آفتاب شهر بهشت  ( صص 130-138 ) شماره‌ی 2180

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره علمی و فرهنگی امام > گسترش علم طب > تبيين خواص داروها > مزاج ها

خلاصه

بدان که نیروی روان ما پیرو قوت تن ما است مزاجها و نیروی بدنها نیز تابع هواها است و بر حسب تغییر هواها دگرگون میشود لذا میبینیم که چون هوای سرد به گرما تبدیل یافت و یا گرمی هوا مبدل به سرما شد رنگ پوست صورت بدن نیز تغییر میکند و این تغییر ناشی از تغییر مزاج است که بر اثر دگرگون شدن هوا پیدا شده است پس در زمان و مکانی که هوا معتدل باشد مزاج های ابدان نیز معتدلست و تصرفات امزجه در حرکات طبیعیه خود به طوری که مصلحت اوست انجام میگیرد از قبیل هضم و جماع و خواب و حرکت جوارح و سایر جنبش ها

متن

·        مزاج و طبیعت

بدان که نیروی روان ما پیرو قوت تن ما است مزاجها و نیروی بدنها نیز تابع هواها است و بر حسب تغییر هواها دگرگون میشود لذا میبینیم که چون هوای سرد به گرما تبدیل یافت و یا گرمی هوا مبدل به سرما شد رنگ پوست صورت بدن نیز تغییر میکند و این تغییر ناشی از تغییر مزاج است که بر اثر دگرگون شدن هوا پیدا شده است پس در زمان و مکانی که هوا معتدل باشد مزاج های ابدان نیز معتدلست و تصرفات امزجه در حرکات طبیعیه خود به طوری که مصلحت اوست انجام میگیرد از قبیل هضم و جماع و خواب و حرکت جوارح و سایر جنبش ها .

خداوند تعالی اجسام را روی چهار طبیعت بنا کرده است آنها عبارت اند از صفراء و سوداء و خون و بلغم که دو تای آنها گرم و دو تای دیگر سرد است و میان هر دو تای آنها از لحاظ دیگر اختلاف است یکی گرم مرطوب و دیگری گرم و خشک و یکی سرد و مرطوب و دیگری سرد خشک هر یک از این طبیعت ها را بر قسمتی از اعضای بدن مسلّط کرد بنابراین بدن نیز دارای چهار قسمت (عضو) مهم است سر سینه پهلو شکم که خون را بر سر یعنی چشم ها و گوشها و بینی دهان و دماغ مسلط کرد بلغم را بر سینه با نیروی باد استیلا داد. ۱۱۵ ( ۱۱5 ) ترجمه تحف العقول عن آل الرسول السلام : ص 58 )

130

·        در فصل بهار

فصل بهار روح زمانها است و اول این فصل ماه آزار است ماه های رومی در این ماه شب و روز پاکیزه معطر است زمین نرم میشود و غلبه بلغم از میان می رود و خون به هیجان می آید.

طب و بهداشت صحیح و کامل آن است که گردش زمان و تأثیر هواهای مختلف فصول را در بدن منظور داشته باشد و به مقتضای آنها تعیین وظیفه کند زیرا محسوس است نیز در تحت تأثیر و تربیت آنها است همان فعل و انفعالاتی که در مزاج نباتات پدید می آید در مزاج انسان نیز پیدا میشود.

اگر چهار فصل را عبارت از یک موجود زنده فرض کنیم پائیز و زمستان و تابستان به منزله ی جسم و اعضای پیکر اوست و بهار جان و روان او در ماه اول این فصل شب و روز هوای خوش پیدا میکند و زمین نرم و آماده پرورش اطفال گیاه می گردد بدن ما نیز نرم و با نشاط و مهیای ترمیم و تقویت است بلغم یکی از اخلاط چهارگانه که بر اثر کم شدن عمل تعریق و نیافتن حرارت کافی از خورشید زیاد میشود در بهار که مسامات بدن باز میگردد و تنفس بیشتر از هوای پاک جبران کمبودی عمل تعریق مینماید قهراً استیلای آن رو به کاهش میگذارد و چون بلغم که موجب فرسودگی عروق و سلولهای قرمز خون بود کاسته شد سلولها به تکثیر نسل پرداخته خون به جنبش و هیجان می آید. (۱۱۶) طب الرضاعة طب و بهداشت ص ۱۱۸-۱۱۷ )

در ماه اول بهار بیشتر غذایی که مناسب است عبارتست از خوراکی های لطیف و گوشت و تخم مرغ نیم برشت و نوشیدن شربتی که بعداً وصفش خواهد آمد پس از آن که با آب خالص تعدیلش کرده باشند.

مقصود از خوراکیهای لطیف چیزهائی است که با آسانی هضم و جذب بدن گردد و مواد زائدش کمتر باشد در فصول بهار چون سلولهای بدن ما با اقتضای

١٣١

عوامل طبیعی که در آن موجود است بیشتر از سایر فصول در فعالیت اند جهاز بدن سلولهای مرده را به صورتهای مختلف خارج کرده و سلولهای جوان و تازه را جانشین آنها میگرداند قهراً به غذائی بیشتر محتاج است که مصالح ساختمان تن را سریع تر تهیه کند و فضولات و مواد مدفوعی آن کمتر باشد گوشت ها در صورتی که با شرائط بهداشت فراهم شوند از جمله همان غذاهای لطيف است زیرا بدن ما چنان که در جای خود مسلم شده تقریباً از تمام عناصر وجود ساخته و ترکیب شده است و همه ی آنها در تجدید مواد بدن بدل ما ینحلل لازم است با این فرق که بعضی بی واسطه و بعضی دیگر با واسطه داخل بدن میشوند خاک و آب خصوصاً آب دریا تمام مواد لازم را در بردارند ولی ما نمی توانیم خاک بخوریم و مدام آب بنوشیم ما باید آن مواد را به وسیله ی گیاه و حیوان وارد بدن کنیم همچنین نمیتوانیم پیوسته گیاه خوار باشیم بلکه قسمتی از املاح لازم را که خاک و آب گیاه داده باید از حیوان بگیریم خلاصه معده ی ما بعضی از خوراکیها را مستقیماً در خود هضم میکند و برخی باید در معده ی گیاه هضم شود و هضم دومش در معده ی ما صورت گیرد بعضی دیگر باید در معده ی حیوان نیز هضم شود و هضم سومش وظیفه ی ما خواهد بود. ( ۱۱۷). همان ص ۱۲۰-۱۱۹)

 

·        آغاز تابستان

حزیزان سی روز است شیلای بلغم و خون در این ماه از بین میرود و زمان مره صفراویه رو می آورد در این ماه از رنج زیاد و خوردن گوشت بسیار خصوصاً چربی دار نهی شده گرمی هوا و خشکی آن موجب تبخیر مایعات بدن و کم شدن بلغم و غلبه صفرا میگردد عزیزان ماه گرم و خشکی است در هوای گرم مسامات بدن باز و ترشح غدد تعریق با آسانی انجام میگیرد کارهای سخت و پر مشقت سبب زیادی عمل تعریق و ضعف و لاغری زیاده از حد میشود.

۱۳۲

خوردن چربی زیاد تأثیرات حرارت هوا و آفتاب را روی بدن زیاد میکند زیاده روی در خوردن گوشت گرچه همیشه مذموم و بد است اما در این ماه که گرما رو به طغیان گذاشته زیانش بیشتر است؛ زیرا گوشت در میان خوراکی ها زودتر از هر چیز فاسد میشود به خصوص در هوای گرم که به ندرت میشود گوشت سالمی پیدا کرد و یا سالم نگهداری نمود.

گرمای هوا غدد تعریق را به کار میاندازد حیوانی را که در هوای گرم ذبح می کنند غالباً عرق دار است عرق مایعات مسمومی است که از بدن خارج میشود بنابراین گوشت در هوای گرم خطرناکی است گوشت در هوای گرم چون خیلی زود میپوسد و پوسیدن عبارت از تبدیل ذرات ترکیبی اوست به انواع میکروبها پس گوشت در هوای گرم انبانی بیماری ها است. (۱۱۸) همان ص ۱۳۷-۱۳۶ )

·        در تابستان چه باید کرد؟

از بوئیدن مشک و عبیر منع شده است در این ماه حزیران) خوردن سبزیجات سرد مانند کاسنی و خرفه و خبار گل به سر نفع میبخشد از مسائلی که با داشتن اهمیت زیاد مورد بی التفاتی طب جدید قرار گرفته است مسئله ی تأثیر ادراک و احساس در تربیت بدن است و این یکی از اختلافاتی است که مسیر طب جدید را از قدیم جدا میکند.

طب قدیم چون آمیخته با روانشناسی و فلسفه بود نکاتی را در معالجه ی امراض منظور میکرد که امروز در طب جدید مورد نظر نمیی باشد مگر بعضی از اطبای کار آزموده که از راه تجربه ی شخصی به اهمیت آنها پی برده اند.

در هر حال عقلی و تجربی به اثبات رسانده که مواد ترکیبی بدن و عناصر لازم آن را تنها تغذیه از راه شکم تکمیل نمیکند بلکه احساسات و ادراکات که از آن جمله بوئیدن و استشمام باشد به نوبه ی خودشان مدخلیت دارند چه بسا

133

بوئیدن چیزی شخص را بیمار میکند و استشمام چیز دیگر بیمار را شفا می دهد استشمام مشک و عبیر مولد حرارت در مغز و موجب تبخیر دماغ میشود در حزیران که هوا نیز گرم و مایعات بدن تبخیر میشود چنان که مشک و عبیر بوئیده شود خشکی زیاد از حد دماغ و مغز موجب صداع و زکام خشک و درد چشم می گردد در حزیران برای جبران کمبود مایعات بدن لازم است از سبزیهای سرد و خیار و شیر خشت و میوه ها استفاده کرد. (۱۱۹) همان ص ۱۳۹-۱۳۸)

خوردن خیار چمبر و شیر خشت میوه های مرطوب و انواع ترشی ها در ماه حزیران بسیار مفید است در ماه حزیران چون به علتی که گذشت صفرا غلبه میکند خوردن ترشی ها که بیشتر از هر چیز دارای ویتامین ث هستند برای فرو نشاندن آتش تب و معالجه ی تبهای خفیف خصوص مالاریا که مقتضای فصل میباشد و علاج خونریزیها بهترین دارو و درمانند.

خیار - ساده ترین معالجه برای یرقان زردی) است خصوص اگر آب آن را مصرف کنند تخم خیار نیز در این مورد خیلی مفید است تبهای صفراوی را معالجه میکند کلیه را به کار میاندازد و ادرار را زیاد میگرداند خیار را باید خوب جوید زیرا خیلی بطى الهضم است خیار جوان و تازه چیده بسیار مطبوع است ولی خیار رسیده و زرد آبکش برای دفع صفرا و درمان یرقان مفیدتر است.

خیار چنبر دارای اشعه ی رادیو اکتیو است و به همین جهت امراض مخفی را آشکار میکند و این خود بهترین خدمتی است که از این میوه ی زمینی انجام میگیرد مخصوصاً تب و نوبه را خوب نشان میدهد و با این اخطار مریض را دنبال معالجه می فرستد برای نرم ساختن پوست صورت و شفافیت آن خیلی سودمند است. (۱۲۰) اسرار خوراکی ها ص ۱۴۰)

·        آغاز پائیز

اشتها کاملاً مهیا است و غذای بیشتری خورده میشود. معالجه و موقت زکام آنست که چند دقیقه ای زیر دوش آب گرم بایستد آن قدر که رفع زکام محسوس

۱۳۴

شود و یا دستمالی را مکرر به آتش گرم کرده روی سر بیندازد و یا از بخار تخم گشنیز و عناب استفاده کنند اما علاج قطعی آنست که از خوردن غذا تا میتوانند امساک کنند و در صورت ناچاری به غذاهای سبک و میوه قانع باشد. (۱۲۱) همان ص ۱۴۷)

اول ماه پاییز و سی روز است در این ماه هوا پاکیزه و خوشبو می گردد اشیلای مری سوداء نیرومند میشود نوشیدن مسهل صلاحیت پیدا میکند و در این ماه خوردن شیرینی ها سودمند است.

در فصل تابستان به واسطه ی گرمای هوا بلغم به حد افراط کاهش یافته و صفراء نیز بر اثر برودت هوا از طغیان افتاده است قهراً سودا غالب میشود بعضی از انواع ویتامین ها و املاح وقتی زیادتر از حد لزوم مصرف شود قسمتهایی از بدن ذخیره میشود از جمله برخی از ویتامینهای گروه (ب) است که در کیسه صفرا جمع آوری میگردد تجمع این قبیل ویتامینها همیشه به علت زیادی مصرف آنها نیست بلکه جهات دیگری هم دارد که به آن اشاره خواهد شد در ماه آخر تابستان به واسطه خنکی شبهای آن و زیاد شدن اشتها و بیشتر خوردن غذا صفرا وارد خون میشود در پاییز املاح وارد شده در خون رسوب میکند و به صورت سودا در میآید سوداء خون را قلیائی میکند شور و تلخ میگرداند و ترشی خون کم میشود.

برای دفع مواد زائد خون خوردن مسهل ضرورت پیدا میکند و جهت حفظ تعادل خون و جبران کمبود ترشی آن خوردن شیرینی جات لازم میشود. کلمه ی مره که حکایت از تلخی و شوری سوداء میکند عبارت دیگر قلیائی شدن خون است. (۱2۲) همان ص ۱۵۳-۱۵۲)

·        انواع گوشت ها

اولین ماه پاییز خوردن گوشتهای معتدل نافع است مانند گوشت بز یک ساله و گوسفند یک ساله و از خوردن گوشت گاو و زیاد روی در گوشتهای بریان شده باید پرهیز کرد و از نظر اختلاف هوا و تأثیر مختلف آن در مزاج باید در خوردن

۱۳۵

گوشت احتیاط کرده مقصود از اعتدال گوشت ممکن است از نظر طبیعت آن به اصطلاح قدما میانه سردی و گرمی باشد یعنی خواهی طبیعی اشیاء که از آثار و عوارض پی به چگونگی آنها میبردند و گاهی از علم به نحو ترکیبات و مواد آنها متوجه خواص و آثار آنها می گشتند.

ممکن است مراد از اعتدال میانه سن باشد و جمله بعد آن را تفسیر میکند زیرا حیوانی که رشد طبیعی خود را پیدا نکرده مانند میوه ی کال واجد همه ی مزایای خود از دست داده است بره ها و بزغاله های کوچک و بره تو دلی و جوجه های مرغ و غیره گرچه گوشتشان از نظر لطافتی که دارد مطبوع تر است ولی از جهت بیماریهای ارثی تأمین نمیدهد زیرا امراضی که از راه ثواب به فرزند میرسد از اول خود را نشان نمیدهند مدتی باید سپری شود تا آشکار گردند گوش حیوانات پیر نیز شامل مضرات بسیاری است که از جمله ی آنها تحریک فوق العاده اعصاب میباشد. (۱۲۳ ) همان ص ۱۵۴ )

 

·        پایان پاییز

تشرین آخر آخرین ماه پاییز است در این ماه از آشامیدن آب در شب نهی شده آب یکی از مواد ترکیبی موجودات زنده حیوان) (و نبات است گرچه آبی که می خوریم مستقیماً جذب بدن ما نمیشود و کارخانه ی کالبد سازی ما مواد ترکیبی خود را از هر چیز کامل و ساخته و پرداخته تحویل نمیگیرد بلکه مواد اولیه ی آنها را گرفته و در خور ترکیب بدن ما نمیخورد گاز ذغال میخواهد اما نمی توان مستقیماً آن را از زغال بگیرد همچنین آب میخواهد ولی باید خودش آن آب را بسازد آبی که مینوشیم مانند آبی که در رادیاتور ماشین می ریزند کارخانه ی بدن را از خطر سوختن نگه میدارد و به تبخیر خود حرارت معتدل و فشار لازم تولید میکند سموم بدن را از نسوج گرفته به خارج میفرستد در شبهای ماه آخر پاییز عمل تبخیر کم میشود و مصرف آب کاهش می یابد. آشامیدن آب زیاد عکس العمل دارد بعضی حرارت را کمتر و عمل تبخیر را

۱۳۶

ضعیف تر میکند و این خود موجب کندی عمل غدد و امراض بسیاری میشود که روماتیسم قلبی از ردیف آنهاست. (۱2۴ ) همان ص ۱۶۴)

·        آغاز زمستان

کانون اوّل سی و یک روز استبدادهای شکننده در آن نیرو می گیرد سرما در آن شدید می شود و آنچه در ماه تشرین آخر ذکر میکرد در این ماه سود میبخشد از حجامت و فصول باید پرهیز نمود در این ماه از غذاهائی که طبیعتاً و فعلا گرم است باید مصرف کرد کانون اولین ماه زمستان است در این ماه به واسطه ی سرمای یکنواختی که فصل پیدا میکند اختلالات روحی و عصیبتهای که در وصول دیگر خصوص در هوای گرم موجب بالا رفتن فشار خون میشد کمتر اتفاق می افتد بنابراین خون گرفتن نه تنها مفید نیست بلکه گاهی موجب کم خونی هم میگردد علاوه کم کردن خون شخصی را دچار ضعف موقت میکند از حرارت بدن میکاهد در نتیجه بدن بیشتر تحت ابتلائات زکام و سرماخوردگی و امراض دیگر واقع میشود ظاهراً مقصود از غذائی که بالقوه گرم باشد گرمی طبیعت اوست و منظور از گرمی بالفعل داغ بودن او با آتش است خوراکی هایی که از نظر قدما طبعاً گرم است همانها است که از نظر علم امروز غالباً دارای انواع ویتامینها خصوص گروه (ب) بوده و از نوع ویتامین (ث) به قدر کافی نداشته باشد. ( ۱۲۵ ) همان ص ۱۶۷-۱۶۶)

·        ماه دوم زمستان

کانون آخر سی و یک روز است در آن بلغم غلبه میکند و سزاوار است ناشتا جرعه ای از آب گرم بیاشامند و مجامعت در این ماه نیکو است به واسطه ی سرمای زیاد عمل تعریق خیلی ضعیف و به قدر کافی مایعات زائده ی بدن دفع و تبخیر نمیگردد آشامیدن آب گرم در سال ناشتا مطبوع و موجب تحریک غدد و ازدیاد ترشح و دفع زواید مایعات بدن است عطش را فرو می نشاند و از این راه

۱۳۷

چیزی بر مایعات بدن نمی افزاید آشامیدن آب گرم در حال ناشتا ساده ترین مسهل مطبوعی است که بلغم را میکند کبد و کلیه را به کار می اندازد و اشتها را زیاد میکند مجاری تنفس را پاک مینماید مایعات زایده ای که در ماه غلبه می کند موجب سستی عمل غدد و کمی ترشح آنها میشود. جماع در نخود مغز تأثیر می نماید و از آنجا تمام اعصاب را به خود مشغول می سازد تحریک اعصاب بزرگترین وسیله ی تحریک غدد مختلف بدن است و به کار افتادن آنها دافع بلغم پس جماع بعد اعدال نه تنها سستی نمی آورد بلکه ضعف و سستی را که بیشتر از غلبه ی بلغم پدید می آید جبران مینماید اطبای قدیمی میگویند حمام و آب گرم نوشیدن بلغم را آب می کند. (۱۲۶ ) همان ص ۱۶۹-۱۶۸)

·        سلطان بدن

تا چیزی را قلب نپسندد و نخواهد هرگز اعضا و جوارح با آن نخواهند پرداخت قلب به اصطلاح دانشمندان تشریح عبارت از قطعه ی گوش صنوبری شکل است که در پهلوی چپ انسان قرار دارد. در فارسی نامش دل است و در اصطلاح عرفا و دانشمندان دین و اخلاق عقل و روح نیروئی است که حیات انسان با اوست گاهی هم مقصود از آن روح بخاری است.

مجلسی رحم الله میفرماید برای بعضی در ابتدای امر تنافی به نظر می رسد که چطور قلب پادشاه و هم خانه ی پادشاه باشد با توجه با این تقسیم مطلب روشن می شود قلب دارای معانی بسیاری است از جمله گوشت صنوبری شکل که در پهلوی چپ قرار دارد (دل) روح حیوانی که از قلب منبعث شده در جمیع بدن جاری می گردد نفس ناطقه ی انسانیه که به گمان حکما و بعضی از متکلمین مجرد است و تعلقش به بدن اول به بخار لطیفی است که از قلب منبعث میشود آن بخار لطیف را در اصطلاح روح بخاری و حیوانی می گویند. نفس به توسط این روح حیوانی تعلق بسیار به اعضاء و جوارح بدن پیدا می کند.

۱۳۸

پس ممکن است مراد امام از قلب اول یکی از دو معنای اول باشد یعنی روح حیوان یا روح انسانی و مقصود از قلب در معنای اول باشد یعنی قطعه ی گوشت صنوبری بنابراین منافاتی بین دو تعبیر نخواهد بود در بعضی از نسخه ها هو ما في القلب ضبط شده یعنی پادشاه کشور تن چیزی است که درون قلب میباشد در این صورت محتاج به تکلّف نیستیم در هر حال پادشاهی قلب آشکار است زیرا نظام بدن با او تدبیر میشود و روزی بدن که روح بخاری باشد.

روح حیوانی به وسیله ی او در بدن پخش میگردد بنا به عقیده ی حکما وقتی روح حیوانی به دماغ رسید روح نفسانی میگردد و به توسط اعصاب در سایر بدن ساری میشود و از اینجا حس حرکت پدید می آید وقتی به کبد نفوذ کند روح طبیعی میشود پس به توسط عروق نائبه از کبد به سوی جمیع اعضا ساری میکند و از این سریان تغذیه و تنبیه حاصل میشود چنان که پادشاه گاهی از رعبت در قوام ملک خود کمک میگیرد همچنین برای قلب از دماغ و کبد قوت نفسانی و طبیعی به کمک میرود مراد از اوصال مفاصل بدن یا چیزهائی است که وسیله ی اتصال آنها است حرکات مختلفه ی بدن و جوارح آن به وسیله ی وصال میسر میشود مقصود از روحی دل اراده و توجه نفس است با اعضاء (۱2۷) همان ص ۸۶-۸۴ )

139

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

سخنرانی ، کتاب داستان كوتاه ، کتاب معارفی