فصل پنجم
آثار علمی
· نظارت بر ترجمه چاپ و نشر کتابهای بیگانه
با وجود این که اسلام در زمان حیات پیامبر اکرم (ص) از محیط حجاز بیرون نرفت، لیکن پس از ارتحال آن حضرت به سرعت رو به گسترش نهاد وسعت کشور اسلامی در عصر هارون و مأمون به آخرین حد خود رسیده بود، به طوری که بعضی از مورخان تصریح داشته اند که در هیچ عصری چنان حکومت گسترده ای در جهان وجود نداشت.
در آن زمان کشورهای زیر همگی در قلمرو اسلام قرار داشت:
ایران، افغانستان ،سند ، ترکستان ،قفقاز ،ترکیه ،عراق، سوریه، فلسطین، عربستان ،سودان الجزایر، تونس، مراکش، اندلس.
به این ترتیب مساحت کشورهای اسلامی در عصر عباسیان بدون محاسبه ی اسپانیا برابر با مساحت تمام قاره ی اروپا بود یا بیشتر !
طبیعت علم دوستی اسلام سبب شد که به موازت پیش رفتهای سیاسی و عقیدتی در کشورهای مختلف جهان علوم و دانشهای آن کشورها به محیط جامعه ی اسلامی راه یابد و کتب علمی دیگران از یونان گرفته تا مصر و از هند تا ایران و روم به زبان تازی که زبان قرآن بود ترجمه شد.
در تواریخ آمده که مأمون ادعا کرد که ارسطاطالیس (فیلسوف مشهور یونانی) را در خواب دیده و مسائلی را از او پرسیده است لذا به فکر ترجمه ی کتابهای آن فیلسوف افتاد. نامه ای به پادشاه روم نوشت و از وی خواست مجموعه ای از علوم که در بلاد روم بود برای او بفرستد. پادشاه روم این درخواست را پذیرفت. مأمون جمعی از دانشمندان را مانند حجاج بن مطر ابن بطريق و سلماء (سرپرست بیت الحکمت کتابخانه ی بزرگ (بغداد) را مأمور انجام این مهم کرد. آنها آنچه از بلاد روم یافتند جمع آوری کرده و به نزد مأمون آوردند مأمون برای ترجمه ی کتابهای بیگانه کوشش بسیار نمود و پول زیادی در این راه صرف کرد، به طوری که گویند گاه در مقابل وزن کتابها طلا میداد و به قدری به ترجمه ی کتابها توجه داشت که روی هر کتابی که به نام او ترجمه میشد علامتی میگذارد و مردم را به خواندن و فراگیری آن علوم تشویق میکرد و ارباب علم و فلسفه و منطق را گرامی میداشت. در نتیجه مترجمین زیادی از سایر بلاد به ایران و بغداد آمدند. (۱) ۱ تاریخ تمدن اسلام جرجی زیدان، ج ۳، ص ۲۱۶ )
چندی بعد کلیه ی تألیفات ارسطو سقراط جالینوس و اقلیدس ترجمه شد. دکتر ابراهیم حسن مینویسد ترجمه ی کتابهای بیگانه به زبان عربی در دوران امویان رواجی نداشت. خالد بن یزید بن معاویه نخستین کسی بود که طب و شیمی را به زبان عربی درآورد. »
دیری نپایید که کتابهای فراوانی در موضوعات گوناگون پزشکی فلسفی منطق ریاضیات هیئت ،جغرافیا تاریخ نجوم ،شیمی هندسه موسیقی و... ترجمه شد.
· نقش امام رضا (ع) در برابر امواج فکری بیگانه
اما با وجود این همه تلاشهای علمی که شاید در نگاه اول بسیار پسندیده و بدون ایراد به نظر آید آنچه مایه ی نگرانی بود این بود که در بین گروه مترجمان افرادی از پیروان متعصب و سرسخت مذاهب دیگر مانند زرتشتیان صائبیان نسطوریان، رومیان هندوها یهودیان و مسیحیان بودند که آثار علمی بیگانه را از زبانهای یونانی سریانی هندی لاتین و اردو به عربی و فارسی ترجمه میکردند. يقيناً همه ی آنها در کار خود حسن نیت نداشتند و گروهی از آنان سعی میکردند که آب را گل آلود کرده و ماهی بگیرند و از این بازار داغ انتقال علوم بیگانه به محیط اسلام فرصتی برای نشر عقاید فاسد و مسموم خود به دست آوردند و درست به همین علت عقاید خرافی و افکار انحرافی و شرک آلود در لابه لای این کتب به ظاهر علمی به محیط اسلام راه یافت و به سرعت در افکار گروهی از جوانان و افراد ساده دل و بی آلایش نفوذ کرد مسلماً در آن زمان یک هیأت نیرومند علمی که از تقوا و دلسوزی برخوردار باشد در دربار عباسیان وجود نداشت که آثار علمی بیگانگان را مورد نقد و بررسی دقیق قرار دهد و آن را از صافی جهان بینی اصیل اسلامی بگذراند، ناخالصیها را بگیرد و تنها آنچه را که بی غل و غش است در اختیار اهالی جامعه ی اسلامی بگذارد مهم اینجاست که این شرایط خاص فکری و فرهنگی وظیفه ی سنگینی بر دوش امام علی بن موسی الرضا (ع) گذارد و آن امام بزرگوار که به خوبی از این وضع خطرناک آگاه بود دامن همت به کمر زد و انقلاب فکری عمیقی ایجاد فرمود و در برابر این امواج سهمگین و تندباد خطرناک، اصالت عقیده و فرهنگ جامعه ی اسلامی را حفظ کرد و سرانجام این کشتی را با رهبری حکیمانه خویش از سقوط در گرداب انحراف و التقاط رهایی بخشید. (۱) - سیره پیشوایان، با تلخیص و تصرف )
· تربیت شاگرد
ائمه ی اطهار (س) از جمله دانشمندان عالی مقام و از اصحاب تخصص بودند به گونه ای که از تمامی علوم و فنون بهره مند بودند چنین میتوان گفت که ائمه اطهار (ع) به تدریس اشتغال داشته اند و در این راستا شاگردان زبده ای را پرورش داده و محضر علم و ادب را پرفیض ساخته اند.
خانه ی حضرت رضا (ع) در طوس مرکز اجتماع علما و محضر علم و دانش و مسأله دانی بود شاگردان زبده و اهل علم و صاحب نظری بودند که مرتب و مستمر در محضر درس امام رضا (ع) حاضر شده و تلمذ میکردند.
آنچه قابل توجه است این است که در میان شاگردان خاص امام رضا (ع) که از جمله ی اصحاب نزدیک آن حضرت نیز محسوب میشدند نام ۴۶ نفر ایرانی ذکر شده که برخی از آنها نیز لقب شهری ایرانی دارند نظیر احمد بن حاتم بن ماهوية قزوینی ابراهیم احمد ابی محمد خراسانی، محمد بن عبدالله خراسانی، ابوسعید نیشابوری ابوالحسن ، رازی، حسن بن عبدالله رازی عبد الله بن محمد رازی ابو سعید خراسانی ابوالقاسم ،فارسی، فتح بن یزید جرجانی، محمد بن اسحاق طالقانی (۱) ۱- مسند امام رضا (ع) ج ۲، ص ۵۱۵؛ ضیافت الاخوان، ص ۳۲ )
· تشکیل جلسات درس
جلسات درس امام رضا (ع) با حضور انبوه شاگردان از گروه های مختلف سنی احزاب گوناگون و مراتب علمی متفاوت مرتب تشکیل میشد.
امام رضا (ع) در مباحث مختلف علمی اظهار نظر داشتند. ایشان به غیر از علوم اسلامی در زمینه ی علوم خالص از ریاضی شیمی هیئت علوم طبیعی و فلکیات نیز بحث هایی داشتند. آن حضرت (ع) در مورد فلسفه و حکمت یونان علم توحید کلام و فلسفه ی الهی و دیدگاه مادیون نیز نکاتی را مطرح کرده اند که زمینه ساز بسیاری از مباحث و اظهار نظرهای حکیمان و دانشمندان بود و بعدها خوراک علمی مجامع بزرگ شده است. هم چنین بسیارند شبهاتی که در عرصه ی فلسفه و کلام در آن روزگار مطرح بوده و امام (ع) به آنها پاسخ داده است.
نکته ی قابل توجه آن است که به به غیر از شیعیان علمای اهل سنت نیز در محضر درس امام رضا (ع) حضور می یافتند. آنها دوستدار آن بودند که کلام پیامبر بزرگوار اسلام (ص) را از زبان امام رضا (ع) بشنوند. حتی بسیاری از عرفا و صوفیه که جدیداً وارد جرگه ی حیات اجتماعی شده بودند میخواستند که در این جنبه اطلاعاتی داشته باشند. (۱) ١- الصلة بين التصوف و الشيعه به نقل از کتاب عالم آل محمد. ) به همین خاطر محضر امام رضا (ع) محضری شلوغ و پرآمد و شد بود.
· ترویج حدیث
برکسی پوشیده نیست که کلمات و گفتار پیامبر اکرم (ص) از نظر اهمیت بعد از قرآن کریم قرار دارد و پس از قرآن معتبرترین منبع اسلامی به شمار می رود.
بدیهی است که دستورات ،اخلاقی ،اجتماعی ،سیاسی اقتصادی، فرهنگی و تربیتی به وسیله ی احادیث رسول خدا (ص) به مسلمانان رسیده است، لیکن با کمال تأثر و تأسف پس از رحلت پیامبر عظیم الشأن اسلام (ص) به مدت یک قرن از نقل احادیث پیامبر (ص) جلوگیری کردند و در مواردی شدت عمل به خرج دادند. ابن مسعود ابوالدرداء و ابو مسعود انصاری را که از صحابه بودند، تنها به جرم این که از پیامبر (ص) حدیث نقل میکردند به زندان انداختند و آنان تا زمان مرگ خلیفه ی وقت در زندان بودند. (۱) تذكرة الحفاظ، ج ۱، ص ۷. )
در این جا این سؤال پیش می آید که انگیزه ی ممانعت از انتشار سخنان پیامبر اکرم (ص) چه بوده است و چه عاملی موجب شده بود که از گسترش سخنان آن حضرت جلوگیری کنند و نگذارند در میان امت اسلامی انتشار پیدا کند؟!
با اندک توجهی روشن میشود که از جمله عوامل ارتکاب چنین عمل زشتی جلوگیری از انتشار فضایل علی (ع) بوده است. آنان میدانستند که در میان کلمات رسول خدا (ص) سخنان بسیاری در فضیلت امام علی (ع) وجود دارد که انتشار این فضایل موقعیت علی بن ابی طالب (ع) را در جامعه قوام بخشیده و زمینه را برای جولان دادن آنان از بین میبرد.
ابن ابی الحدید در این باره مینویسد معاویه طی فرمانی نوشت:
بَرِئْتُ الذِّمَّةِ مِمَّنْ يَرْوِي شَيْئاً مِنْ فَضْلِ أَبِي تُرَاب ؛ امانم را از کسی که یک کلام در فضیلت علی و خاندان وی سخنی نقل کند، برگرفته ام!» (۲) شرح نهج البلاغه، ج ۱۱، ص ۶۴ )
برای جلوگیری از انتشار فضایل علی بن ابی طالب (ع) تنها به منع نقل سخنان رسول خدا (ص) اکتفا نکردند بلکه به جعل احادیث و اکاذیب نیز پرداختند.
تاریخ وقایع بسیار شگفت انگیزی دارد که به یک مورد آن اشاره میشود :
جريان «ليلة المبيت مورد اتفاق مورخان شیعه و سنّی است. این رخداد به قرار زیر است:
شبی مشرکان قریش چهل نفر شمشیر به دست فرستادند تا پیامبراکرم (ص) را در بسترش به قتل رسانند علی (ع) در جای رسول خدا (ص) آرمید و با به جان خریدن این خطر بزرگ جان رسول خدا (ص) نجات یافت این ایثار و فداکاری که
حضرت علی (ع) از خود نشان داد خشنودی حضرت حق جل و علا را در پی داشت و آیه شریفه: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَوْوُفٌ بِالْعِبَادِ» (۱) ۱ سوره ی بقره آیه ۲۰۷ )
در شأن آن بزرگوار نازل شد.
ابن ابی الحدید (۲) ابن ابی الحدید عزالدین عبدالحمید (۵۸۶۶۵۶) فرزند ابوالحسين هبة الله بن محمد بن ابی الحديد المدائني دانشمند و ادیب متکلم و فقیه و شاعر که عمده شهرت و معروفیت او به جهت شرح مفید و مبسوطی است که برکتاب شریف نهج البلاغه نوشته است که مجموعه عظیمی از ادب و تاریخ و کلام و فرهنگ اسلامی است و در ۲۰ جزء است. مؤید الدین ابوطالب محمد بن احمد بن محمد العلقمی (وزير المستعصم بالله) که شیعه بود او را بر این کار واداشت و او ابتدا میخواست که این شرح مختصر باشد و اقتصار به ذکر معانی و لغات غریبه باشد. اتمام شرح ۲۰ جزئی ۴ سال و ۸ ماه طول کشید.
ابن کثیر در البداية والنهایة، ج ۱۴، میگوید ابن العلقمی به پاداش این کتاب ۱۰۰ دینار و یک خلعت به او بخشید و ابن ابی الحدید به قصیده ای او را مدح کرد دایرة المعارف تشیع، ج ۱، ص ۲۹۶) از استادش ابوجعفر روایت میکند که گفت: همه ی مفسران نقل کرده اند که این آیه در شأن علی (ع) و در جریان ليلة المبیت نازل شده است. (۳) شرح نهج البلاغه، ج ۱۳، ص ۲۶۲ )
دشمنان علی (ع) وقتی در برابر این فضیلت بزرگ علی (ع) قرار گرفتند، در صدد توجیه آن برآمدند تا آن را کم رنگ جلوه دهند و از جمله توجیه آنان این بود که می گفتند پیامبر (ص) به علی (ع) گفته بود که آسیبی به او نمی رسد. (۴) -۴- رسائل جاحظ السياسيه، ص ۱۵۴ )
هم چنین در این زمینه به جعل حدیث پرداختند تا این فضیلت بزرگ را از بین ببرند.
معاوية بن ابی سفیان، سمرة بن جندب را خواست به او گفت: صدهزار درهم می دهم تو روایت جعل کن که این آیه درباره ی ابن ملجم نازل شده است سمرة قبول نکرد معاویه گفت دویست هزار در هم باز هم نپذیرفت. سرانجام معاویه گفت: من چهار صد هزار در هم میدهم سمره پذیرفت و روایت جعل کرد که این آیه در شأن ابن ملجم نازل شده است! (۵) شرح نهج البلاغه، ج ۴، ص ۷۳ )
ممانعت از نقل احادیث باعث شد که احادیث گهربار نبوی در سینه حافظان حدیث بماند و مسلمانان از این منبع بزرگ فرهنگ اسلامی مدت ها محروم گردند. و در میان مسلمانان مورد مذاکره قرار نگیرد به حدی که سائب بن یزد میگوید: از مدینه تا مکه با سعد بن مالک همسفر بودم در طول سفر او حتی یک حدیث از پیامبر (ص) نقل نکرد.
افراد مزدور و دروغ پرداز نیز از این فرصت استفاده نموده و مطالب دروغ و بی اساسی را به نفع حکومتها و زمامداران وقت به صورت حدیث جعل میکردند که نمونه ای از آن ذکر شد.
این وضع تا اواخر قرن اول هجری یعنی تازمان خلافت ستاره فروزان آسمان ظلمانی بنی امیه عمر بن عبدالعزیز ( ۱۰۱ - ۹۹ ) ادامه یافت.
عمر بن عبدالعزیز با یک اقدام شجاعانه این بدعت شوم را از میان برداشت و مردم را به نقل و تدوین حدیث تشویق کرد.
او طی بخش نامه ای به منظور ترغیب و تشویق عالمان و راویان به این کار چنین نوشت :
«انْظُرُوا حَدِيثَ رَسُولِ اللهِ فَاكْتُبُوهُ فَإِنِّي خِفْتُ دُرُوسَ الْعِلْمِ وَذِهَابَ أَهْلِهِ » :
احادیث پیامبر را جمع آوری کرده و بنویسید زیرا بیم آن دارم که علما و اهل حدیث از دنیا بروند و چراغ علم خاموش گردد. (۱) ۱- از عجاج الخطيب، محمد السنة قبل الندوى قاهره ،دار الفکر، ۱۳۹۱هـ . ق ص۹۷)
ولی این آغاز کار بود و مدتها لازم بود تا یک قرن عقب افتادگی جبران گردد و احادیث پیامبر احیا شود و آن چه را که در حافظه ها بود، طبعاً آمیخته به برخی تحریف های عمدی یا سهوی به روی کاغذ بیاید از آنجا که دوران خلافت عمر بن عبدالعزیز کوتاه بود این برنامه به سرعت پیشرفت نکرد زیرا پس از او «یزید بن عبدالملک» و «هشام بن عبدالملک زمام امور را در دست گرفتند و چیزی که در حکومت آنها مطرح نبود دلسوزی به حال اسلام و مسلمین بود.
در هر حال اگرچه نقل و کتابت حدیث آزاد شد اما از یک سو احادیث مجعول دوران صدساله ی دوران ممنوعیت کتابت حدیث وارد مجموعههای حدیثی شد و از طرف دیگر محدثان رسمی و طرفدار حکومت از نقل احادیثی که به نحوی به نفع اهل بیت و تشیع بود خودداری کرده و آنها را کتمان نمودند.
البته امیرالمؤمنین علی (ع) و سایر ائمه ی اطهار (ع) و اصحاب خاص شیعی در نقل و کتابت حدیث نبوی بدون واهمه کوششهای فراوانی به عمل آوردند. حضرت علی بن موسی الرضا (ع) احادیث و روایات فراوانی را از پیامبر بزرگوار اسلام (ص) و امیرالمؤمنین علی (ع) نقل نمود.
امام رضا (ع) روایت جعلی و غیر واقع را به مردم معرفی میکرد و احادیث صحیح و مستند را تأیید و بازگو میکرد.
حضرت رضا (ع) در نقل بسیاری از احادیث سلسله سند را به پیامبراکرم (ص) رسانیده است.
· تبیین فقه
بخش دیگر از فعالیت و سرمایه گذاری حضرت علی بن موسی الرضا (ع) در عرصه ی فقاهت بود.
امام رضا (ع) در آن عصر فرصت و امکانی مناسب یافت به ویژه این که در عرصه ی سیاسی مأمون مدعی داشتن عقیده به تشیع بود و علی الظاهر نیز از حقانیت تشیع دفاع میکرد هم چنین مأمون علم فقه را خوانده بود و از فقها به حساب آمده و صاحب نظرات فقهی بود.
امام رضا (ع) با مغتنم شمردن این فرصت خوش نهایت بهره را برد و به تشریح و تبیین فقه امامیه پرداخت.
آن حضرت ضمن بیان مطالب مفید فقهی کوشید ساحت آن را از پیرایه ها پاک سازد.
نظرات فقهی و اصولی امام رضا (ع) که فقها در افتاء بدان استناد میکنند موجود است و میراث علمی تشیع به حساب می آید.