست و پاهای نورانی وارد محشر میشوند. قَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلين و بهترین و بالاترین اوصيا و وارث علم و دانش همه ی پیامبران و فرستادگان خدا بر خلق و پس از وی حسن و حسین که هر دو آقا و سرور و جوانان بهشتیاند؛ سپس علی بن الحسین زین العابدین (زینت خداپرستان و پس از او محمد بن علی شکافنده ی معضلات علوم انبیا؛ پس جعفر بن محمد الصادق، وارث علم اوصیا؛ آن گاه موسی بن جعفر الكاظم فرو برنده ی خشم؛ آنگاه علی بن موسی؛ بعد از وی محمد بن علی، و پس از وی علی بن محمد سپس حسن بن علی و آن گاه حجت قائم منتظر - که درود و رحمت خدا بر همگی ایشان باد ..

گواهم و شهادت میدهم که اینان جملگی وصی و امام و پیشوایان دین اند و این که زمین از حجت خدا خالی نخواهد ماند و مردم بدون حجت در هیچ عصر و روزگار نباشند و آنانند که دستاویز محکم خدایند برای خلق و پیشوایان راه حق و برهان و سند و ملاکند بر اهل دنیا تا روزی که دنیا آخر شود و به خداوند بازگردد میراث زمین و اهل زمین آنان که در آن زندگی میکردند و این که هر کس با ایشان مخالفت نماید گمراه و گمراه کننده و راه کننده ی حق و راه راست است و ایشانند که آنچه بگویند اساسش قرآن است و تفسیر و تعبیر آن اینانند که گفتارشان گفته رسول خدا (ص) است با توضیح آن و هرکس بمیرد و آنان را نشناسد، او به مرگ جاهلی مرده است و از آیین ایشان است خداشناسی و پرهیزگاری و پاکدامنی و راستگویی ونیکی و درستی و پایداری و کوشش و بازگرداندن امانات مردم و حق را به صاحب حق رساندن؛ خواه نیکوکار باشد خواه فاجر و گناهکار و طول دادن سجده و روزه دار بودن روزها و شب زنده داری و دوری گزیدن از محرمات و انتظار فرج با صبر و پایداری و مقاومت و کوشش در تحقق آن و خویشتن داری و شکیبایی در مصیبت و حسن رفتار با دوست و رفیق.

آن گاه گرفتن وضو آن طور که خداوند در کتاب خود امر فرموده، شستن روی و دو دست از آرنج ها تا سر انگشتان و مسح کردن سر و روی دو پا یک بار و این که وضو را جز غائط یا بول یا رها شدن باد از معده یا خواب یا جنابت باطل نمی کند و این که هر کس مسح پاها را بر بشره و پوست نکشد و روی کفش خود را مسح کند پس به راستی که خدا و رسولش را مخالفت نموده است و واجب او را ترک کرده و کتابش را عمل ننموده است و غسل روز جمعه سنت است و هم چنین غسل دو عید فطر و قربان و غسل وارد شدن به مکه یا مدینه وغسل زیارت وغسل احرام و غسل شب اول ماه رمضان و شب هفدهم و شب نوزدهم و شب بیست و یکم و شب بیست و سوم آن ماه غسل همه ی این شبها سنت مستحب است و غسل جنابت فریضه و واجب است و هم چنین غسل حیض مانند آن است.

و نماز فریضه است ظهر چهار رکعت و عصر چهار رکعت و مغرب سه رکعت و عشاء آخر شب چهار رکعت و نماز صبح دو رکعت و اینها هفده رکعت میشود و نماز سنت که در شبانه روز مستحب است سی و چهار رکعت است؛ هشت رکعت قبل از نماز واجب ظهر و هشت رکعت قبل از عصر و چهار رکعت پس از نماز مغرب و دو رکعت نشسته پس از نماز عشاء که یک رکعت محسوب می شود و هشت رکعت در هنگام سحر قبل از طلوع فجر و دو رکعت نماز شفع و یک رکعت وتر روی هم سه رکعت که پس از رکعت دوم سلام داده میشود و دو رکعت نافله ی نماز صبح .

و نماز در اول وقت افضل است و ثواب نماز جماعت بیست و چهار برابر نماز فرادی است و در پوست حیوان مرده نماز خوانده نمیشود و هم چنین در پوست درندگان و جایز نیست در تشهد اول گفتن «السَّلامُ عَلَيْنَا وَعَلَى عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِين» زیرا که خروج از نماز به گفتن «سلام است و چون این سلام را گفتی از نماز خارج شده ای.

و نماز شکسته رفتن هشت فرسخ رفت و برگشت است و زیادتر که یک روز تمام با وسائل آن روز شخصی در راه بود و چون مسافرت کنی و نماز را شکسته بخوانی روزه ات را باید افطار کنی و هر کس مسافرتش شرعی بود و با این حال روزه گرفت و افطار نکرد روزه اش باطل است و باید آن را در حضر قضا کند زیرا روزه در سفر باطل است و قنوت در نماز فریضه) صبح و ظهر و عصر و مغرب و عشاء سنت است (یعنی حتی الامکان باید آن را بخواند ).

و نماز بر میت پنج تکبیر است پس هر کدام را که کم کند یعنی کمتر از پنج تکبیر بگوید با سنت مخالفت کرده است و چون میت را به گور سرازیر میکنند باید ابتدا از پایش آرام آرام داخل قبر کنند.

و بلند گفتن «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحیم در تمامی نمازها سنت است، و زکات واجب در هر دویست در هم پنج درهم است و در کمتر از آن زکاتی نیست و زکات بر مال تعلق نمیگیرد مگر پس از اینکه سال بر او بگذرد یعنی وارد ماه دوازدهم سال شود و جایز نیست که زکات را به غیر اثنی عشری مذهب داد و عشریه زکات گندم و جو و خرما و مویز چون به پنج وسق که هر کدام شصت صاع است و هر صاع چهار مد است - رسید زکات تعلق میگیرد نه کمتر و زکات فطره بر هر فردی چه کوچک و چه بزرگ چه آزاد و چه برده چه مرد و چه زن واجب است که آن عبارت است از گندم و جو و خرما و مویز یک صاع که آن چهار مد است (هر مد ۷۵۰ گرم است) و جایز نیست به غیر شیعه ی امامی داده شود.

و آخرین حد حيض (معمولاً) ده روز است و کمترش سه روز است نماز را ترک می کند و قضا هم ندارد و روزه را ترک میکند اما آن را باید قضا کند و روزه ی ماه رمضان واجب است برای حاضر و با رؤیت هلال روزه گرفته میشود و با رویت هلال افطار و نماز مستحبی را نمیتوان به جماعت به جای آورد، زیرا آن بدعت است و گمراهی و هر گمراهی سرانجامش دوزخ است و روزه ی سه روز در هر ماه در هر دهه یک روز پنجشنبه ی اول و پنجشنبه ی آخر و چهارشنبه وسط مستحب است و روزه ی ماه شعبان بسیار نیکوست برای آن شخص که روزه بدارد و روزه های قضا شده ی ماه رمضان را میتوان متفرقا به جای آورد و مجزی است.

و حج خانه ی خدا بر کسی که مستطیع باشد و راهی به آن داشته باشد واجب است و مراد از استطاعت و راه داشتن دارای زاد و راحله بودن و صحت بدن است و حج برای غیر اهل مکه حج تمتع است و جایز نیست گوسفند اخته را قربانی کرد و پذیرفته نمیشود زیرا که آن ناقص است و همچنین گوسفندی که بیضه های او در اثر ضربه ای از کار افتاده باشد.

و جهاد به دستور امام عادل واجب میگردد و هر کس که به جهت حفظ مال خویش کشته شود شهید است و تقیه کردن در زمان تقیه و یا محل تقيه واجب است و کسی که برای دفع ظلم از خود از روی تقیه سوگند به دروغ یاد کند کفاره ندارد و گناه نکرده است و طلاق بنا به روش و سنت رسول خدا (ص) آن روشی که خداوند تعالی در کتاب خود فرموده و در سنت رسول است صحیح است و در غیر آن روش و شرائط طلاق مخالف کتاب است و درست نیست، چنانکه نکاح نیز اگر با کتاب خدا مخالف بود نکاح نیست و رابطه و علقه ی زوجیت ایجاد نمی کند و جایز نیست مرد بیش از چهار زن آزاد به حباله ی نکاح داشته باشد ، و هرگاه زن سه بار طلاق عدی داده شود دیگر بدان مرد باز نمی گردد مگر آن که شوهری به عقد دوام اختیار کند و چنانچه او مرد یا طلاق داد محلل واقع شده و بر شوهر اول حلال میشود و میتواند به عقد نکاح او درآید و امیر مؤمنان فرموده است:

بپرهیزید از ازدواج با زنانی که در یک مجلس سه بار طلاق داده شده اند زیرا اینان دارای شوهرند.

و صلوات بر پیغمبر لازم است در همه جا و تنها اختصاص به تشهد نماز ندارد بلکه عمومیت دارد و در تشهد ترکش جایز نیست و نماز را ناقص میکند و دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خدا و بیزاری جستن از آنها و از پیشوایانشان واجب است و به پدر و مادر واجب است هر چند مشرک باشند، اما اطاعتشان در امری که معصیت خدای عزوجل است جایز نیست نه تنها پدر و مادر بلکه اطاعت هیچ کس در معصیت پروردگار جایز نیست .

و ذبح بره ی تو دلی که از شکم مذبوح مرده به دنیا آید در وقت ذبح مادرش در صورتی که مو و کلک داشته باشد همان ذبح مادرش میباشد و در صورتی که زنده به دنیا آید باید آن را سر برید.

و جایز بودن آن دو متعه که خداوند در کتابش نازل فرموده و پیامبر آن را سنت نهاده است یکی متعهی زوجه و عقد انقطاعی و به مدت معین است و آن دیگری متعه ی حج؛ یعنی تمتع در حج .

و فرایض و میراث همان نحوی است که خدای تعالی در کتابش مقرر فرموده و نباید از آن حدود تعدی کرد و حق پاره ای را زیاد داد که به دیگران ستم شود و با وجود فرزند و پدر و مادر احدی از اقوام ارث نمیبرند مگر شوهر یا زوجه و کسانی که در کتاب خدا سهمی برای ایشان ذکر شده است به میراث سزاوارترند از کسانی که حقی برایشان ذکر نشده است و عُصْبَه از دین خدا نیست.

شرح: «عُصْبَه» در اصطلاح فقها آن است که مال میراث از سهامی که در فرایض معین شده زیاد بیاید و سهم برای سهمشان به یک یکم نرسد و مثلا هفت دهم مال شود مبلغ زائد را فقهای عامه میگویند باید به خویشان متوفی غیر آنان که سهم برده اند داد و در مذهب ما باید به صاحب سهام موافق سهمشان رد کرد و همچنین اگر مال میراث از سهامی که در قرآن ذکر شد کم بیاید مثلا سهام ده هشتم باشد کسر مال را باید از چه کسی کم کرد؟

در مذهب ما هر کسی که دو سهم برای او در شرایط مختلف ذکر شده است از سهم کمتر او دیگر کسر نمیکنند و از کسانی که یک سهم معین برای ایشان ذکر گردید کسر میکنند ولی عامه از سهم همه ی میراث بر آن کسر میگذارند و این را «عول» گویند.

باری عقیقه کردن از برای مولود - پسر یا دختر لازم است و نیز نام گذاری و تراشیدن موی سرش در روز هفتم میلادش و به وزن موی او طلا و نقره و صدقه دادن و ختنه کردن برای مردان واجب است و خداوند تبارک و تعالی کسی را بیش از اندازه ی طاقتش مکلف نمی سازد، بلکه «لا يُكَلِّفُ اللهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا» (خداوند کسی را مکلف نمی سازد، مگر در حدی که کاملاً و با کمال راحتی بتواند تکلیف خود را انجام دهد و در سعه باشد نه در منتهای طاقت و فشار )

ما نه به جبر قائلیم و نه به تفویض و خداوند هم بی تقصیر را به جای مجرم تقصیر کار مؤاخذه نمیکند و کودکان را به گناه پدران عذاب نمی نماید و هیچ و کس بار دیگری را نخواهد کشید و برای شخص نیست مگر آنچه را خود به کوشش به دست آورده و بر خداوند است که بگذرد و عفو نماید و به فضل و کرمش رفتار خداوند فرمانبری کسی را که میداند او مردم را گمراه میکند و از او صراط حق دور کند و ستم و جور و ظلم از او صادر نمیشود زیرا که منزّه و مبرای از آن است و می سازد واجب نساخته است و برای رسالتش این چنین کسی را برنگزیده است و از بندگانش آن کسی را که میداند وی به او و به عبادتش کافر خواهد شد و پیروی شیطان را خواهد کرد انتخاب نمی کند.

و خداوند تبارک و تعالی هیچ کس را از مؤمنین که وعده ی بهشت به او داده به دوزخ داخل نمیکند و کافری را که وعده ی خلود ابدی در آتش به او داده است از آتش بیرون نمیکند و گناهکاران از موحدان را در آتش دوزخ مخلد نمی دارد و روزی نجات خواهند یافت و آنان را از آتش دوزخ خارج خواهد کرد و شفاعت در حق ایشان جایز است.

و این روزگار روزگار تقیه است در این مرز و بوم که آن سرزمین اسلام است نه سرزمین کفر و نه سرزمین ،ایمان و امر به معروف و نهی از منکر هر دو واجب و از واجبات است در صورت امکان که بیمی بر جان شخص نباشد.

و ایمان به ادای امانت و پرهیز از جمیع گناهان کبیره است و آن شناخت و معرفت خدا و رسول است به دل و صمیم قلب و اقرار نمودن با زبان که صریحاً بگوید: « أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ، وَأَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ » ) و طبق آن اعتقاد، عمل کردن است و تکبیر در روز عید فطر و قربان لازم است و در عید فطر در تعقیب پنج نماز گفتن تکبیر لازم است که ابتدای آنها بعد از نماز مغرب شب عید است . و در عید قربان بعد از ده نماز است که ابتدای آن عقب نماز ظهر است در روز قربان و عید اضحی که دهم ماه ذی حجه باشد و برای کسی که در منا حاضر باشد، بعد از پانزده نماز لازم است.

و به عذاب قبر و عالم برزخ و به منکر و نکیر ایمان داشتن و نیز به برانگیخته شدن پس از مرگ در روز رستاخیز و به میزان و پل صراط و بیزاری از کسانی که در حق آل محمد (ص) ظلم کردند واجب است و خصوصا رؤسا که آنان را خانه نشین نمودند از بلاد و زادگاه خود بیرون راندند یا قصد آن را داشتند و ستم و ناروایی را بر آنان سنت نهادند و سنت پیغمبر (ص) را زیر و رو کردند و تغییر دادند و هم چنین بیزاری از پیمان شکنان که اصحاب جمل باشند و قاسطین که معاویه اتباع اویند و مارقین که خوارج نهروان هستند از اینانند که هتک حجاب رسول خدا (ص) کردند و بیعت با امامشان را شکستند و بیزاری جستن از آن که صحابه ی نیکوکار و اخیار را نفی بلد کرد و آنان را به غربت ،فرستاد و آن کسانی را که رسول خدا (ص) طرد کرده بود به مرکز اسلام آورد و ملعونان را پناه داد و اموال مسلمین را در میان توانگران پخش کرد و فقرا را محروم ساخت و به ضعفا چیزی از حقوقشان نپرداخت مگر اندکی و بی خردان را از عمال و کارگزاران مملکت اسلامی قرار داد. مانند معاویه و عمرو بن عاص که هر دو مورد لعن رسول خدا (ص) بودند و واجب است بیزاری جستن از دوستان ایشان که با امیر مؤمنان علی بن ابی طالب (ع) به محاربه برخاستند انصار و مهاجرین را کشتند و اهل فضل و صلاح را از پیشینیان به قتل رسانیدند.

و همچنین واجب است بیزاری از آن بتهای ساختگی که پیشوایان ضلالت و گمراهی و جلوداران جور و ستم بر رعیت بودند جملگی از اولین و آخرینشان و نیز بیزاری از کسانی که همکار پی کنندگان ناقه ی صالح بودند که از اشقیاء اولین است و اینان اشقیاء آخرین و از هر کس که با آنان طرح دوستی ریخته و واجب است دوستی و موالات با علی (ع) و زیر پرچم او بودن و تحت پرچم کسانی که در صراط و منهاج و راه و روش پیغمبرشان - صلوات الله علیه گام برداشتند و سلوک نمودند و چیزی از سنت او را تغییر ندادند ترک سنت و عمل به بدعت نکردند مانند سلمان فارسی و ابوذر غفاری و مقداد بن اسود و عمار ياسر، و حذيفة بن الیمان و ابوهيثم بن تیهان وسهل بن حنيف، وعبادة بن صامت و ابوایوب انصاری وخزيمة بن ثابت ذوالشهادتين و ابوسعید الخدری و امثال اینان که خداوند تبارک و تعالی از آنان راضی بود و رحمت و رضوانش بر ایشان باد و دوستی تابعان و هم عقیده ها و پیروانشان و هدایت یافتگان به راهنمایی و تعلیم ایشان و کسانی که در راه آنان قدم برداشتند و به روش آنان سلوک کردند خداوند متعال از ایشان خشنود باشد.

و از آیین اسلام است حرمت خمر و مُسکرات؛ چه اندک و چه بسیار از آن و حرمت هر مست کننده ای اندک یا بسیارش و هرچه بسیارش مستی آورد اندکش نیز حرام است.

و از اسلام است حرمت هر حیوان درنده ای که دارای دندانهای نیش است و هر صاحب چنگالی از پرندگان و نیز حرمت اسپرز؛ چون خون بسته است و حرمت جری و ماهی مرده ی روی آب و زمیر و هر ماهی که فلس ندارد و اجتناب و دوری گزیدن از گناهان کبیره ماننده قتل نفس که خداوند آن را حرام فرموده و زنا و دزدی و خوردن مسکرات و فراهم کردن نارضایتی ،والدین و فرار از میدان نبرد و خوردن مال یتیم از راه ستم و زور و خوردن مردار و خون و گوشت خوک و ذبایحی که نام غیر خدا بر آن برده شده است یا نام خدا بر آن برده نشده است، البته بعضی این حرمتها در غیر حال ضرورت میباشد.

و رباخواری پس از دانستن آن و مال حرام و قمار و کم فروشی در کیل و وزن و تهمت زدن به زنان پاکدامن و عمل قوم لوط و به دروغ شهادت دادن و یأس از رحمت خداوند و امن از عقوبت خداوندی و قطع امید از رحمت پروردگار و یاری ظالمان و ستمگران و گرویدن به آنها و سوگند به دروغ یاد کردن و حقوق و طلب مردم را با داشتن مال نپرداختن و دروغ گفتن و تکبر کردن و اسراف و تبذیر و خیانت و کوچک شمردن حج خانه ی کعبه و نبرد با اولیای حق تعالی و سرگرم ساز و آواز طرب شدن و اصرار بر گناهان (۱) 1- عيون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۲۶۱ - ۲۷۹ )

(در این جا مطلب مرحوم صدوق پایان یافت )

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

سخنرانی ، کتاب معارفی