آثار حضور و برکات امام رضا(ع) در ایران  ( صص 54-78 ) شماره‌ی 2160

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > دوران امامت امام > از نظر اجتماعی

خلاصه

اگرچه غرور ملی و احساس وطن دوستی از جمله صفات طبیعی و ذاتی همه انسان هاست؛ لیکن همانند بسیاری از مسائل دیگر افراط و زیاده روی در احساس وطن دوستی، قومیت و ملیت گرایی آدمی را از بصیرت و منطق و تعقل دور ساخته و در وادی تعصب که از اقارب جهل محض است رها می سازد.تعصب خشک عربی و احساس ناسیونالیسم ،عربی از جمله رسوبات باقی مانده از تفکر اعراب جاهلی پیش از اسلام است که تا عصر کنونی دوام یافته و دامنه اش وسعت یافته است.اعراب با تعصب خشک عربی که برخلاف تعالیم قرآن و پیامبر بود - همه ی اقوام و ملل را زیر دست و اسیر نژادی خاص خود میپنداشتند و متأسفانه برخی از خلفاء و امراء نیز این مساله را دامن می زدند.افزون بر آن علاقه مندی ایرانیها نسبت به امیرالمؤمنین علی (ع) که اعراب کینه ی زیادی از آن حضرت در دل داشتند عامل دیگری بود که موجبات عداوت و کینه توزی اعراب نسبت به ایرانی ها را فراهم آورده بود.

متن

فصل سوم :

آثار اجتماعی

•        حمایت امام رضا (ع) از ایرانیها در برابر اعراب نژاد پرست

اگرچه غرور ملی و احساس وطن دوستی از جمله صفات طبیعی و ذاتی همه انسان هاست؛ لیکن همانند بسیاری از مسائل دیگر افراط و زیاده روی در احساس وطن دوستی، قومیت و ملیت گرایی آدمی را از بصیرت و منطق و تعقل دور ساخته و در وادی تعصب که از اقارب جهل محض است رها می سازد.

تعصب خشک عربی و احساس ناسیونالیسم ،عربی از جمله رسوبات باقی مانده از تفکر اعراب جاهلی پیش از اسلام است که تا عصر کنونی دوام یافته و دامنه اش وسعت یافته است.

اعراب با تعصب خشک عربی که برخلاف تعالیم قرآن و پیامبر بود - همه ی اقوام و ملل را زیر دست و اسیر نژادی خاص خود میپنداشتند و متأسفانه برخی از خلفاء و امراء نیز این مساله را دامن می زدند.

افزون بر آن علاقه مندی ایرانیها نسبت به امیرالمؤمنین علی (ع) که اعراب کینه ی زیادی از آن حضرت در دل داشتند عامل دیگری بود که موجبات عداوت و کینه توزی اعراب نسبت به ایرانی ها را فراهم آورده بود.

53

دیگر این که ایرانیها مردمی با استعداد و دارای ضریب هوشی بالایی بودند که با نشان دادن استعداد شگرف و ذوق سرشار خویش در تصدی پستهای علمی و سیاسی عرصه را بر عناصر مغرور و بی مایه ی عرب تنگ کرده بودند؛ لذا طبیعی بود که اعراب در مورد ایرانی ها کینه بورزند.

 نقش امام رضا (ع) در جلوگیری از کینه توزی و اقدام خصمانه ی اعراب علیه ایرانیان بسیار قابل توجه است چون اعراب امام را حامی ایرانی ها می دانستند.

تاریخ ایرانیهایی را معرفی کرده است که از هنرهای شگفت انگیزی بهره مند بوده اند؛ نظیر این که بعضیها در تمام فنون و هنرهای موجود عصر خود نظیر طب، نجوم ،ریاضیات ،نجاری آهنگری و ... تبحر داشتند و بعضی ها بودند که با دو دست چپ و راست قادر به نوشتن بودند !

·        پیوند معنوی بین مسلمین

در زمان حیات پیامبر اکرم (ص) اسلام از دایره ی حجاز خارج نگردید. امیر مؤمنان علی (ع) نیز فقط به دفع فتنه های داخلی و تثبیت و تحکیم حکومت اسلامی و گسترش عدالت اجتماعی پرداخت گسترش جغرافیایی و توسعه ارضی اسلام به خارج از مرزهای حجاز و تصرف سرزمینهای شرقی و از جمله مناطق اعظم امپراتوری ایران در دوره خلافت خلیفه ی دوم انجام گرفت.

تصرف ایران روم ،شامات و سایر بلاد در یک فاصله ی زمانی کوتاه اتفاق افتاد. ایجاد کشورگشایی در شرایط حساسی صورت گرفت که هنوز بنیانهای سیاسی - تشکیلاتی حکومت تازه تأسیس اسلامی به طور کامل شکل نگرفته بود و نهادینه نشده بود. شاید بایسته بود خلیفه قبل از طراحی کشورگشایی در اندیشه ی تثبیت حکومت اسلامی باشد و برنامه ریزی توسعه ی ارضی را به زمان

54

مناسبی موکول کند تا مصالح آتی مسلمانان را به طور کامل تأمین نماید. در این جا می توان اجمالاً بر این حقیقت ابرام کرد که بسیاری از وقایع و رویدادهای ناگواری که پس از این توسعه ی بی محابا و بدون برنامه ریزی صحیح بر مسلمانان گذشت، ناشی از پیش رو گرفتن «سیاست» پردازی و رجحان آن بر دیانت پردازی بوده است.

مسلم است که پیشروی اولیه ی مسلمانان و چیرگی و غلبه بر تمدن کهنسال ایران نه به زور شمشیر بلکه به مدد تأثیر ژرف پیام الهی بر فطرت پاک مردمان حق گرای ایرانی پدید آمد و تقریباً با سهولت و سرعت انجام پذیرفت.

لیکن آنچه مهم تر از پیروزی نظامی و توسعه ی ارضی اسلام بود همانا حفظ پیوند معنوی با تازه مسلمانها و پایدار ساختن وفاداری سیاسی به یک مرکز واحد بود.

دستگاه خلافت پس از پشت سرگذاردن یک دوره ی جنگ و جهاد برای ابلاغ پیام رسالت، ناگهان خود را با قلمرو گسترده ای مواجه دید که ترکیبی متنوع از فرهنگهای قومی و عادات سیاسی مختلف را در بر میگرفت و چندی بعد مشکلات و آسیب های ماندگاری را بر پیکر اسلام باقی می‌گذارد.

متولیان امر خلافت که تا قبل از این تجربه ی حکومت داری آن هم در سطح یک امپراطوری عظیم را نداشتند اکنون میبایست بر مردمانی حکم می راندند که پیش از این تجربه ی دیوان سالاریهای بزرگی را از سر گذرانده بودند. حتی در اخلاق و رفتار اجتماعی نیز مشکل آفرینی های زیادی شد.

حال، نقش امام رضا (ع) و اتخاذ روشها و فرمولهای عقلایی ناهنجاری ها و آسیب پذیری ها را به حداقل رساند و نقطه ی ارتباط معنوی بین ایرانی ها و اعراب پررنگ شد.

55

·        رفع اختلاف بین عرب و عجم

حس شدید ناسیونالیزم عربی موجب اصرار برخی از اعراب نژاد پرست از صدر اسلام بدین سو در متهم کردن ایرانیها به بی دینی شد. این تفکر غلط از جمله موانع عمده ی پیوند اسلامی میان اعراب و ایرانیان بود.

 پیامبر اسلام (ص) با این تفکر غلط به مبارزه برخاست لذا در زمان حیات پیامبر (ص) این حس جاهلی برای مدتی خفته ماند. لیکن پس از رحلت پیامبر اسلام (ص) بار دیگر اندیشه های نژادی در میان اعراب زنده شد و آموزه جدایی عرب از عجم و برتری عرب بر عجم در ذهنیت اعراب قوت گرفت.

اعراب درباره ی ایرانیان ادعا میکردند که تمایلات الوهیتی خود را که درباره ی پادشاهان خود داشتند به امامان نیز نسبت داده اند و در مورد آنها غلو میکنند. سپس گفتند: ایرانیان اسلام حقیقی اختیار نکرده اند و ایمانشان فقط زبانی است و نیز بعدها ایرانیها را متهم به آمیختن عقاید زرتشتی با اسلام کردند.

اشعری نوشته است: فرقه ای از غلاة که به ظاهر ادعای تشیع داشتند در باطن مجوسی بودند! (۱) المقالات و الفرق، ص ۶۱ )

آنها بعدها کوشیدند تشیع را مذهبی ایرانی معرفی کنند و آن را از مبانی اسلامی خارج سازند.

در ایران نیز بالتبع احساس ملی ایرانیگری رشد یافت و اختلاف فی مابین شعله ور گردید. لیکن تشریف فرمایی امام رضا (ع) موجب شد ایرانی ها با بزرگواری آموزه ایرانی گری را به کناری نهاده جهل و جفای اعراب سست عنصر و ضعیف الایمان را فراموش کرده ، و اسلام را به عنوان هویت اصیل همه ی ملل اسلامی مبنای اندیشه قرار دهند اعراب متعصب عداوتی را دامن زده بودند و آتش کینه ای

56

را در دل ایرانیان افروخته بودند که تنها شخصیتی همانند امام رضا (ع) می توانست پایان بخش این مسأله بحران آفرین باشد.

·        مهاجرت امام زادگان و سادات به ایران

مهاجرت امام زادگان جلیل القدر به ایران را میتوان به چهار گروه و در چهار مرحله تقسیم کرد:

 گروه اول آن دسته هستند که برای فرار از بیدادگریها و ستم امویان و به خصوص حجاج بن یوسف ثقفی - جلاد تاریخ به ایران پناهنده شده اند. حجاج عهد کرده بود تا هر سیدی را بیابد بکشد تا نسل ایشان منقطع گردد.

 گروه دوم آنها هستند که به هنگام ولایت عهدی حضرت امام رضا (ع) بدین سرزمین آمدند.

گروه سوم آنها هستند که در قیام برخی از علویان بر علیه خلفای اموی و عباسی شرکت داشتند و پس از شکست و زمانی که تحت تعقیب قرار گرفتند بدین حدود گریختند.

گروه چهارم آن دسته هستند که در زمان حکومت علویان در مازندران روی به دیار ایشان نهادند.

همان طور که آورده شد حضور امام رضا (ع) در ایران موجب شد گروه های فراوانی از امام زاده ها و سادات راهی ایران شوند این مهاجرت ها بیشتر مربوط به ربع چهارم قرن دوم هجری است و مهمترین مراکز مهاجرت سادات و علویان به ایران قم خراسان و کاشان بوده است. سفر امام زاده های جلیل القدر به ایران اگرچه در نگاه اول به سبب امنیتی است که در مناطق ایران حاکم بود زیرا تحت فشارهای عباسیان و قبل از آنها امویان بودند مخصوصاً کسانی که در قیام های

57

چون قیام زید نفس زکیه برادرش ابراهیم و حسین بن علی معروف به شهید فخ شرکت کرده بودند احساس خطر بیشتری میکردند لیکن مسلماً مهاجرت آنها به مناطق ایران به سبب احساس وظیفه و رسالت تبلیغی بوده است که برخی از آنها به دستور مستقیم امام رضا (ع) جهت تبلیغ تشیع اعزام شده اند.

در روایتی چنین آمده است که حضرت شاه رضا امام زاده ی شهرضا فرزند امام موسی کاظم (ع) است که به امر برادر خود امام رضا (ع) برای ارشاد مردم به دیار اصفهان و قمشه رهسپار شد و سپس به دست ظلمه در کنار کوه شهرضا شهید گردید. (۱) ۱- جغرافیای تاریخی شهرستان شهرضا، ص ۱۷ )

حضور امام رضا (ع) در ایران علاقه مندی مردم و تسامح زیادی که مأمون در مورد امام زادگان و سادات اعمال میکرد برخلاف سختگیری پدر واجدادش از جمله عوامل مهاجرت چشمگیر امام زادگان جلیل القدر و سادات محترم است.

 ظهیرالدین مرعشی مینویسد: سادات از آوازه ی ولایت و عهدنامه مأمون که بر حضرت امامت پناهی داده بود روی بدین طرف نهادند. (۲) تاریخ طبرستان و مازندران ص ۲۲۷ نور الابصار ص ۱۱۵؛ تاریخ تشیع در ایران )

ابن اسفندیار در تاریخ طبرستان چنین بیان کرده است در این وقت به عدد اوراق اشجار سادات علویه و بنوهاشم از حجاز و اطراف شام و عراق آمدند. (۳) نقل از دائرة المعارف تشیع، ج ۱، ص ۱۳۸ )

اولین طایفه ی شیعی که از عراق به ایران مهاجرت کرد طایفه ی اشعری بود که به قم مهاجرت کردند.

هم چنین از کهن ترین امام زاده های بزرگوار ایران امام زاده حضرت علی بن امام باقر (ع) است که به نام مشهد اردهال در نزدیکی شهر کاشان قرار دارد.

58

در کاشان شمار زیادی از امام زادگان منسوب به فرزندان امام موسی کاظم (ع) وجود دارد. اکنون در ایران ۵۵۹۴ امام زاده شناسایی شده است.(۱) ۱ طبق آمار ارائه شده از سازمان اوقاف و امور خیریه تعداد ۵۵۹۴ بقعه ی متبرکه در ایران وجود دارد. در سال ۱۳۷۸ درآمد بقاع متبرکه ی کل کشور مبلغ ۹۵٫۸۸۹٫۸۷۵٫۱۳۹ ریال و در سال ۱۳۷۹ مبلغ ۱۰۸٫۲۲۷٫۲۲۵٫۷۶۳ ریال بوده که ۱۳ درصد افزایش نشان میدهد. هم چنین به گفته ی یکی از مسئولین آن سازمان درآمد حاصله در سال ۱۳۸۰ در مقایسه با سال ۱۳۷۹ بیش از ۲۰ درصد رشد داشته است. )

·        تجلیل و تکریم سادات و علویان

علویان و سادات افراد جلیل القدر مورد وثوق و صاحب نفوذی بودند که با ائمه اطهار عليهم السلام نسبت داشتند و از فرزندان و نوادگان امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب (ع) و فاطمه زهرا (س) محسوب میشدند و به همین علت آنان را اولاد پیامبر (ص) » می نامند.

آمار سادات در عصر کنونی نیز رقم بالایی را به خود اختصاص داده است و در اجتماع محترم شمرده میشوند.

حضور امام رضا (ع) در ایران و اظهار علاقه ی مردم نسبت به علویان و سادات زمینه ساز مهاجرت انبوه آنها شد. محبوبیت علویان و سادات در میان مردم ایران یکی از دلایل اصلی نفوذ تشیع در ایران است.

عبدالله محض میگوید همه ی مردم علاقه داشتند تا از علویان باشند اما هیچگاه علویان آرزو نکردند که از دیگران باشند. (۲) عمدة الطالب في انساب آل ابی طالب، ص ۱۰۱ )

حتی تاریخ نتوانسته است عزت و احترام علویان را در بصره که تجمع گاه اهل سنت بود پنهان نماید.

ایرانی ها علاقه مندی وافر خویش نسبت به سادات و علویان را که از باورهای

59

دینی شان سرچشمه گرفته بود اظهار میداشتند و پیوسته آنان را مورد محبت قرار میدادند و آنها را امین خویش میشمردند.

غازان خان ایلخانی (۱) غازان خان پسر ارغون جلوس ۶۹۴ هـ. ق)

سادات و علویان را از پرداخت مالیات معاف کرد که تا مدت ها ادامه داشت.

این عوامل سبب میشد که تا کسانی به دروغ خود را علوی بشناسانند و درست به همین دلیل بود که کسانی از علویان به علم نسب شناسی روی آوردند و نسابه شدند تا افرادی که مدعی علوی بودن هستند بتوانند درستی و نادرستی ادعای آنها را تشخیص دهند. (۲) تاریخ تشیع در ایران )

·        آزادی بردگان

مردم ،یونان ،روم ،عربستان و سایر بلاد بردگان بینوا را از گروه آدمیان خارج و به انواع شکنجه و عذاب آزرده میساختند مانند چهارپایان در اصطبل نگاه می داشتند لباسهای ژنده و کهنه می پوشانیدند غذاهای مانده و اضافه به آنها خورانیدند به کارهای سخت و دشوار وامی داشتند و در صورت تخلف با شلاق و چوب و چماق و کند و زنجیر و حبس در سرداب و زندان تاریک و نمور به آنها کیفر می دادند. لیکن چون لغو چنین پدیده ی گسترده ای به یک باره مقدور نبود اسلام از راه های مختلفی زمینه ی لغو تاریخی آن را فراهم ساخت.

لذا اسلام در مقابل آن همه بی عدالتیها دستور میدهد: «حال بردگان خود را مراعات کنید هرچه خود میخورید به آنها بخورانید و هرچه خود می پوشید به آنها بپوشانید چنانچه مرتکب گناهی شدند و نمیخواهید آنها را مورد بخشش

60

قرار دهید، فقط میتوانید آنها را بفروشید و گرنه حق هیچگونه شکنجه و عذابشان را ندارید. (۱) ۱- نهج الفصاحه، ص ۵۲ )

رهبران دینی و از جمله حضرت علی بن موسی الرضا (ع) تلاش کردند بردگان را از جميع شؤون حیاتی و حقوق مدنی و اجتماعی بهره مند سازند.

یاسر و نادر که هر دو از غلامان امام رضا (ع) بودند نقل میکنند که حضرت رضا (ع) به ما فرمود هرگاه مرا بالای سر خود دیدید و شما مشغول غذا خوردن بودید از جای خویش حرکت نکنید تا وقتی که غذای شما تمام شود. (۲) بحار الانوار، ج ۱۵، ص ۴۱ )

امام رضا (ع) بردگان را خریداری کرده مدتی تحت آموزش و تربیت قرار میداد سپس آزادشان میکرد و آنان به صورت انسانهایی مفید و اثرگذار به فعالیتهای فرهنگی و تربیتی پرداخته و پس از آزادی ارتباط خود را با امام قطع نمی کردند.

·        ایجاد وحدت بین شیعه و سنی

عملکرد غیر قانونی تعدادی از خلفا و امرا موجب ایجاد اختلاف و درگیری بین دو طایفه ی بزرگ مذهبی شیعه و سنی شد. اگرچه زمینه ی تاریخی فراوانی در هر دو گروه شیعه و سنی موجود بود لیکن اختلاف افکنی خلفا و امرا شکاف موجود بین آنان را وسعت میداد و آتش اختلاف و درگیری را شعله ور می ساخت. والا در غیر این مورد شیعیان و سنّیان برادرانه در کنار یکدیگر زندگی مسالمت آمیزی را سپری میکردند گویا خلفا از این اختلاف سود میبردند. نتیجه آن شد. که صدها بلکه هزاران کتاب و رساله در رد شیعه و سنّی تألیف شد و یکدیگر را تکفیر و تنجیس میکردند و نه تنها در آثار علمی بلکه در ادبیات عامیانه نیز رواج

61

کامل یافت. نزاع مذهبی میان آن دو مذهب بسیار گسترده بود و اضافه بر تکفیرها برخوردهایی فیزیکی نیز در میان طرفداران دو گروه فراوان روی داده که حوادث زیادی در پی داشته است. اختلافات بین ایرانیان شیعه و اعراب سنی به مرکزیت خراسان و بغداد گسترش یافت و بین شیعیان و سنیان ایرانی رسوخ پیدا کرد.

مثلاً در اصفهان که سنیهای زیادی زندگی میکردند با قمی ها که از جمله مراکز شیعیان بود درگیری های مکرری رخ داد. (۱) 1- البداية والنهاية، ج ۱۱، ص ۲۳۰ الکامل ابن اثیر، ج ۸، ص ۵۱۸؛ احسن التقاسيم، ص ۳۹۹ )

از جمله خدمات مهم امام رضا (ع) به جهان اسلام ایجاد اتحاد و برادری بین شیعیان و سنیان در ایران بود تشریف فرمایی امام رضا (ع) به ایران موجب شد اختلاف بین شیعه و سنی فراموش شود و شیعیان و سنیان مزاحم یک دیگر نشوند، بلکه هم زیستی مسالمت آمیزی را پیش رو گیرند.

بین زنان و مردان شیعی و سنی ازدواج صورت گرفت و با یکدیگر به معامله و تجارت و آمد و شد پرداختند و همسایه و همجوار یکدیگر شدند. این رفتار محبت آمیز و وحدت آفرین پس از شهادت امام رضا (ع) نیز استمرار یافت. از مسالمت و همزیستی شیعیان و سنیان در قرن پنجم به بعد گزارشهای زیادی در دست است.

در قرن ششم و با فروکش کردن نزاعها نگارش و تألیف کتابهایی درباره ی اهل بیت (س) شتاب خاصی به خود گرفت و آثار تعدیل در برخورد با بزرگان دو مذهب بیش از پیش آشکار گردید.

کتاب «مطالب السؤول في مناقب آل الرسول توسط محمد بن طلحه شافعی (متوفی (۶۵۲) وكتاب كفاية الطالب فی مناقب آل ابی طالب» نیز توسط محمد بن یوسف بن محمد گنجی شافعی متوفی (۶۵۸ تألیف شد که در فضایل امیرالمؤمنین امام علی (ع) و اهل بیت عصمت و طهارت(ع) نوشته شده بود.

62

شیعیان نیز در محافل علمی و ادبی مخالفان خود رفت و آمد داشته اند:

بنا به نقل ابن طولون امام ابوالفضل يحيى بن سلامة الحصکفی (متوفی (۵۵۱) قصیده ای طولانی در مدح دوازده امام (ع) سروده است. (۱) ۱ مقالات تاریخی تألیف رسول جعفریان، دفتر هشتم، ص ۴۹ )

عبدالجلیل رازی تأیید میکند که شافعیان و حنفیان نیز به مجالس شیعی می آمدند. (۲) ۲- نقض، ص ۱۰۶ )

برخی از حنفیان و شافعیان منطقه ی ری روز عاشورا مراسم سوگواری برقرار می کردند. (۳) ۳- همان مأخذ، ص ۳۷۳. )

هم چنین علما و ملوک حنفی و شافعی به زیارت امام رضا (ع) در خراسان و فاطمه معصومه (س) در قم و شاه عبدالعظیم (ع) در ری میرفتند.(۴) ۴- همان مأخذ، ص ۵۸۸)

سنی ها مقتل خوانی میکردند در کتابهایشان از فضایل دوازده امام علیهم السلام و ولایت آنان سخن میگفتند و شیعیان صحابه و خلفا را سب نمی کردند، بلکه محترمانه نام میبردند. مباحث فکری و علمی در فضایی آرام میان شیعیان و سنیان رواج داشت برخی از مجتهدان شیعی در فقه اهل سنت نیز اجتهاد داشتند نظیر شهید اول و شیخ بهاء و نیز مفتیان سنی نیز فقه امامیه را خوانده بودند.

عبدالجلیل رازی (۵) عبد الجلیل رازی قزوینی که کتاب خود با عنوان «نقض را حدود سال ۵۶۰ نگاشته است، در پاسخ به یک نویسنده ی سنی اطلاعات با ارزشی درباره سابقه عزاداری اهل سنت برای امام حسین (ع) آورده است. ) می نویسد: «در همه ی بلاد اصحاب شافعی و بلاد اصحاب ابو حنيفه فحول علما چون .... در موسم عاشورا این تعزیت با جزع و نوحه و زاری داشته اند و بر شهدا کربلا گریسته اند. (۶) ۶ نقض، ص ۵۹۲ )

63

عالم سنی معروف ایرانی مرحوم فضل الله بن روزبهان خنجی (متوفی (۹۲۷) کتاب ارزشمند وسيلة الخادم الى المخدوم در شرح صلوات بر چهارده معصوم (ع) را نوشته است. وی در این کتاب صلواتیه ای درباره ی چهارده معصوم (ع) انشاء کرده و به شرح تاریخی آن پرداخته است. بخشی از کتاب نیز شرح حال امام حسین (ع) و وقایع کربلاست.

یک نمونه از شعر او اینگونه است :

مهيمنا به حبیب محمد عربی                                 به حق شاه ولایت علی عالی فن

به هر دو سبط مبارک به شاه زین عباد                  به حق باقر و صادق به کاظم احسن

به حق شاه رضا ساکن حظیره قدس                      به حق شاه تقی و نقی صبور محن

به حق عسکری حجت خدا مهدی                          کزین دوازده ده نجات روح و بدن

فدای خاک رضا باد صد روان امین                         که اوست چاره درد و شفیع ذلت من

تألیف نهج البلاغه نیز توسط سیدرضی در سال ۴۰۰ هجری قمری در تعدیل و تقریب اندیشه های شیعه و سنی نقش مهمی داشته است. زیرا نهج البلاغه مقبول عامه ی مسلمین اعم از شیعه و سنی بود و نقش مهمی را در راستای ایجاد تفاهم در قرون بعد ایفا کرد.

نوشتن شرح نهج البلاغه از سوی عالمان شیعه و سنی خود شاهدی بر این مدعا می باشد.

به هر حال، تعصب مذهبی که نه جنبه ی فکری بلکه صرفاً جنبه ی احساسی دارد، نکوهش و به برداشتن موانع عملی و عاطفی وحدت شیعه و سنی کمک های فراوانی شد.

قوامی رازی اهمیت فرایض دینی را بسیار برتر از اختلافات مذهبی و تعصب بر سر فروعات دانسته آن جا که میگوید

64

تو را تعصب و مذهب گری مهمی نیست                   مهمای تو در دین فرایض است و سنن

مکن تعصب و بنشین به عافیت جایی                    زباد جهل میانگیز گرد و خاک فتن (۱) ۱ دیوان قوامی رازی، ص ۹۴ )

با وجود همه ی اینها برخلاف ایران در بغداد دشمنی بین شیعیان و سنیان ریشه دار بود. سنیان بغدادی بر علیه شیعیان حرف میزدند و مقاله مینوشتند و شیعیان کوفی نیز پاسخ آنها را میدادند که البته از قرن ششم به بعد تعدیل شد. لیکن در زمان حضور امام رضا (ع) در ایران هیچ مورد نزاعی بین شیعه و سنی از ناحیه ی مورخان گزارش نشده است.

·        همزیستی دینی در ایران

روش مسالمت آمیز و تسامح و گذشت مسلمانان نسبت به پیروان سایر ادیان به قدری آشکار و در عین حال اعجاب انگیز است که تعجب و شگفتی آدمی تمام نمی شود.

جرجی زیدان مینویسد: «مسلمانان صدر اسلام هر جا را که میگشودند به اشغال نظامی قناعت مینمودند و متعرض دین و اخلاق و عادات و رسوم مردمان آن خطه نمی گشتند. (۲) تاریخ تمدن اسلام، ج ۴، ص ۱۲۸ )

در سالهای آغازین اسلام یهودیان و مسیحیان کارشکنی ها و خرابکاری های زیادی علیه پیامبر اسلام (ص) کرده بودند لیکن زمانی که حضرت پیروز گردید و بر اوضاع تسلط یافت همه ی مخالفان را مورد بخشش و لطف عمیم خویش قرار داد و رفتاری انسانی و برادرانه نمود مهمانیهای آنان را می پذیرفت مردگانشان را تشییع میکرد و مریضانشان را عیادت مینمود با آنها دید و بازدید می‌کرد، به

65

آنها احترام میگذاشت از اهل کتاب جنس قرض میگرفت و متاعی از خود پیش آنها به گرو می گذاشت سیره ی ائمه ی اطهار (ع) نیز این گونه بوده است و به پیروی از رفتار مسالمت آمیز پیامبر اکرم (ص) و ائمه ی اطهار (ع)، زمامداران اسلامی و مسلمانان نیز با پیروان ادیان دیگر رفتاری انسانی و برابرانه و برادرانه داشته اند.

در زمان حضور حضرت علی بن موسی الرضا (ع) در ایران گروه های مختلف دینی اعم از یهودی مسیحی زرتشتی صابئی و مسلمانان در کنار همدیگر زندگی را به خوبی سپری میکردند و هیچگونه اذیت و آزار و توهینی به یکدیگر نمی کردند و از حقوق مساوی اجتماعی بهره مند بودند.

آنان خود را به امام رضا (ع) نزدیک میکردند تا از وجود مفید و مفیض آن حضرت (ع) سود ببرند. امام رضا (ع) نیز آنان را مورد لطف قرار میداد گزارشی از حضور امام رضا (ع) بر بالین یکی از مسیحیان در تاریخ ثبت است.

·        رفع اختلافات قومی

عواملی که ممکن است در میان افراد جامعه و ملتها روح وحدت و یگانگی را ایجاد کند، در نظر ابتدایی یکی از جهات زیر و یا همگی آنهاست

                            1.        نژاد و خون

                            2.        زادگاه و محل سکونت

                            3.        زبان و گویش

                            4.        آیین و مذهب

اگر چه در اصل علقه ی بین مردم تنها مسأله ی هم دینی و هم مذهبی است که میتواند وحدت بین انسانها را قوام و دوام بخشد؛ لیکن نژاد وطن و زبان نیز حلقه ی اتصال را در مردم پدید می آورد.

66

تاریخ بشریت در میان کسانی که دارای وحدت دینی بوده اند و از یک مذهب پیروی داشته اند کمتر اختلاف و نزاع گزارش کرده است لذا می توان گفت نژاد وطن و زبان نتوانسته است اختلافی ایجاد نکند و از عداوت و کینه توزی فیمابین ممانعت داشته باشد.

زمانی که آفتاب عالم تاب اسلام درخشیدن گرفت تمام دنیا، مخصوصاً شبه جزیره ی عربستان با آن که مردمش وحدت ،نژادی ،قومی وطنی و زبانی داشتند در آتش جنگ و عداوت و تجاوز و تعدی میسوخت.

در ایران نیز به جهت وجود نژادها و زبانها و اقوام گوناگونی که در کنار یکدیگر زندگی میکردند از قبیل ،ترک لر کرد ،بلوچ عجم ،عرب ،گیلک، عشایر ترکمن و..... کینه و عداوت دیرینه ای وجود داشت و از همه مهمتر حس ناسیونالیستی قومی بود که مجموعه ای از اختلافات شدید قومی و قبیله ای را ایجاد کرده بود.

طولی نکشید که بر اثر تعلیمات حیات بخش و وحدت آفرین اسلام و حضور پدرانه و حکیمانه ی امام رضا (ع) و تلاش تحسین برانگیز آن امام همام اختلافات ملی رنگ باخت و برادری و برابری حاکم شد. این وحدت ملی به قدری عمیق و فراگیر شد که در غم و شادی یک دیگر شریک شدند و در سایه ی وحدت ملی به منافع و ثمراتی دست یافتند. متأسفانه در قرون بعد برخی از امرا وسلاطین با در نظر گرفتن سیاست تفرقه بیانداز و حکومت کن حس ناسیونالیستی شدید اقوام را تحریک کرده و با ایجاد اختلاف قومی به منافع خویش دست یازیدند.

اباصلت هروی نقل کرده است امام رضا (ع) با مردم به زبان خودشان صحبت می کرد. به خدا قسم که به هر زبانی از خود اهل آن زبان داناتر بود و رساتر سخن می گفت روزی به ایشان عرض کردم یابن رسول الله من از آشنایی شما به این زبانهای گوناگون در شگفتم!

67

فرمود: ای اباصلت من حجت خدا بر بندگان او هستم و خداوند حجتی را بر مردمی قرار نمیدهد که زبان آنها را بلد نباشد آیا نشنیده ای که امیرالمؤمنین علی (ع) فرمود: فصل الخطاب به ما عطا شده است آیا فصل الخطاب چیزی جز دانستن زبان هاست؟ (۱) - أبو الصَّلْتِ الْهَرَوِيُّ: كَانَ الرضا (ع) يُكَلِّمُ النَّاسَ بِلُغَاتِهِمْ وَكَانَ وَاللَّهِ أَفْصَحَ النَّصَاسِ وَ أَعْلَمَهُمْ بِكُلِّ لِسَانِ وَ لُغَةٍ فَقُلْتُ لَهُ يَوْماً: يَابْنَ رَسُولِ اللهِ إِنِّي لَأَعْجَبُ مِنْ مَعْرِفَتِكَ بِهَذِهِ اللُّغَاتِ عَلَى اخْتِلَافِهَا فَقَالَ: يَا أَبَا الصَّلْتِ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ مَا كَانَ اللهُ لِيَتَّخِذَ حُجَّةً عَلَى قَوْمٍ وَهُوَ لَا يَعْرِفُ لُغَاتِهِمْ أَوْ مَا بَلَغَكَ قَوْلَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (ع) أوتينا فَضْلَ الْخِطَابِ فَهَلْ فَضْلُ الْخِطَابِ إِلَّا مَعْرِفَةُ اللُّغَاتِ ؟ (ميزان الحكمه، ج ۱، ص ۳۱۸؛ عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۲۲۸)

·        رفع اختلافات طبقاتی

بدیهی است که عوامل مختلف طبیعی نظیر آب و هوا، نحوه ی تغذیه وراثت شرایط زندگی و نظائر اینها جهاتی هستند که افراد بشر را از لحاظ رنگ، نژاد، زبان ثروت شغل و حتی عقاید سیاسی و مذهبی متفاوت می سازند.

همین جهات و پاره ای جهات دیگر باعث گردید که از همان دورانهای اولیه افراد بشر رنگهای گوناگون پیدا کنند به زبانهای مختلف سخن بگویند به نژادهای گوناگون تقسیم شوند به گروههای ثروتمند و فقیر منقسم گردند، به کارها و شغلهای مناسب ذوق و سلیقه ی خود اشتغال ورزند و بالاخره افکار و عقاید سیاسی و مذهبی خاص داشته باشند.

اینها مطالبی است که از نظر اصول جامعه شناسی و روان شناسی جای تردید و گفت وگو نیست موضوعی که قابل بحث و دقت است و از دیر زمان افکار فلاسفه و دانشمندان علم حقوق را به خود متوجه ساخته و در باره ی آن اظهار نظرهای مختلف کرده اند این است که آیا این تفاوتهای ظاهری می تواند ملاک یک

68

تفاوت عمیق و ریشه دار شده تا جایی که افراد بشر را از لحاظ حقوق انسانی با هم متفاوت سازد؟!

و به عبارت دیگر، آیا این نوع اختلافها میتواند مجوز نظام طبقاتی و تئوری تبعیضات نژادی باشد یا نه؟

البته اوراق سیاه تاریخ پر است از این واقعیت تلخ که انواع بی عدالتی ها را نمایان می سازد.

ایرانی ها عمیقاً این واقعیت تلخ را تجربه کرده بودند. حکومت های اشرافی ایران باستان همانند دیگر ممالک آسیایی و اروپایی بر اساس نظام طبقاتی و تبعیضات نژادی پایه ریزی شده بود و مردم به چند طبقه ی متمایز از هم تقسیم میشدند و افراد هر طبقه دارای امتیازات مخصوص به خود بوده و به هیچ وجه حق نداشتند از حدود امتیازات خود پا فراتر نهاده وارد قلمرو امتیازات دیگران شوند.

دوران هخامنشیان (۱) ۱- از ۶۷۵ سال قبل از میلاد تا ۳۳۰ ق م ) و زمان ساسانیان (۲) ۲ آخرین سلسله ی شاهنشاهان ایران پیش از اسلام از سال ۲۴۰ تا ۶۵۱ بعد از میلاد)  در جامعه ی ایران، این مسأله به اوج رسید. اینک لازم است بدانید با آن که هنگام ظهور اسلام دنیا به شدیدترین وجهی گرفتار این نوع بیماری جانکاه اجتماعی بوده و در تمام کشورهای متمدن و غیر متمدن از قبیل ایران و روم و یونان که در اوج تمدن و فرهنگ قرار داشتند و عربستان و حجاز که به طور کلی از مظاهر تمدن بی بهره بودند، اساس زندگی مردم روی نظام ظالمانه طبقاتی و افسانه ی نژادی استوار بوده است.

اسلام در مقابل این رسم غلط و غیر انسانی که برخی بر برخی تفاخر کرده و از این راه همواره غول اختلاف و جنگ و تجاوز و استعمار دندان خود را به کیان و هستی آنان فرو میبرده و دیوکینه و نزاع سایه ی شوم خود را بر سر آنان گسترده

69

داشت قلم بطلان و نادرستی کشید و رسماً علیه این گونه عقاید زشت و ناصواب قیام پیگیر و مجدانه کرد و همه ی افراد را از لحاظ حقوق و تکالیف برابر میداند. مساواتی که اسلام میان افراد بشر قائل است شامل سه قسم زیر است:

۱- مساوات در اصل انسانیت

2- مساوات در حقوق و تکالیف

3- مساوات در داوری و اجرای قوانین

نمی توان تلاش امام رضا (ع) در رفع اختلاف طبقاتی در ایران را نادیده گرفت. در این راستا نمونه های تاریخی وجود دارد نظیر هم خوراک شدن امام رضا (ع) با غلامانش این تلاش حضرت در رفع اختلافات طبقاتی آن قدر عمیق و ثمر بخش بود که پس از شهادت امام رضا (ع) و حتی در قرون بعد بینش و تئوری اختلافات طبقاتی در ایران هیچگاه مطرح نشد.

·        مبارزه با خرافات و موهومات

هر نوع عقیده ی نامعقول و بی اساس را «خرافات» می نامند. (۱) ۱- روان شناسی خرافات جاهو داگوستاو ترجمه محمد تقی براهنی نشر نو، تهران ۱۳۶۳ )

واژه ی «خرافات» که جزء فرهنگ عوام است جمع خرافه» میباشد. خرافه در اصل به معنی بیهوده باطل افسانه ای و اسطوره ای و در زبان فارسی امروز به عمل یا اعتقاد ناشی از جهل و ترس از ناشناخته ها اعتقاد به جادو و بخت یا درک نادرست از علت و معلول است.

به لسان دیگر خرافات عبارت اند از قائل شدن تأثیر برای چیزهایی که از نظر مسلمات عقل و علم تجربی و آیات قرآن و احادیث موثق، دلیلی برای اثبات آن وجود ندارد.

70

و «موهومات» یعنی تأثیر پذیرفتن ذهن و اندیشه از تصوراتی که ما به ازای خارجی ندارد و قابل اثبات علمی عقلی و شرعی نیست .

استاد آیت الله شیخ موحد در تعریف خرافات میگوید:

«خرافات اموری است که مبنای عقلی و شرعی نداشته و عموماً از احساسات دینی یا ملی مردم سوء استفاده شده است و سودجویان و هواپرستان برای اهداف مادی یا نفسانی خویش اموری را به عنوان امور مقدس در جامعه وارد نموده اند. به عنوان مثال محترم شمردن یک درخت چشمه قبری که اصالت دینی نداشته باشد یا بعضی عادات و رسوم مانند گره زدن پارچه و نخ به ضریح قبور ائمه اطهار و امام زادگان روشن کردن شمع در اماکنی که چراغهای فراوان برق روشن است و امثال اینها که عدد آنها کم نیست. »

هنگامی که خورشید اسلام از افق مکه درخشیدن میگرفت، سرتاسر دنیای آن روز را غبار تیره ای از جهالت و اوهام و خرافات و دنباله روی های غلط فرا گرفته بود مقدرات و سرنوشت مردم به دست گروهی از زمامداران خودسر و کاهنان و قیافه شناسان و پیشگویان تعیین میگردید. خرافات و افسانه ها و اساطیر و تقلید غلط سرتاسر زندگی آنها را فرا گرفته و در جمیع شئون حیاتی آنان رسوخ پیدا کرده بود.

اسلام برای نجات بشریت از زیر بارگران عقاید خرافی و تقلیدهای نادرست از راه های گوناگون وارد شده است و رهبران دینی تلاشهای فراوانی اعمال کرده اند. متأسفانه قریب دو قرن بود از رحلت پیامبر میگذشت و در طول این مدت عقاید خرافی مجدداً ریشه دوانید و اژدهای توهم بیدار گشت باورهای خرافی یادآوری شد و مباحث دینی در اثر جهل و غفلت و در مواردی بر اثر عمد و قصد با بسیاری از خطوط و اندیشه ها و سلیقه های شخصی در آمیخته بود.

71

به فرموده ی امام علی (ع): لبس الاسلام لبس الفرد مقلوباً (۱) نهج البلاغه، خطبه ی ۱۰۷ ) ؛ بر پیکر اسلام جامه ای وارونه پوشانده بودند.

در دوران خلافت عباسی و در همان دوران به ظاهر طلایی هارون و مأمون که ادعای توسعه ی علمی داشتند خفقان تعصب درماندگی و جمود فکری و سانسور چیره بود.

معمول است که در جامعه ای که مبتلا به تعصب و احساسات است و از رشد عقلانی آن ممانعت به عمل آمده است زمامداران بهره کشی ها خواهند کرد.

جامعه ای که موهومات و خرافات و تحجر در آن باشد شرایط ذهنی و روانی لازم برای توسعه ندارد ذهنی که عامل بیماری صرع را نفوذ اجنه به درون مصروع و راه رفع آن را استمداد از جنگیران میداند چگونه میتواند تبدیل به پزشکی شود که به تحقیقات علمی برای کشف دارو و راه علاج صرع همت گمارد.

مورخین گونه های فراوانی را از انواع باورهای خرافی در اذهان و افواه اعراب گزارش کرده اند. لیکن اگرچه این معضل در جامعه ی ایران با توجه به سابقه ی فرهنگ و تمدن کهن و عادت به مدنیت کمتر به چشم میخورد اما با این وجود باورهای بی اساس و عقاید غلط خرافی قابل اعتنایی دامان ایرانیان را فرا گرفت.

خرافاتی نظیر :

۱- این که پادشاه زیر سایه ی خدا حکومت میکند. (السلطان ظلُّ الله).

۲- استفاده از طالع بینی و نجوم که در ایران قرون متمادی مرسوم بود و برای تعیین احوال گذشته، حال و آینده استفاده میشد و ستارگان و برخی از اجرام آسمانی را در سرنوشت افراد مؤثر می دانستند. (۲) تاریخ اجتماعی تهران در قرن بیستم جعفر شهیدی، ص ۲۵۳ )

72

3- تقدس درختان و پارچه بستن به آنها و روشن نمودن شمع در تنه ی قطور بعضی از درختان برای گرفتن مراد و گشودن گره های بسته خود.

۴- غیرت بیجا نظیر این که دختر وقتی شوهر اختیار کرد، دیگر حق ندارد پدر و برادر خود را ببیند چون آنها از ارتباط جنسی او با شوهرش اطلاع داشتند و دختر شرم میکرد به صورت پدر و برادرش نگاه کند !

5- افسانه ها و داستانها و اسطوره های غلط

و سایر موارد که برخی باورهای بی اساس باقی مانده ی باورهای ذهنی ایرانی قبل از اسلام بود و برخی نیز از آموزه های اعراب بود به گمان این که اینها نیز از عقاید اسلامی است.

باری شناخت و معرفی امور خرافه و باورهای بی اساس که فاقد برهان عقلی و مجوز شرعی است از جمله وظایف رهبران دینی است.

امام رضا (ع) از مردم میخواست که عقاید و رفتارشان متکی به دلیل روشن و یقین باشد و صحت عقیده و ایمان را تنها به صرف تعبد و تقلید نمی دانست، بلکه صريحاً اعلام میکرد که حتماً عقاید اسلامی باید متکی به دلیل و یقین باشد. لذا به تدبیر و توصیه ی امام رضا (ع) بساط خرافه پرستی و تقلید نادرست تا حدود زیادی برچیده شد و بدین ترتیب موهومات و موانع توسعه را از اذهان زدود و تعقل و درست اندیشی را جای گزین کرد.

متأسفانه خرافات و موهومات در دوره های بعد مجدداً رشد کرد. به گونه ای که در قرن دهم و یازدهم هجری قمری به اوج خود رسیده بود و بازار خرافات گرم بود. حتی شاه سلطان حسین صفوی جلوس ۱۱۰۵ هـ.ق که پادشاهی بی کفایت و ضعیف النفس بود برای حل مشکلات خود به دعا و سحر و جادو متوسل میشد. استیلای افاغنه در زمان سلطنت او ۱۱۳۵ هـ.ق) اتفاق افتاد.

73

·        مبارزه با ریاکاری ظاهرگرایی و مقدس مآبی

مقدس مآبی ریاکاری و ظاهرگرایی یک پدیدار مذهبی - اجتماعی است که در اسلام مردود و محکوم است ظاهرگرایی و مقدس مآبی که متأسفانه به نام «مذهب» یا «سنت» یا «عرف» وارد زندگی اجتماعی مردم شده میتواند خلوص اسلام را مخدوش سازد.

از دیدگاه مذهبی ما بسیاری از این قبیل امور با گناهانی چون شرک بدعت و ریا کاری که آثار سوء فردی و اجتماعی فراوان به همراه دارد قرین است.

مقدس مآبی و ظاهرگرایی همانا عمل متعصبانه بر ظواهر و فروع دین است بدون رعایت اولویت در انجام دستورات واجب و مستحب شرع. (مصداق آن تعصب بر بعضی خرافات و موهومات وارد شده در دین و انجام اعمالی که عرفاً ریاکاری وسواس خشک مقدسی و امثال اینها قابل انتساب باشد. )

به روایتی دیگر ظاهرگرایی و مقدس مآبی عبارت است از عدم پویایی ذهن و اندیشه برای پذیرش علوم و فنون و دست آوردهای جدید بشری و تعصب بر قالبهای فکری غلط بازمانده از گذشته .

مقدس مآبی و ظاهرگرایی اراده ی انسان را مختل میسازد و از پیشبرد حیات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی باز میدارد و آن وقت برای کسب ثواب اخروی به گوشه ای میخزد در اینجا وظیفه ی رهبران دینی و همه ی مسلمین آگاه آن است که در راستای امر به معروف و نهی از منکر زمینه ها و مفاسد آن را بشناسد و با معرفی مصادیق به رفع آن در حد توان بکوشند.

پیامبر اکرم (ص) عثمان بن مظعون را از مقدس مآبی بازداشت و عبدالله بن عمرو بن عاص را سرزنش کرد. (۱) ۱ آیین اسلام، طه حسین، ص ۲۳۰ )

74

خرافات و تقدس مآبیهای دوران قرون وسطی زنجیر اسارت بر عقل مردمان بست تا این که در دوران رنسانس غرب خواست اقدام به افسون زدایی کند و خود را از این بند برهاند که البته به اسارت چیز دیگری درآمد.

بنی امیه و بنی عباس خشک مذهبی را گسترش می دادند. چنین فرآیندی راه را بر گسترش علوم عقلی میبست و افزون بر این زمینه ای میشد از برای توجیه هر کار کرد ناروای حکومت مثلاً معاویه ادعا داشت که حکومت را خداوند به او عطا فرموده است !

در دوران خلافت منصور و مهدی عباسی نیز اگرچه یک دوره نهضت علمی آغازیدن گرفت که اوج آن در روزگار خلافت مأمون بود، اما خفقان اجتماعی و سیاسی بیداد مینموده و تعصب و تحجر به گونه ای فاجعه بار چیره بود.

در ایران نیز به جهت یورش یغما ویرانگری جنگ و تجاوزها و تاخت و تاز و خانمان براندازی در ادوار مختلف استواری شخصیت فردی و اجتماعی ایرانیان از هم گسیخته شد و از دیدگاه روان شناسی ،اجتماعی زمینه های بدبینی ارج ننهادن بر زندگی جسمانی و این جهانی را فراهم آورد گرایش به دست شستن از جامعه گرایی را گسترش میداد و از زهد تعریف ناصحیحی ارائه گردید و برداشت وارونه شد که در نتیجه روی کرد به فقر اختیاری را از ارزشهای والا ساخت .

در عصر امام رضا (ع) ریاکاران و ظاهرگرایان زیادی چه در زمان حضور ایشان در مدینه و چه در خراسان وجود داشتند.

آنها حتی در مواردی علیه امام (ع) تبلیغات به راه انداخته و زهد ریایی خود را به رخ میکشیدند؛ تا حدی که گاهی در محل عبور و مرور مردم و در میان جمع سر راه را بر او میگرفتند و با ایراد و اعتراض نسبت به لباس و سر و وضع ظاهر آن حضرت، بر او ایراد میگرفتند.

75

امام رضا (ع) سعی داشت با ذکر آیات و بیان دلایل و استناداتی نشان دهد که داشتن لباس خوب و یا غذای خوب دوران وفور نعمت و رفاه نسبی اکثریت جامعه چیز بدی نیست. وانگهی زندگی بر مبنای اضعف مردم برای کسانی واجب است که در پست رهبری و اداره حکومت مردم باشند و آنگاه نشان می داد که لباس روی امام برای رعایت حرمت اجتماعی است و در لباس زیر پشمینه پوشیده است. (۱) ۱- عيون اخبار الرضا، ج ۲؛ بحار، ج ۴۹، ص ۹۱ )

برخی ظاهرگرایان جسارت را به حدی رساندند که امام رضا (ع) را به خوش گذرانی و خوش زیستی متهم میکردند و لباس او را بسیار قیمتی می شمردند. (۲) ۲- بحار، ج ۷۹، ص ۳۰۰)

سفیان ثوری که از این گونه افراد بود روزی در دیدار امام رضا (ع) با پرخاش و طعنه گفت: چه خوب بود لباس ساده تری می پوشیدید؟!

امام فرمود: دستت را بده دست او را گرفت و داخل لباس خود کرد. امام در روی لباسها جامه ی خز داشت و در زیر آن لباس پشمین .

به سفیان فرمود این خز برای مردم و این پشمینه برای خدا (۳) مناقب، ج ۲، ص ۴۱۲ )

به او گفتند: جامعه و امت اسلامی خواستار رهبری است که جامه ی خشن بپوشد، غذای سخت و ناگوار بخورد و تحمل کند بر استر و الاغ سوار شود و .....

امام فرمود: یوسف پسر یعقوب (ع) در مصر پیامبر بود ولی لباسهای زیبا و زربافت می پوشید بر مسند آل فرعون تکیه میزد و بر امت آن روزگار حکومت میکرد و این مباین با عصمت و نبوت او نبود.

آن چه که درباره ی امام و رهبر اسلامی مهم است این است که او باید عادل و صادق حاکم به حق و صواب وفادار به وعده و عهد الهی باشد و گرنه خداوند زینت را بر آنان حرام نکرده است. (۴) کشف الغمه، ج ۳، ص ۱۴۷ )

76

هم چنین آن حضرت فرمود دوستداران بی بضاعت من دوست دارند که من روی نمد بنشینم و لباس درشت و خشن بپوشم در حالی که زمانه (ما) این را نمی پذیرد. (۱) 1- الإمام الرضا(ع): إِنَّ أَهْلَ الضَّعْفِ مِنَ الْمَوَالِي يُحِبُّونَ أَنْ أَجْلِسَ عَلَى اللُّبُودِ وَ الْبَسَ الْخَشِنَ وَ لَيْسَ يَتَحَمَّلْ الزَّمانُ ذلك (مکارم الاخلاق، ج ۱، ص ۲۲۰ ميزان الحكمة، ج ۱۱، ص ۵۲۸۸)

·        موقعیت مناسب اجتماعی روحانیون

تاریخ ایران اسلامی علما فرزانه و روحانیون جلیل القدر بسیاری را به خاطر دارد که حیات پربار فرهنگ اسلامی در درازای قرون و اعصار و تا زمان حاضر بیش از هر چیز وامدار تلاش بی دریغ و اهتمام بلیغ چنین مردان بزرگی است.

از جمله اثرات و ثمرات حضور امام رضا (ع) در ایران افزایش چشمگیر موقعیت رفیع اجتماعی علما و روحانیون در جامعه ی ایران است.

از آن جا که علما و روحانیون وارثان علوم اهل بیت هستند و شریعت مقدس اسلام را تبلیغ میکنند و به لباس ائمه طاهرین (ع) ملبس و به تقوا و زهد اهتمام داشته و در هنگام اتفاقات همواره موضع پدرانه ای اتخاذ می کردند، محبوب، مورد وثوق و امین مردم شدند عنایت ویژه امام رضا (ع) به صنف روحانیت مردم را بر حقانیت آنها مطمئن ساخت و حرمت گذاری به این قشر افزون شد.

·        برنامه داری برای زندگی

امام رضا (ع) همچنان در عرصه ی ارشادات خود میکوشید تا زندگی مردم را نظام دار و برای آنها تعیین برنامه کند. در عرصه ی این برنامه ضمن توجه به دنیا تأکید بر آخرت داشت و مردم را به انجام کارهای نیک سوق می داد. وعده های آن

77

حضرت به پاداش ،اخروی محرک و انگیزه نیرومندی برای کارهای خیر مردم به حساب می آمد.

دستورات زندگی ساز و نظام بخش زندگی امام رضا (ع) بسیار و از آن جمله بود عبارت زیر :

وَاجْتَهِدُوا فِي أَنْ يَكُونَ زَمَانِكُمْ أَرْبَعَ سَاعَاتٍ

بکوشید اوقات خود را به چهار بخش قسمت کنید

- سَاعَةٌ مِنْهُ لِمُنَاجَاتِهِ

بخشی از آن را برای ارتباط و راز و نیاز با خدا

- سَاعَةٌ لِأَمْرِ الْمَعَاشِ؛

بخشی دیگر را برای امور معاش و گذران زندگی

- وَ سَاعَةٌ لِمُعَاشَرَةِ الْإِخْوَانِ الْثِقَاتِ وَ الَّذِينَ يُعَرِّفُونَكُمْ عُيُوبَكُمْ وَيُخْلِصُونَ لَكُمْ فِي الْبَاطِنِ؛

بخشی را برای معاشرت با دوستان مورد اعتماد و آنها که عیب هایتان را به شما معرفی کرده و در باطن به شما اخلاص می ورزند.

- وَ سَاعَةٌ تُخَلُّونَ فِيهَا لِلذَّاتِكُمْ وَ بِهَذِهِ السَّاعَةِ تَقْدِرُونَ عَلَى الثَّلَاثِ السَّاعَاتِ.

و بخشی را برای بهره گیری از لذات مشروعتان خالی بگذارید زیرا با استفاده از این اوقات است که شما قادر به تلاش در اوقات دیگر خواهید شد. (۱) من لا يحضره الفقيه، ص ۳۳۷ )

78

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

سخنرانی ، کتاب معارفی