ادب و هنر در آیینه فرهنگ رضوی  ( صص 185-175 ) شماره‌ی 2211

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره علمی و فرهنگی امام > اصحاب و راويان امام > اصحاب راستين > دعبل خزاعی

خلاصه

دعبل به عنوان یک شاعر آگاه سیاسی متعهد و علاقه مند به خاندان پیامبر به ویژه امام زمانش حضرت علی بن موسی الرضاء السلام، آرزومند حاکمیت اسلام و معتقد به ولایت و حکومت امامان معصوم بود؛ لذا نمی توانست در برابر انتقال امام به خراسان و خاموشی شعله های سرکش قیامهای کوفه و مدینه بی اعتنا باشد. او با سفر اجباری امام رضا السلام به مرکز خلافت و خالی شدن مدینه از نور وجود حجت خدا به یاد مظلومیت خاندان عصمت در دو قرن گذشته افتاد و بار دیگر تار و پود جانش در آتش جفاها ظلمها و حق کشی هایی که بنی امیه و بنی عباس در طول دویست سال بر علی اعلام و آل علی و دودمان امامت روا داشته بودند سوخت

متن

۵- انگیزه دعبل از سرودن قصیده تائیه

دعبل به عنوان یک شاعر آگاه سیاسی متعهد و علاقه مند به خاندان پیامبر به ویژه امام زمانش حضرت علی بن موسی الرضاء السلام، آرزومند حاکمیت اسلام و معتقد به ولایت و حکومت امامان معصوم بود؛ لذا نمی توانست در برابر انتقال امام به خراسان و خاموشی شعله های سرکش قیامهای کوفه و مدینه بی اعتنا باشد. او با سفر اجباری امام رضا السلام به مرکز خلافت و خالی شدن مدینه از نور وجود حجت خدا به یاد مظلومیت خاندان عصمت در دو قرن گذشته افتاد و بار دیگر تار و پود جانش در آتش جفاها ظلمها و حق کشی هایی که بنی امیه و بنی عباس در طول دویست سال بر علی اعلام و آل علی و دودمان امامت روا داشته بودند سوخت. 

سوز درونی، شاعر در تک تک ابیات قصیده غرا و جاودانه مدارس آیات» شعله کشید و به دل زمین و زمان آتش زد دعبل شاعر دل سوخته و شوریده اهل بیت در فراق امام رضا السلام عاشقانه اشک حسرت ریخت و چکامه آسمان فرسای مدارس آیات را در مظلومیت آل رسول و شورش علیه خلافت غاصبانه خلفای ستمکار اموی و عباسی با اشک و آه و ناله و فریاد و خشم و عشق و شوریدگی سرود و چون از سرودن فراغت یافت با خود عهد کرد قصیده اش را برای اولین بار جز بر امام رضا السلام نخواند او مقدمات سفر به خراسان را فراهم کرد و با برادر شاعرش ابوالحسن علی از بغداد به شوش دیدار امام عازم خراسان شد تا هم امام را در دیار غربت زیارت کند و هم قصیده اش را برای حضرت بخواند.

۶ ساختار لفظی و معنوی قصیده تائیه

قصیده تائیه مدارس آیات ، مشهورترین و بلندترین شعر دعبل خزاعی است. اگر دعبل جز این قصیده شعری نمی سرود و یا فقط همین قصیده اش به دست ما می رسید برای اثبات نبوغ شعری قدرت ،ادبی وسعت اندیشه استواری اعتقاد و پاکی ایمان شاعر کافی بود.

این قصیده هم از نظر بافت کلامی و صنایع لفظی معنوی و ادبی در نهایت زیبایی و قوت است و هم از نظر محتوای غنی و اندیشورانه و عالمانه آن. وزن عروضی قصیده بحر طویل فعولن مفاعلين فعولن مفاعل) است. وزنی که بسیار طبیعی و آهنگین و متناسب با محتوای بلند و حماسی قصیده است. 

شاعر قصیده اش را از مطلع تا مقطع آن در کمال ظرافت و استادی با صنایع لفظی و معنوی و ادبی بدیعی مانند حسن مطلع تشبیب و تغزل جناس، مراعات النظير، طباق ،توریه ایهام ،استعاره ،کنایه حسن تعلیل حسن تخلص و ... آراسته است. تعداد ابیات آن را بعضی از محققان تا صدو بیست و سه بیت نوشته اند.

از نظر محتوا نیز قصیده تائیه قابل توجه و در خور تفکر و تأمل است. این قصیده در مدح و منقبت و ثنای اهل بیت عصمت و طهارت سروده شده و به ذکر مصائب آنان پرداخته است قصیده دعبل موضوعاتی همچون ولایت و خلافت علی السلام و فرزندان معصوم او عشق به اهل بیت الله غصب فدک بی وفایی و جفاکاری مردم نسبت به امام علی ع و خاندان آن حضرت بعد از رحلت پیامبر و در طول دو قرن اول اسلام جنایتهای بنی امیه و بنی عباس اشاره به ظهور ولی عصر و مسائل اعتقادی و تاریخی دیگر جان مایه فکری و پیام اصلی قصیده مدارس آیات را تشکیل میدهد.

بدین خاطر این چکامه بلند از مدایح درخشان اهل بیت و از شاهکارهای شعر عرب به شمار میرود در قصیده تائیه مدارس آیات هنر و حماسه عشق و ایمان اخلاص و اندیشه و تعهد و عاطفه موج میزند. 

گویند: دعبل، پس از خواندن این قصیده بر امام رضا علی، آن را بر جامه ای نوشت و در آن احرام کرد و وصیت نمود آن را در کفنش بگذارند!». (اصفهانی، ۱۲۱٫۲)

شرح قصیده تائیه

قصیده تائیه دعبل به خاطر اهمیت اعتقادی تاریخی و هنری آن مورد عنایت و قبول امام رضا علم قرار گرفت بعدها نیز ادیبان شاعران و عالمان بزرگ و خوش ذوق شیعه و سنی متوجه عظمت آن شده در نقل شرح و تفسیر آن همت کرده و کوشش فراوان نمودند. البته دانشمندان و ادبای اهل سنت نیز به این قصیده توجه داشته و آن را تحسین و به عظمت آن اعتراف کرده اند و نظرات مثبت و گاه غرض آلود داده اند که علامه امینی پیشتر آنها را نقل و نقد کرده است. امینی ۲٫ ۳۵۰ به بعد)

در این جا به بعضی از فقها محدثان و عالمان بزرگ شیعه که در قرون گذشته بر این چکامه گران سنگ و جاودان شرح نوشته اند اشاره میکنیم:

۱ علامه محمد باقر مجلسی متوفی به سال ۱۱۱۱ هـ ق)

۲ علامه محدث سید نعمت الله جزایری (م ۱۱۱۲ هـ ق)

۳ علامه کمال الدین محمد بن محمد قنوی شیرازی

علامه حاج میرزا علی علیاری قره داغی تبریزی (م) سال ۱۳۲۷ هـ ق)

حب و بغض شاعر اهل بیت دعبل خزاعی

اگر معیار صحت و قبول هر عمل و اندیشه در پیشگاه خداوند بر اساس فرمایش امام صادق علام تولی و تبری و عاطفه حب و بغض در مسیر الهی باشد بی گمان شعر و زندگی دعبل خزاعی - شاعر مجاهد و شهید شیعه - را باید نمونه روشن این اندیشه ناب مذهبی دانست.

اشعار دعبل چه مدایح او در ثنای اهل بیت و دفاع از ولایت آل علی و چه هجوها و نکوهشهای پرطنین و سهمگینش در ویران کردن خلفای ستمگر و رسوا ساختن و تحقیر نمودن آنان همه تبلور ایمان و اخلاص است. شعر دعبل، نماد شکوه شعر فریادگر و پیام گستر شیعی با تمام ویژگیهای اعتقادی و تاریخی آن است. شعر او همه بیت الغزل معرفت و حدیث طوفان و نوای عشق و سرود شورانگیز ایمان است. آفرین بر نفس دلکش و لطف سخنش!

زندگی دعبل در دوران خلافت ننگین نه تن از خلفای جور پیشه عباسی سپری شد که در این دوران نزدیک به یک قرن امامان شیعه با توطئه دستگاه خلافت عباسیان پس از آزار و تبعید و حبسهای طولانی به شهادت رسیدند.

شاعر دل باخته ،شیعه دعبل خزاعی در دورانی پر از کشمکشهای سیاسی و اجتماعی پا به عرصه گیتی نهاد و در میدان عقیده ادب ایمان و شعر به دفاع از اهل بیت پیامبر - که نمود آن در ایام امام عصر خویش امام علی بن موسى الرضاء السلام بود - پرداخت و با سلاح شعر برای نبرد با کج اندیشان و فرومایگان کمر همت بست و آنان را رسوا نمود. وی در حمایت از آل علی مردانه چوبه دار را پنجاه سال به شوق شهادت بر دوش کشید و تا پای جان در صراط مستقیم ایستادگی کرد. محمد جواد مغنیه میگوید در دفاع از حق و کوبیدن باطل شجاع ترین شاعری که تاریخ به یاد دارد دعبل خزاعی است.» (مغنیه (۱۷۶) 

حب و بغض مهر و قهر و عشق و خشم از ویژگیهای برجسته شاعران متعهد و ملتزم به شمار میرود و دعبل خزاعی سمبل شاعران متعهد شیعه است. این حب و بغض، مصداق روشن الحب في الله و البغض في الله » می باشد.

دعبل در بیتی از قصیده تائیه خود می گوید: 

أحب قصى الرحم من أجل حبكم              و أهجر فيكم أسرتي و بناتى»

                                                                                                                      (دیوان دعبل) 

یعنی: «نا آشنایان و دورترین خویشانم را اگر از دلدادگان شما باشند، دوست می دارم و خاندان و دخترانم را اگر گوهر محبت و ولایت شما را در گنجینه ی دل نداشته باشند، از خویش میرانم!»

 شعر و زندگی دعبل نمونه بارز تولی و تبری است. او در میان شاعران عرب به «هجو خلفا مشهور شده است. (اصفهانی (۱۴۶۲)

به راستی دعبل عاشق امامان معصوم شیفته مکتب آنها و دشمن مخالفان آنان به ویژه خلفای اموی و عباسی بود؛ لذا بیشتر اشعارش نیز در مدح و منقبت و ذکر مصائب اهل بيت الله و یا در هجو و نکوهش دشمنان آنان است.

مقام علمی دعبل خزاعی

دعبل در شمار شاعران محدث» و «محدثان شاعر به حساب می آید. مرحوم «کلینی» در اصول کافی، روایاتی را از وی نقل میکند. (کلینی (۴۹۴٫۱)

ابن شهر آشوب علامه حلی و نجاشی در کتب رجال خویش دعبل را از اصحاب ائمه و از راویان احادیث شمرده اند.

دعبل علاوه بر نبوغ شعری در علم کلام ،حدیث قرآن و لغت نیز از عالمان سترگ شیعه بود. 

علامه سید حسن صدر میگوید: «وی کوهی از علم و دانش و مردی متکلم شاعر، ادیب و خردمند به تاریخ عرب بود». (صدر، (۱۹۳)

۱۰ بررسی قصیده تائیه دعبل

شیخ صدوق در کتاب عیون الاخبار الرضاء » از «عبدالسلام هروی» نقل کرده است که گفت دعبل خزاعی در مرو خدمت علی بن موسی الرضاء السلام رسید. عرض کرد و قصیده ای در مدح شما سروده ام و قسم یاد کرده ام که آن را برای کسی قبل از شما نخوانم امام اجازه فرمود. 

دعبل شروع به خواندن قصیده اش که متجاوز از ۱۴۰ بیت است کرد:

 ذكرت محل الربع من عرفات                        و أجريت دمع العين بالعبرات 

وفل عرى صبری و هاجت صبابتی                رسوم دیار اقفرت و عرات

مدارس آيات خلت من تلاوة                         و منزل وحي مقفر العرصات

دیار عفاها جور كل منابذ                               و لم تعف للأيام والسنوات

قفا نسأل الدار التي خف أهلها                      نجوم السماوات بأرض فلاه»

ترجمه این ابیات که برخاسته از غلیان عاطفه تحسر و حزن و اندوه شاعر میباشد چنین است: 

«به یاد آوردم محل خانه های اهل بیت را که در عرفات قرار داشت و به یاد آنها قطرات اشک از دیدگان جاری کردم.

رشته صبرم از یاد آنان گسیخت نشانه های باقی مانده آن سراها که خالی از سکنه شده اند مرا به هیجان آورد. 

محل درس آیات الهی که اکنون از تلاوت قرآن خالی گشته و محل نزول وحی پروردگار که از فعالیت بازمانده است.

خانه هایی که با جور و ستم همه مخالفان و دشمنان اهل بیت ویران شده است نه از گذشت ایام و سالها.

درنگ کنید تا بپرسیم از این خانه هایی که بی صاحب مانده اند که از چه وقت ایام نماز و روزه در آنها به سر آمده است؟ 

ای فاطمه ای دخت برگزیده پیامبر برخیز و ندبه کن به حال آن ستارگان آسمان که در آن سرزمین بی آب و علف از دست داده ای».

 اما دعبل چون به این بیت رسید:

«أرى فينهم في غيرهم متقسماً                و أيديهم من فينهم صفرات»

یعنی: «غنیمتی که از آن ایشان است در دست دیگران میبینم که بین خودشان تقسیم میکنند در حالی که دست خودشان از آن غنیمت خالی است. حضرت رضا ع السلام گریه کرد و فرمود راست گفتی ای خزاعی!

 و چون به این بیت رسید:

«إذا و تروا مدوا الى واتريهم              أكفا من الأوتار منقبضات

یعنی: «هنگامی که به آنها ستم شود به ستمگر خود دست انتقام در از نمی کنند بلکه بدی را با احسان مقابله میکنند و دستشان از انتقام خالی است. حضرت رضاء السلام کف دستان خود را زیر و رو کرد و فرمود: «بلی! به خدا قسم خالی است».

و چون به این بیت رسید:

«لقد خفت في الدنيا و ايام سعيها          واني لأرجو الا من بعد وفاتي»

یعنی «هر آینه در دنیا زندگی من آمیخته با ترس و وحشت بود و همانا امیدوارم که بعد از مرگم از امن و امان برخوردار باشم». حضرت رضا علیه السلام فرمود: «آمنک الله تعالى يوم الفزع الأكبر » يعنى: «خداوند ترا امان دهد و ایمن گرداند از روزی که هراس آن زیاد است».

هنگامی که دعبل به این قسمت از قصیده سراسر درد و اندوه خود در ذکر مصیبت و مظلومیت و غربت آل محمد ﷺ رسید:

«و قبر ببغداد النفس زكية              تضمنها الرحمان في الغرفات»

یعنی: «و قبری از شما امام موسی کاظم در بغداد میباشد. برای آن وجود پاک، غرفه ای از غرفه های بهشت است که او را در برگرفته است».

حضرت رضا علیه السلام به او فرمود: آیا میخواهی در این جا دو بیت به قصیده تو بیفزایم تا شعر تو در بیان مصائب و غربت و پراکندگی ما اهل بیت کامل گردد؟

دعبل جواب داد: «آری ای فرزند رسول خدا!» امام رضاء السلام این دو بیت را در همان وزن و قافیه ی قصیده سرود:

«و قبر بطوس يالها من مصيبة                  توقد في الأحشاء بالحرقات           

إلى الحشر حتى يبعث الله قائماً              يفرج عنا الهم والكربات

یعنی «و مویه کن بر قبر غریبی که در طوس است وای از این مصیبت که تا صبح حشر دلها را در آتش اندوه میگدازد تا آن که خداوند، قائم ما السلام را برانگیزد و او بار سنگین دردها و رنج ها را از دوش ما بردارد»!

دعبل عرض کرد «من قبری از شما اهل بیت در طوس نمی شناسم اینکه فرمودید قبر چه کسی است؟»

فرمود:« ذاک قبری و لا تنقضى الايام والليالي حتى يصير طوس مختلف شیعتی و زواری ألا فمن زارني في غربتي بطوس كان معى في درجتي يوم القيامه مغفوراً له ».

یعنی «آن قبر من است. روزها و شبها به پایان نمیرسد که طوس محل رفت و آمد شیعیان و زائران من میگردد. بدانید هر کس مرا در شهر طوس و در آن غربت زیارت کند فردای قیامت با من و در درجه من خواهد بود؛ در حالی که گناهانش آمرزیده شده باشد».

سپس دعبل قصیده خود را چنین ادامه داد:

«علی بن موسی الرضا امام راستین ما میباشد خداوند امور او را اصلاح و آسان گرداند و بهترین درودها را بر او بفرستد فغان و فریاد مویه کن بر دردهای سهمگین و ویران گری که هرگز نمیتوانم شدت آن را بیان کنم.

اندوه اندوه! مویه کن بر گورهایی که در کنار نهری در کربلا است. این قبور کسانی است که روزی در کنار فرات فرود آمدند تا غبار و خستگی سفر را از تن خود بزدایند... و شادمان در حجله شهادت خفتند. آنان در کنار فرات لب تشنه جان

باختند. ای کاش من نیز در میان ایشان جان می سپردم.

آن گاه عاطفه تبری و دافعه شاعر در برابر دشمنان اهل بیت به جوشش درآمده، می گوید:

«به زودی «تیم» قبیله خلیفه اول و عدی» قبیله خلیفه دوم درباره آن بیعت زشت و نامیمون شان مورد مؤاخذه قرار خواهند گرفت. 

آنان، پدران ائمه علیهم السلام را از حقوق مسلم خویش بازداشتند و فرزندانشان را آواره و سرگردان ساختند و هم آنان بودند که زمام امور خلافت را از کف هدایت گر علی علیه الاسلام گرفتند و با تکیه بر خدعه و نیرنگ از مردم بیعت گرفتند». 

سپس، عاطفه عشق و تولی در شاعر به غلیان درآمده و می گوید:

« مولای آنان برادر و همتای محمد ﷺ است امام ابوالحسن علی که مایه شادمانی و رهایی از غمها و دشواری ها و کژی ها است. 

مرا در محبت خاندان پیامبر ملامت مکن! که آن ،کریمان برای همیشه عزیزان من هستند و اعتماد من به آن هاست.»

«دعبل» که شعر و زندگیش نمونه بارز تولی و تبری است، در این مسیر خویشان و نزدیکان خود را ترک کرده و به نا آشنایانی که از دل دادگان اهل بیت هستند، عشق می ورزد:

احب قصى الرحم من اجل حبكم              و اهجر فيكم اسرتي و بناتی

یعنی: «نا آشنایان و دورترین خویشانم را اگر از دوستداران شما باشند، دوست دارم و خاندان و دخترانم را اگر گوهر محبت شما را در دل نداشته باشند از خویش می رانم».

آن گاه، آمادگی خود را برای جان باختن در راهشان که نقطه اوج تولی است ابراز می دارد و در آخر دشمنان را تهدید به انتقام میکند که نهایت عاطفه تبّری است:

بنفسي أنتم من كهول و فتيه                  لفک عناة او الحمل ديات

فان قرب الرحمن من تلک مدتى            واخر من عمرى بطول حياتي   

شیفت ولم اترك لنفسی رزیه                 و رویت منهم منصلی و قناتی

 

سپس شاعر امید و آرزو به قیام امام زمان اسلام را التیام بخش روح آزرده و افسرده خویش میداند:

«اگر امیدوار و آرزومند آن کسی نبودم که امروز و فردا خواهد آمد قلبم از این همه اندوه و درد پاره پاره میشد».

بی تردید آن امام ظهور خواهد کرد. او به نام خداوند و با برکات بیکران الهی قیام خواهد کرد.

 امام رضا علیه السلام با شنیدن این ابیات بسیار گریست آن گاه سربلند کرد و به دعبل فرمود:

 ای دعبل! روح القدس این دو بیت را بر زبان تو جاری ساخته است. ای دعبل! آیا میدانی این امام کیست و کی قیام میکند؟

دعبل گفت: نه نمیدانم ای مولای من فقط شنیده ام که امامی از خاندان شما اهل بیت قیام میکند و زمین را از فساد و ظلم پاک می سازد و عدالت را می گستراند.»

امام فرمود: «پس بدان ای دعبل امام به حق بعد از من پسرم محمد تقی، پس از او پسرش علی النقی بعد از او فرزندش حسن عسکری و پس از او پسرش «حجت قائم» مهدی موعود است. در دوران غیبت حجت قائم مؤمنین انتظارش را میکشند و در زمان ظهورش از امام اطاعت میکنند او به حکم خدا قیام و زمین را پر از عدل و داد میکند اما از زمان ظهورش کسی جز خداوند آگاه نیست؛ زیرا ظهور امام قائم مانند وقوع روز قیامت ناگهانی است و فقط خدا از زمان آن خبر دارد.

آن گاه دعبل قصیده را ادامه داد:

«هرگاه سخنی نیک گفتم بدخواهان با حرفهای ناروا به انکارم برخاستند و حقیقت را با سخنان گزاف و شبه انگیز پوشاندند جانم از گفت و گو و جدال پیوسته و بیهوده با آنان به تنگ آمده است و از آنها دوری میکند. دیگر بس است مرا اشک هایی که از سر حسرت و اندوه از دیده باریدم».

۱۱- صله شاعر

چون دعبل از قرائت قصیده اش فارغ شد امام رضا ع السلام سه بار فرمود: «آفرین!» سپس امام برخاست و وارد اتاقی شد اندکی بعد خادم آن حضرت با کیسه ای در دست بیرون آمد در کیسه صد دینار رضوی بود که به نام امام رضا، مسکوک شده بود خادم کیسه را پیش دعبل آورد و گفت:

«مولایم امام رضا علیه السلام فرمود: این دینارها را بگیر و خرج زندگی خود کن». 

دعبل گفت:«نه! نه! به خدا سوگند که من برای در هم و دینار به این جا نیامده ام و این قصیده را به طمع مال دنیا نگفته ام بلکه تکلیف خود را انجام داده و برای رضای خدا آن را سروده ام و آمده ام تا امام را ببینم و نیازی هم به این دینارها ندارم. کیسه را برگرداند و به خادم گفت: 

«به مولایم امام رضا السلام بگو یکی از جامه های خود را برای تبرک به من بدهد تا کفن خود کنم».

خادم به حضور امام آمد و سخن دعبل را به آن حضرت باز گفت امام پیراهنی از خز سبز رنگ را همراه با همان کیسه دینار به خادم داد و فرمود: 

«به دعبل بگو این کیسه را هم قبول کن که به زودی به آن نیازمند خواهی شد!

(صدوق، عیون الاخبار الرضا علام ۲۶۷٫۲)

اما آوازه قصیده غرّای دعبل و جوایزی که از امام رضا السلام دریافت کرد خود ماجراهایی عجیب و شگفت انگیز دارد که در این مقاله نمی گنجد. (مجلسی، ۲۳۹٫۴۹؛ ابن شهر آشوب (۳۳۸۴)

۱۲ شفاعت رسول خدا از دعبل

شیخ عباس قمی نویسنده کتاب سفینة البحار» میگوید: از علی بن دعبل» روایت شده است که بعد از وفات پدرش او را در خواب دید و از حال او سؤال کرد. جواب داد به خاطر بعضی از اعمال نادرستی که در دنیا مرتکب شده بودم حال بدی داشتم تا آن که رسول خدا را دیدار کردم به من فرمود: تو دعبل هستی؟ عرض کردم بلی فرمود از اشعارت که درباره فرزندان من سروده ای بخوان من این ابیات را خواندم:

لا أضحك الله من الدهر إن ضحكت              و آل احمد مظلومون قد قهروا   

مسردون نفوا عن عقر دارهم                         كانهم قد جنوا ما ليس يغتفر»

(قمی (۳۷۴٫۱)

یعنی «خدا دهان روزگار را خندان نگرداند چگونه خندان باشد در حالی که خاندان پیامبر مورد ظلم و ستم واقع شدند و دشمنان بر آنها چیره گشتند؟ آواره شدند و از میان خانه هایشان دور شدند؛ گویا آنها جنایاتی کرده اند که قابل بخشش نیست.

۱۳ اشعار دیگر در منقبت و عظمت بارگاه ملکوتی امام رضا علیه السلام

حاکم خراسان صاحب کتاب المقتفی» گفته است: 

در مشهد حضرت رضا علیه السلام خوابیده بودم در عالم خواب دیدم فرشته ای که لباس سبزی پوشیده بود از آسمان فرود آمد و بر دیوار قبر شریف آن حضرت دو بیت شعر نوشت که آن را حفظ کردم: 

  من سره أن ير قبراً برؤيته                               يفرج الله عمن زاره كربه            

 فليات ذا القبر إن الله أسكنه                        سلالة من رسول الله منتجيه

(مستنبط (۶۲۲٫۱)

یعنی هر کس دوست دارد قبری را ببیند که با دیدن آن خداوند از زائرش غم و غصه را بر طرف کند باید کنار این قبر مبارک آید که خداوند فرزندی از رسول برگزیده خود را در آن ساکن نموده است.

محدث نوری در کتاب «دار السلام» از «ابو عبدالله حافظ» نقل کرده که گفت:

من شب جمعه ای در حرم حضرت رضا به شب زنده داری و عبادت مشغول بودم. آخر شب بین خواب و بیداری بودم که دیدم دو فرشته از آسمان فرود آمدند و با خط سبز رنگ بر دیوار آن قبر منوره نوشتند:

اذا كنت تأمل أو ترتجي            من الله في حالتيك الرضا

فلازم مودة آل الرسول             و جاور على بن موسى الرضا

(دار السلام (۱۲۸٫۲)

یعنی وقتی آرزو و امید داری که خداوند در هر حال خوف و رجا) از تو خشنود

مخاطب

میانسال

قالب

سخنرانی ، کارگاه آموزشی ، کتاب داستان كوتاه ، کتاب داستان بلند و رمان