گزارش ابن خلکان شافعی (۶۸۱ ه. ق.)
أن أبا دلف العجلي لما حجب مرض موته الناس عن الدخول إليه لثقل مرضه فاتفق أنه أفاق في بعض الأيام، فقال لحاجبه : من بالباب من المحاويج ؟ فقال : عشرة من الأشراف، وقد وصلوا من خراسان ، و لهم بالباب عدة أيام، فاستدعاهم فرحب بهم ، و سألهم عن سبب قدومهم، فقالوا : ضاقت بنا الأحوال و سمعنا بكرمك فقصدناك ، فأخرج عشرين كيسا في كل كيس ألف دينار، و دفع لكل واحد منهم كيسين ، ثم أعطى كل واحد منهم مؤونة طريقه ، وقال : لا تمسكوا الأكياس حتى تصلوا بها سالمة إلى أهلكم، واصرفوا هذا في مصالح الطريق . ثم قال : لكتب لي كل واحد منكم خطه : بأنه فلان بن فلان حتى ينتهى إلى علي بن ابی طالب ، و يذكر جدته فاطمة بنت رسول الله ﷺ ثم يكتب : يا رسول الله ! إني وجدت إضافة فقصدت أبا دَلَفَ العِجْلي، فأعطاني ألفي دينار كرامة لك و طلباً لمرضاتك و رجاء لشفاعتك ، فكتبوا و تسلم الأوراق و أوصى من يتولى تجهيزه إذا مات أن يضع تلك الأوراق في کفنه حتى يلقى بها رسول الله ﷺ و يعرض عليه (1)؛(. وفيات الأعيان وأنباء أبناء الزمان ، ج ۴، ص ۷۷.)
آنگاه که بیماری ابودلف که در آن از دنیا رفت به سبب جلوگیری از ورود مردم نزد او شد. چند روزی به گونه ای اتفاقی بهبود یافت از خدمت کارش پرسید: چه کسانی به دیدن من آمده اند؟ وی جواب داد: ده نفر از سادات خراسان به دیدن شما آمده اند و چند روزی است منتظر ملاقات شما هستند. ابا دلف آنان را فراخواند و به آنها خوش آمد گفت و سبب آمدن آنها را جویا گشت. گفتند: زندگی بر ما سخت شده بود از جود و بخشش شما با خبر شدیم از این رو، پیش شما آمده ایم.
ابودلف بیست کیسه هزار دیناری بیرون آورده و به هر یک از آنان دو کیسه داد و مقداری پول به عنوان هزینه راه نیز به هر کدام داد و از آنها خواست تا زمانی به خانه خود نرسیده اند کیسه ها را نگشایند و از آنان خواست هر یک با خط خویش نام خود و پدرش را بنویسد تا به علی بن ابی طالب برسد و از جده خود فاطمه دخت نبی اکرم ﷺ یاد کند و آنگاه بنویسند : ای رسول خدا! زندگی بر ما سخت شده بود به نزد ابودلف رفتیم و از او کمک خواستیم، وی نیز دو هزار دینار به ما کمک کرد به امید این که شما از او راضی باشید و وی را مورد شفاعت خود قرار دهید. آنها نیز این جملات را نوشتند و ابودلف نوشته ها را گرفت و به متولی کفن و دفن خود سفارش کرد آن ورقه ها را در کفن او قرار داده تا به همراه این ورقه ها پیامبر را ملاقات کند و به او نشان دهد.
سمهودی شافعی این جریان را شاهدی بر برکات معنوی و شفا بخشی حدیث سلسلة الذهب دانسته است و تفصیل آن را ذیل روایت «حصن » نقل می کند(1).(جواهر العقدين في فضل الشرفین ، ص ۳۴۶ - ۳۴۷ )