· مادر مکرمه ی امام رضا
بهتر است ابتدا از مادر گرامی امام رضا السلام آغاز کنیم بانویی که در حیا، درایت و دین داری زبان زد خاص و عام بود.
از هشام بن الملک روایت شده است روزی امام موسی کاظم علام از من سؤال کردند، آیا خبر داری کسی از برده فروشان مغرب آمده باشد؟ گفتم: نه حضرت فرمودند: شاید آمده است بیا تا نزد او برویم پس همراه با حضرت سوار بر مرکب شدیم چون به محل معهود رسیدیم دیدیم که مردی از تجار مغرب کنیزان و غلامان بسیار برای فروش آورده است.
حضرت به آن تاجر مغربی فرمود که کنیزان خود را بر ما عرضه کن؛ تاجر نه کنیز خود به خدمت حضرت رساند و ایشان فرمود نمیخواهم یکی دیگر بیاور تاجر گفت دیگر کنیزی ندارم حضرت فرمود داری و باید بیاوری تاجر گفت به خدا سوگند که دیگر کنیزی ندارم مگر یک جاریه ی بیمار حضرت فرمود او را بیاور تاجر خودداری کرد حضرت برگشت و روز دیگر مرا به نزد آن تاجر فرستاد تا به هر قیمت که تاجر گفت آن جاریه ی بیمار را خریداری کنم و به نزد ایشان ببرم چون رفتم و آن کنیز را طلب کردم تاجر قیمت بسیار گفت گفتم: خریدم گفت من نیز فروختم ولیکن مرا خبر ده آن مرد که دیروز همراه تو بود که بود؟ گفتم مردی از بنی هاشم.
گفت از کدام سلسله ی بنی هاشم؟ گفتم بیش از این نمیدانم گفت بدان که من این کنیزک را از اقصای بلاد مغرب خریدم روزی زنی از اهل کتاب که این کنیز را با من دید پرسید این را از کجا آورده ای؟ گفتم این را برای خود خریده ام گفت سزاوار نیست این کنیز نزد کسی مانند تو باشد و میبایست نزد بهترین اهل زمین باشد و چون به عقد او درآید بعد از اندک زمانی پسری از او به وجود آید که اهل مشرق و مغرب او را اطاعت کنند.
و در کتاب تنظيم و اثبات الموحيه آمده است؛ امام موسی کاظم السلام وقتی تکتم را خرید به جماعتی از اصحابش فرمود به خدا قسم که من این جاریه را نخریدم مگر به امر و وحی خدا اصحاب از آن حضرت سؤال کردند چگونه؟ ایشان فرمودند او در خواب به نزد من و پدرم و جدم ام آمد و با ایشان بود شقه از حریر پس آن پیراهن بود و در آن صورت این جاریه بود پس جد و پدرم به من فرمودند: ای موسی هر آینه خواهد شد از برای تو این جاریه بهترین اهل زمین بعد از تو و مرا امر کردند که هر وقت آن مولود مسعود به دنیا آمد، او را علی نام گذارم و گفتند زود است که خداوند عالم با او عدل و رأفت و رحمت را ظاهر کند. پس خوشا به حال کسی که او را تصدیق کند و وای بر کسی که او را دشمن دارد و او را انکار نماید.
شیخ صدوق از نجمه مادر امام رضا ع السلام روایت کرده است که گفت: «چون حامله شدم به فرزندم وجه حمل در خود احساس نکردم و چون به خواب می رفتم صدای تسبیح و تهلیل و تمجید حق تعالی را از شکم خود میشنیدم خوفناک و ترسان میشدم و چون بیدار میشدم صدایی نمی شنیدم. چون آن فرزند سعادتمند از من متولد شد دستهای مبارکش را بر زمین گذاشت و سرش را به سوی آسمان بلند کرد و لبهایش حرکت میکرد و سخنی می فرمود که من نمی فهمیدم». (1) منتهى الامال في تاريخ النبی و الال: ص ۸۶۲-۸۶۱ )
· نامهای مادر مکرمه ی امام رضا السلام
پیامبر اکرم ا و خاندانشان روایت کرده اند که نام مادر گرامی حضرت رضا ع السلام سكن التوبيه» بوده است که به نامهای «اروی» «نجمه» و «سمانه» نیز نامیده شده است کنیه ی آن بانو ام البنین» بوده است علی بن میثم از پدرش نقل کرده است؛ وقتی حمیده مادر امام کاظم السلام نجمه مادر امام را خریداری نمود گوید در خواب حضرت رسول الله را دیدم که به من فرمود: حمیده، نجمه را به پسرت موسی ببخش زیرا از او فرزندی به دنیا خواهد آمد که بهترین انسان روی زمین خواهد شد. من نیز او را به پسرم موسی بخشیدم و زمانی که نجمه خاتون حضرت رضا السلام را به دنیا آورد امام کاظم السلام او را «طاهره» نامید. ایشان اسامی دیگری نیز داشتند از جمله نجمه ،اروی سکن سمانه، ام البنین، خیزران، صقر، شقراء و تکتم که آخرین نام ایشان بود. (2) عیون اخبار الرضا : ج ۱ ص ۳۰-۳۱ )