آفتاب شهر بهشت  ( صص28-31 ) شماره‌ی 2183

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > دوران مأمون > تعامل امام رضا (عليه السلام) با کارگزاران و خدمت گزاران (غلامان و کنيزان)
سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره فردی ‌ عبادی > برخورد با زيردستان (غلامان و کنيزان)

خلاصه

امامان علیه السلام در مورد امور تربیتی فرهنگ عملی و تهذیب نفوس کوشش فراوان داشتند و اهتمام آنان تنها به بیان و نصیحت و ارشاد منحصر نمیشد بلکه مراقبت دقیق بر اعمال و مواظبت مستمر سلوک و رفتار و ملاحظه و اصلاح نواقص و معایب اخلاقی را بر هر کس لازم و ضروری میشمردند و ما در این مورد سه نمونه از روش تربیتی امام السلام را که هر کدام مربوط به جنبه ای از زندگانی انسان است عرضه می داریم یاسر خادم گفته است روزی ،غلامان میوه ای میخوردند آنها میوه را به تمامی نخورده باقی آن را به دور انداختند ابوالحسن الرضا ع السلام به آنان فرمود: سبحان الله اگر شما از آن بی نیازید هستند کسانی که بدان نیازمندند به آنان بخورانید.

متن

·        شیوه های تربیتی امام رضا علیه السلام

امامان علیه السلام در مورد امور تربیتی فرهنگ عملی و تهذیب نفوس کوشش فراوان داشتند و اهتمام آنان تنها به بیان و نصیحت و ارشاد منحصر نمیشد بلکه مراقبت دقیق بر اعمال و مواظبت مستمر سلوک و رفتار و ملاحظه و اصلاح نواقص و معایب اخلاقی را بر هر کس لازم و ضروری میشمردند و ما در این مورد سه نمونه از روش تربیتی امام السلام را که هر کدام مربوط به جنبه ای از زندگانی انسان است عرضه می داریم

یاسر خادم گفته است روزی ،غلامان میوه ای میخوردند آنها میوه را به تمامی نخورده باقی آن را به دور انداختند ابوالحسن الرضا ع السلام به آنان فرمود: سبحان الله اگر شما از آن بی نیازید هستند کسانی که بدان نیازمندند به آنان بخورانید.

در این بیان امام السلام اشاره ای است به عدم توجه به ناسپاسی در زندگی روزانه چنان احساس میکنیم خواه خوردنی باشد یا غیر از آن بدون این که درصدد براییم به وسیله ی آن نیاز دیگران را بر طرف کنیم به طرق مختلف آن را از میان می بریم و در این کار هم احساس گناه نمی کنیم.

سلیمان بن جعفر جعفری گفته است برای کاری که داشتم خدمت امام رضا السلام بودم خواستم به خانه ام باز گردم امام فرمود با من بیا و امشب را نزد من بمان ....».

با آن حضرت روانه شدم تا وارد خانه شد هنگام غروب آفتاب بود و غلامان در طویله ی خانه به کارگری و بستن اخیه میخ آخور برای ستوران و غیر از آن مشغول بودند و با آنان مرد سیاهی کار میکرد که از جمله غلامان حضرت نبود امام السلام فرمود: این مرد که با شماست کیست؟

گفتند به ما کمک میکند و مزدش را میدهیم امام السلام فرمود: اجرتش را معین کرده اید؟ گفتند خیر هر چه به او بدهیم راضی است امام السلام شدیداً بر آشفت و تازیانه بر آنان فرود آورد گفتم فدایت شوم چرا خشمگین میشوید؟

فرمود: من بارها آنها را نهی کرده ام از این که کسی را پیش از آن که اجرتش را معین کنند به کار گیرند و بدان هر کارگری بدون این که قبلاً مزد او را تعیین کرده باشی کاری برای تو انجام دهد اگر سه برابر آنچه مزدش است به او بپردازی، باز گمان میکند که از اجرت او کاسته ای و اگر پیش از انجام دادن کار مزدش را معین کنی و پس از آن پرداخت کنی تو را به سبب وفای به عهد می ستاید و اگر اندکی زیادتر از مزدش به او بدهی آن را بخشش از تو میداند.

در این حدیث امام رضا ع السلام اشاره میفرماید به نکته ی مهمی که مربوط به قانون کار است تا به وسیله ی آن حق کارگر و کارفرما هر دو تأمین شود و چنان که میدانیم بسیاری از درگیریها و مشاجره ها میان این دو مربوط است به میزان دستمزد اگر در ابتدا تعیین نشده باشد ولی چنان چه پیش از شروع کار هر دو درباره ی میزان اجرت توافق کنند حقوق هم دیگر را تضمین و از بروز هر گونه نزاع و جدال جلوگیری کرده اند و اگر کارفرما پس از پایان کار چیزی هر چند کم بر دستمزد تعیین شده بیفزاید امتنان و سپاس کارگر را برای خود جلب کرده است. از بزنطی نقل شده که گفته است: امام رضا السلام مرکب خویش را برایم فرستاد تا چون به صربا آمدم همه ی شب را در خدمت آن حضرت بودم پس از آن که شام برایم آورده شده امام فرمود: آیا میخواهی بخوابی؟

گفتم آری فدایت شوم پس امام علم شخصاً ملحفه و لحاف را به رویم انداخت و فرمود: خداوند شبت را سلامت کند و ما در آن وقت روی پشت بام بودیم. هنگامی که امام اسلام از نزد من پایین رفت در دل خود گفتم من از امام السلام کرامت و محبتی دیدم که هرگز کسی آن را ندیده است، ناگهان آوازی برآمد ای احمد و این آواز برای من شناخته نبود تا این که غلام آن حضرت وارد شد.

گفت: آقایم را اجابت کن من فرود آمدم و به نزد آن حضرت رفتم امام السلام رو به سوی من کرده و فرمود دست خود را پیش آر من دست خود را جلو بردم حضرت آن را گرفت و فشرد سپس فرمود: امیرالمؤمنین السلام که درود خدا بر او باد به عیادت صعصه بن صوحان رفت و چون خواست از نزد او برخیزد، فرمود: ای صعصه بن صوحان به این که تو را عیادت کردم بر دیگران مباهات مکن و مواظب نفس خویش باش و گمان کن که مرگت فرا رسیده است و آرزوها تو را به بازی نگیرند تو را به خدا میسپارم و سلام فراوان بر تو دارم .

امام السلام در این بیان اشاره میفرماید به ضرورت تربیت واقعی نفس به طوری که تحت تأثیر پدیده های گذرای خارج قرار نگیرد و فریفته ی اوهام پوچ و پندارهای باطل نشود و بداند که توجه و عنایت دیگران به او چیزی از واقعیت و حقیقت او را دگرگون نمیسازد زیرا انگیزه ی توجه مردمان گاهی بر حسب مصلحت و زمانی ناشی از محبت یا چیزهای دیگری است که ابداً ارتباطی به واقعیت و ارزش ذات او ندارد.

هم چنین امام سلام ما را وادار میسازد که بر تربیت نفس خویش حریص بوده آن را تحت مراقبت داشته باشیم مبادا مختون و شیفته ی چیزی شود که وی را از توجه به سرنوشت واقعی خود باز میدارد و بر ماست که به این حقیقت به دیده ی اهمیت بنگریم و با دور داشتن نفس از تأثیرگذاری های خارجی آن را صیانت کنیم. ( ۱۳ ) تحلیلی از زندگی نامه امام رضا ع ص ۷۳-۷۱ )

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

سخنرانی ، کتاب داستان كوتاه ، کتاب معارفی