شهادت امام رضا سلام الله عليه
مأمون تصمیم گرفت نیت شوم خود را به مورد عمل درآورد و در نوقان طوس امام را به شهادت برساند و آن حضرت را مسموم سازد از این رو به یکی از غلامان خاص خود دستور داد چند روز ناخن های خود را نچیند و و نگهدارد تا ناخن هایش بلند شوند بعد از این که ناخن ها بلند شد روزی او را نزد خود طلبید و گردی به او داد و گفت این گردها را در لای ناخنهای خود قرار ده و در همین جا باش.
مأمون بعد از این که این مقدمات را تهیه کرد و گرد مسموم را در لای ناخن های غلام نهاد قاصدی به منزل امام رضا علیه السلام که متصل به منزل او بود فرستاد که مأمون با شما کار فوری دارد امام هم به خانه او آمد مأمون از جای خود برخاست و به آن جناب احترام کرد و او را در کنار خود نشانید و با او به گفتگو مشغول شد.
بعد از آن غلام مورد نظر را طلب کرد و چند دانه انار که از باغ قصر محل اقامت چیده شده بود به آن غلام داد و گفت: این انارها را بردارید و آب آنها را بگیرید و به ابوالحسن بدهید تا بنوشند او هم با دست خود که زهر در ناخنهایش قرار داده بود انارها را شکافت و آب آنها را گرفت و به مأمون داد که به امام رضا علیه السلام بدهد.
مأمون آب انار مسموم را به حضرت رضا علیه السلام داد امام از خوردن آن امتناع کرد ولی مأمون با ناراحتی گفت: مثل این که بما بدبین هستی باید این را بگیری و بخوری امام هم تسلیم قضا و قدر خداوند شد آب انار را گرفت و نوشید و از جایش برخاست مأمون گفت به این زودی کجا میروی؟ فرمودند: به همان جایی که می خواستی بروم می روم
گروهی از مورخان مینویسند امام با انار مسموم نشده بلکه با انگور زهر آلود به شهادت رسیده است و در میان مردم هم شهرت دارد که امام با انگور مسموم شدند بعضی از بزرگان عقیده دارند امام رضا عليه السلام با خرما مسموم گردیده سوزنهای زهرآلود را در خرما نهادند و چند روز سوزنها در میان خرماها قرار داشت و بعد سوزن ها را بیرون کشیده و خرماهای مسموم را به امام دادند او هم تناول فرمود و مسموم شد.
بعد از این که امام علیه السلام از منزل مأمون بیرون شد زهر اثر خود را آشکار کرد و امام را از پا درآورد و خیلی سریع جان مقدسش از بدن مبارکش بیرون شد و به اجداد طاهرین و آباء معصومین خود علیهم السلام ملحق شد، مأمون برای این که خود را تبرئه کند از منزل خود بیرون رفت و گریبان درید و در جلو جنازه به حرکت افتاد و بعد از خواندن نماز بدن او را در کنار قبر پدرش در همان قصر حمید بن قحطبه به خاک سپرده و نفرین ابدی را برای خود خرید.