آثار حضور و برکات امام رضا(ع) در ایران  ( صص 27-29 ) شماره‌ی 2158

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > ولايتعهدی > پيشنهاد مامون به قبول وزارت توسط امام رضا (عليه السلام)

خلاصه

پس از چند روز که به عنوان استراحت و رفع خستگی راه گذشت مذاکرات بین آن حضرت و مأمون آغاز شد و مأمون پیشنهاد کرد که خلافت را یکسره به آن حضرت واگذار کند.امام (ع) از پذیرفتن این پیشنهاد به شدت امتناع کرد.

متن

·        مقام ولایت عهد که هرگز به انجام نرسید

پس از چند روز که به عنوان استراحت و رفع خستگی راه گذشت مذاکرات بین آن حضرت و مأمون آغاز شد و مأمون پیشنهاد کرد که خلافت را یکسره به آن حضرت واگذار کند.

27

امام (ع) از پذیرفتن این پیشنهاد به شدت امتناع کرد.

فضل بن سهل با شگفتی میگفت خلافت را هیچ گاه چون آن روز بی ارزش و خوار ندیدم مأمون به علی بن موسی (ع) واگذار مینمود و او از قبول آن خودداری می کرد. (۱) ۱- الارشاد، ص ۳۱۰

مأمون که خودداری امام را از پیش حدس میزد گفت: حالا که این طور است پس ولیعهدی را بپذیر !

امام فرمود از این هم مرا معذور دار

مأمون دیگر عذر امام را نپذیرفت و جمله ای را با خشونت و تندی گفت که خالی از تهدید نبود. او گفت عمر بن خطاب وقتی از دنیا می رفت، شورا را در میان ۶ نفر قرار داد که یکی از آنها علی بن ابی طالب بود و چنین توصیه کرد که هر کس مخالفت کند گردنش زده شود شما هم باید پیشنهاد مرا بپذیری، زیرا من چاره ای جز این نمی‌بینم.»

او از این هم صریح تر امام را تهدید و اکراه نمود و گفت: همواره برخلاف میل من پیش می آیی و خود را از قدرت من در امان میبینی به خدا سوگند اگر از قبول پیشنهاد ولایت عهدی خودداری کنی تو را به جبر وادار به این کار میکنم و چنانچه باز هم تمکین نکردی به قتل میرسانم.» (۲) علل الشرایع، ج ۱، ص ۲۲۶

امام (ع) ناچار پیشنهاد مأمون را پذیرفت و فرمود:

من به این شرط ولایت عهدی تو را میپذیرم که هرگز در امور ملک و مملکت مصدر امری نباشم و در هیچ یک از امور دستگاه خلافت همچون عزل و نصب حکام و قضا و فتوا دخالتی نداشته باشم. (۳) اعلام الورى باعلام الهدى، ص ۳۳۴؛ الارشاد، ص ۳۱۰)

مردم خود را برای روزه داری ماه مبارک رمضان سال ۲۰۱ آماده کرده بودند که خبر ولایت عهدی امام منتشر شد و همه این بشارت را با سروری آمیخته به شگفت تلقی کردند.

روز دوشنبه هفتم ماه مبارک ،رمضان منشور ولایت عهدی به خط مأمون نگاشته شد و در پشت همان ورقه حضرت علی بن موسی (ع) نیز با ذکر مقدمه ای پر از اشاره و ایماء قبولی خود را اعلام فرمود ولی یادآوری کرد که این امر به انجام نمی رسد و آنگاه در کنار همان مکتوب بزرگان و فرماندهان کشوری و لشکری همچون یحیی بن اکثم عبدالله بن ظاهر و فضل بن سهل این عهدنامه را گواهی نمودند.

على بن عیسی الاربلی میگوید من این عهدنامه را به خط امام و مأمون در سال ۶۷۰ هجری مشاهده کردم وی متن آن را نسخه برداری کرد و در کتاب خود كشف الغمه آورده است. (۱) ۱- علل الشرایع، ج ۳، ص ۱۲۳ - ۱۲۸)

آن گاه تشریفات بیعت طی مراسمی شکوهمند در روز پنج شنبه دهم ماه به عمل آمد و حضرت بر مسند ولایت عهدی جلوس فرمود.

اولین کسی که به دستور خلیفه دست بیعت به امام (ع) داد «عباس» فرزند مأمون بود و پس از او فضل بن سهل وزیر اعظم یحیی بن اکثم مفتی دربار طاهر بن حسین فرمانده ارتش و سپس عموم اشراف و رجال بنی عباس که در مجلس حاضر بودند با آن حضرت بیعت کردند. (۲) زندگانی پیشوای هشتم ص ۸۷۸۲)

موضوع ولایت عهدی امام هشتم طبعاً برای دوستان و شیعیان آن حضرت موجب سرور و شادمانی بود.

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

سخنرانی ، کتاب معارفی