امام رضا علیه السلام در نیشابور
حضرت رضا سلام الله علیه پس از عبور از کویر بزرگ خراسان از طریق سبزوار و یا از طریق کاشمر وارد شهر بزرگ نیشابور شدند، نیشابور که آن را ابر شهر و نوشهر هم می گفتند. از شهرهای بزرگ مشرق بود و در آن ایام از جهت علم و فرهنگ و سیاست و تجارت از مراکز حساس خراسان بشمار می رفت کاروانهای تجارتی در مسیر خود به شرق و غرب عالم از این جا عبور می کردند.
به گفته ابن شهر آشوب مازندرانی در کتاب مناقب امام رضا چند ماه در نیشابور توقف کرده و در این مدت مذاکراتی هم با اهل علم و ادب داشته است حاکم نیشابوری در کتاب خود تاریخ نیشابور ذکر کرده که امام رضا در نیشابور در محله فور در منزلی که آن را، پسندیده میگفتند فرود آمد علت این که آن خانه را پسندیده می گفتند این است که امام آنرا برای سکونت خود برگزیده بود.
امام رضا علیه السلام در آن جا با دست خود چند درخت کاشته بود و بعد از رفتن آن جناب از نیشابور آن درختها بزرگ شدند و میوه دادند و مردمان نیشابور از میوه آن درختها برای شفای بیماران استفاده میکردند و به آن تبرک می جستند و گروهی هم شفا یافتند و این جریان تا مدتها ادامه داشت و مردم متوجه آن درخت ها بودند.
شیخ صدوق در کتاب عیون اخبار الرضا روایت می کند که امام رضا علیه السلام هنگام اقامت در نیشابور به حمامی که در آن محله بود میرفتند و آن حمام را حمام رضا می گفتند صدوق گوید: در زمان ما هم به همان نام معروف میباشد امام رضا به آن حمام می رفتند و بعد در بام حمام نماز میگذارد این حمام و پشت بام آن بعد به صورت مرکز مقدسی درآمد و مردم گروه گروه به نوبت در آن جا نماز می خوانند.
حضرت رضا بعد از مدتی از نیشابور عازم مرو شد هنگامی که موکب رسمی آن بزرگوار خواست نیشابور را ترک گوید مردم در کنار کوچه و خیابانها و جاده های منتهى بطرف طوس اجتماع کرده بودند و مراسم بدرقه رسمی انجام می گرفت و تمام شخصیتها و بزرگان شهر در آن جا حاضر بودند موکب از منزل بیرون شد و آماده خارج شدن از نیشابور گردید.
در این هنگام ازدحام فوق العاده ای در مسیر حرکت موکب پیدا شد مردم هلهله میکردند و هر کدام به اندازه اعتقاد خود ابراز احساسات می نمودند در این وقت گروهی از محدثان و علماً نیشابور در کنار کجاوه مخصوص آن بزرگوار حضور پیدا کردند و از آن حضرت خواستند حدیثی از جدش رسول خدا صلی الله علیه و آله برای آنها املاء فرماید و بخواند.
امام رضا علیه السلام سر مبارک خود را از کجاوه بیرون کرده متوجه انبوه جمعیت شدند در این هنگام قلمدان ها از کمرها باز شد و آماده نوشتن حدیث امام رضا گردید امام علیه السلام فرمودند پدرم از پدرش و او از پدرانش از علی علیه السلام روایت می کند که رسول خدا صلى الله عليه وآله فرمودند: خداوند متعال می فرماید کلمه لا اله الا الله حصار و در من است هر کس در آن جا قرار گیرد در آسایش خواهد بود.
بعد از گفتن این سخن در جای خود قرار گرفت و بار دیگر سر خود را از کجاوه بیرون کرد و فرمود : لا اله الا الله گفتن تنها کافی نیست و شرائطی دارد و منهم یکی از شرائط آن می باشم این حدیث را که به سلسلة الذهب معروف میباشد گروهی از محدثین نقل کرده اند که از آن جمله اسحاق بن ابراهیم حنظلی مروزی می باشد که ما شرح حال او را در کتاب را و یان امام رضا علیه السلام نوشته ایم .
سلسلة الذهب یعنی زنجیر طلائی و این حدیث را از این جهت سلسلة الذهب گفته اند که رجال سند آن همه از امامان اهل بيت عليهم السلام هستند و حدیث را از جدشان رسول خدا صلى الله علیه وآله و او از جبرئیل و او هم از لوح و او از قلم و قلم هم از خداوند متعال نقل میکند و برای همین جهت است که احمد بن حنبل می گفت اگر این حدیث را با همین سند بر مصروعی بخوانند بهبود خواهد یافت.