دیدگاه علما در مورد انگیزه مأمون
در نگاهی کلی به آرا و دیدگاه های علما میتوان آنها را به سه دیدگاه تقسیم کرد:
الف ) کسانی که مأمون را در این کار صادق میدانستند و می گفتند هیچ گونه سیاست و حیله ای در کار نبوده است.
ب ) مأمون در این کار صادق نبوده و اهداف دیگری را دنبال می کرده است.
ج) مأمون از آغاز صادق بوده ولی بعداً منحرف گشته و امام را به شهادت رسانده است.
الف ) کسانی که مأمون را در این کار صادق میدانستند ، انگیزه هایی را دال بر صدق نیت مأمون نقل میکنند که ذیلاً به آنها اشاره می شود
۱ طبری شافعی ، ابن اثیر شافعی و دیگران
ان المأمون نظر في بني العباس وبني علي فلم يجد أحداً هو أفضل ولا أورع ولا أعلم منه(1) ؛(. تاريخ الأمم والملوک، ج ۵، ص ۱۳۸؛ مروج الذهب و معادن الجوهر ، ج ۶، ص ۳۳: تجارب الأمم وتعاقب الهمم ، ج ۳، ص ۳۶۶؛ الكامل في التاريخ، ج ۴، ص ۱۶۲ . ر.ک : تاریخ مختصر الدول، ص ۱۳۴؛ مرآة الجنان وعبرة اليقظان في معرفة ما يعتبر من حوادث الزمان ، ج ۲، ص ۱۰؛ البداية والنهاية ، ج ۱۰، ص ۲۵۸؛ مآثر الإنافة في معالم الخلافة ، ص ۳۰۴ و صبحى الأعشى في صناعة الإنشاء ، ج ۹، ص ۳۶۶.)
مأمون در میان فرزندان عباس و علی نگریست پس هیچ کس را با فضیلت تر و با ورع تر و عالم تر از او نیافت.
۲. ابوالفرج اصفهانی :
إن المأمون كان خلال صراعه مع أخيه الأمين قد عاهد الله أن ينقل الخلافة إلى أفضل آل ابي طالب وأن علي الرضا هو أفضل العلويين إن ظفر بالمخلوع(1) ؛(مقاتل الطالبيين ، ص ۳۷۵)
مأمون به هنگام درگیری اش با برادر خویش امین، با خدا پیمان بسته بود که اگر بر مخلوع (امین) پیروز شود خلافت را به برترین فرد خاندان ابوطالب تحویل دهد و علی ملقب به رضا برترین فرد علویان بود.
سیوطی شافعی:
ان المأمون قد حمله على ذلك إفراطه في التشيع حتى قيل : إنه هم أن يخلع نفسه ويفوض الأمر اليه(2) ؛(تاريخ الخلفاء، ص ۳۲۷)
مأمون به جهت شیعه گری افراطی اش(3)(مقصود از تشیع، شیعه بمعنای خاص آن نزد اهل سنت است. ر.ک: دفتر روایت، ص ۱۷۳ - ۱۷۴) او امام رضا را بدین کار واداشت حتی گفته شده او می خواست از سلطنت کناره گیرد و آن را به او بسپارد.
۴. ابن طقطقی :
إن المأمون فكر في حال الخلافة بعده وأراد أن يجعلها في رجل يصلح لها لتبرأ ذمته ، فنظر في بني العباس وبني علي فلم يجد أحداً هو أفضل ولا أورع ولا أعلم منه(4) ؛(الفخري في الآداب السلطانية والدول الاسلامية ، ص ۲۱۴.)
مأمون در مورد خلافت بعد از خویش اندیشید و خواست که برای آن کار کسی را قرار دهد که صلاحیتش را داشته باشد تا ذمه اش بری شود بنابراین در میان فرزندان عباس و علی نگریست پس کسی را برتر و باورع تر و داناتر از او امام را ) نیافت.
۵ دکتر احمد امین مصری شافعی:
إن المأمون قد أراد بذلك أن يصلح بين البيتين العلوي والعباسي ويجمع شملهما ليتعاونوا على ما فيه خير الأمة وصلاحها وتنقطع الفتن وتصفو القلوب ، وإنه كان معتزلياً ويرى أحقية علي وذريته بالخلافة وكذلك أنه وقع تحت تأثير الفضل والحسن ابني سهل الفارسيين ... وأنه رأى أن عدم تولّي العلويين للخلافة يكسب أئمتهم شيئاً من التقديس فإذا ولوا الحكم ظهروا للناس وبان خطؤهم وصوابهم فزال عنهم التقديس .... وأغلب ظنّي أن المأمون كان مُخْلِصاً في عمله صادقاً في تصرفه ..... (1) (. ضحى الإسلام، ج ۳، ص ۲۹۵ اگر بگوییم مأمون تحت تأثیر فضل بن سهل و حسن بن سهل بوده است. لازمه این سخن، نفی خصوصیات فردی مأمون از جمله دور اندیشی صاحب رأی بودن و قاطعیت در تصمیم گیری است.)
مأمون با این کار خواسته بود که بین دو خاندان علوی و عباسی آشتی برقرار کند و پراکندگی آنان را به یگانگی تبدیل گرداند تا در آن چه خیر و صلاح امت است یاری کنند و فتنه ها بخوابد و دلها از کینه ها پاک شود. او معتزلی بود و حقیت و شایسته تر بودن علی و فرزندانش را برای خلافت می دانست و هم چنین او تحت تأثیر فضل و حسن دو فرزند سهل فارسی بود ... و او دید که اگر علویان خلافت را برنگزینند امامانشان از هاله ای از قداست برخوردار خواهند شد پس وقتی حکومت را به دست بگیرند در معرض دید مردم قرار خواهند گرفت و خطا و صوابشان آشکار و آن قداست از ایشان برداشته خواهد شد .... من بیشتر گمان میکنم که مأمون از سر دلسوزی و صداقت بدین کار دست زد.
ب ) کسانی که معتقدند مأمون در پیشنهاد خلافت و ولایت عهدی به امام رضا الله صادق نبوده و در پی اهداف دیگری بوده است انگیزه های مأمون را این گونه بر می شمرند:
۱. دکتر علی سامی بشار
إن المأمون أدرك خطورة الدعوة الإسماعيلية فأراد أن يقضي عليها وكان الإمام عبد الله الرضي بدأ نشاطاً واسعاً ولذا قرب المأمون إليه على الرضا وبايعه بولاية العهد(1) ؛(. نشأة الفكر الفلسفي في الإسلام، ج ۲، ص ٣٩١.)
مأمون خطر دعوت اسماعیلیان را دریافته بود از این رو میخواست به کارشان را پایان دهد و امام عبدالله فعالیت گسترده ای را آغاز کرده بود از این رو مأمون على ملقب به رضا را به او نزدیک گرداند و با او به ولایت عهدی بیعت کرد.
۲ دکتر کامل مصطفی شیبی
إن المأمون جعله ولي عهده المحاولة تألّف قلوب الناس ضد قومه العباسيين الذين حاربوه ونصروا أخاه(2) ؛(الصلة بين التصوف والتشيع، ج ۱، ص ۲۳۶)
مأمون او را ولی عهد خویش قرار داد چون میخواست مردم را بر ضد طایفه اش عباسیان که با او جنگیدند و برادرش را یاری کردند، هم داستان گرداند و دل آنان را به دست آورد.
سید هاشم معروف حسنی
إن المأمون وضع الإمام الرضا تحت رقابة الخليفة ومنعه من القيام بحركة علوية جديدة ... كانت ولاية العهد على كرة الإمام(3) ؛(عقيدة الشيعة الإمامية ، ص ۱۶۱.)
مأمون امام رضا را زیر نظر خویش قرار داد و او را از قیام با حرکت علوی جدیدی بازداشت... امام از ولایت عهدی ناخشنود بود.
شیخ محمد حسین مظفر :
إن المأمون كان مدفوعاً في البيعة لعلي الرضا بولاية العهد بدافع سياسي، هو حماية مصالح الدولة العباسية، ولأن المأمون من رجال الدهاء والسياسة(1) :( تاريخ الشيعة ، ص ۵۹ و ۶۰)
انگیزه مأمون در بیعت با علی ملقب به رضا به ولایت عهدی، سیاسی و آن حفظ مصالح دولت عباسی بود و چون مأمون از مردان زیرک و سیاستمدار بود.
۵ سید جعفر مرتضی عاملی
فإننا مهما شككنا في شيء فَلَسنا نشك في أن المأمون كان قد درس الوضع دراسة دقيقة قبل أن يقدم على ما أقدم عليه وأخذ في اعتباره كافة الاحتمالات ومختلف النتائج ... مما أخفته عنا الأيدي الأثيمة والأهواء الرخيصة وإن كانت لعبة تلك لم تؤت كل ثمارها التي كان يرجوها منها وذلك بسبب الخطة الحكيمة التي كان الإمام قد أتبعها(2)؛ (الحياة السياسية للإمام الرضا ة ، ص ۲۵۳)
ما در هر چه شک کنیم در این نمیتوانیم شک کنیم که مأمون شرایط زمان خویش را پیش از هر اقدامی و تمام جوانب محتمل و بازتابهای مختلف را به خوبی بر رسیده بود.... از آن اموری که دستهای نا به کار و هواهای پست بر ما مخفی کرده اند و اگرچه این دست آویزش همه نتایجی را که انتظار داشت نداد و این به سبب نقشه حکیمانه ای بود که امام آن را پی گرفته بود.
ج) کسانی که معتقدند مأمون از آغاز در نیت خود راستگو بوده، ولی در ادامه منحرف گشته و همین موضوع سبب شد امام را به شهادت برساند:
خنجی اصفهانی حنفی این احتمال را نیز ذکر میکند و می گوید:
برخی می گویند مأمون خلیفه مردی دانا بود و خود در واقع می خواست خلافت را از عباسیان به فرزندان علی بازگرداند نه آن که در آن امر به مکر و حیله بپردازد بلکه هدف او باز پس گیری حق بود تا امانت را به اهل خود بسپارد، ولی بعد از پایان یافتن امر ولایت عهدی عباسیان بدان راضی نشدند و مأمون را حرام زاده خواندند و بر او شوریدند ... و مأمون که کار را مختل دید ملک فانی را بر آخرت اختیار کرد و امام را با زهر مسموم ساخت .......(1)(. وسيلة الخادم إلى المخدوم در شرح صلوات چهارده معصوم ، ص ۲۳۴ و ۲۳۵ و ر.ک: شهید مطهری مجموعه آثار، ج ۱۸، ص ۱۱۹)
218
انگیزه اصلی مأمون :
در روایتی از حاکم نیشابوری ،شافعی، انگیزه اصلی مأمون، فاش شده و مأمون خود تصریح میکند که هدف وی از پیشنهاد ولایت عهدی و تحمیل آن بر امام با برنامه قبلی و اهداف خاص خود بوده است که این روایت تمام انگیزه های یاد شده را تحت شعاع قرار میدهد
آنگاه که کرامات و شخصیت معنوی امام رضا در مرو به اوج خود می رسد و فشارهای داخلی از ناحیة بنی عباس بر مأمون فزونی می یابد، وی در پاسخ معترضین انگیزه اصلی خود را فاش می سازد و پرده از نقشه و طرح از قبل تعیین شده بر می دارد و می گوید:
قد كان هذا الرجل مستتراً عنا يدعو إلى نفسه فأردنا أن نجعله ولي عهدنا، ليكون دعاؤه إلينا ولنعرف ما يخالفه والملك لنا، وليعتقد فيه المعترفون به أنه ليس مما ادعى في قليل ولا كثير وإن هذا الأمر لنا من دونه، وقد خشينا إن تركناه على تلك الحالة أن ينفتق علينا منه ما لا نسده ويأتي علينا ما لا نطيقه ، والآن وإذ قد فعلنا به ما قد فعلنا واخطأنا في أمره ما أخطأنا وأشرفنا من الهلاك بالتنويه به على ما أشرفنا ، فليس يجوز التهاون في أمره، ولكنا نحتاج أن نضع منه قليلاً قليلاً حتى نصوره عند الرعايا بصورة من لا يستحق هذا الأمر ثم ندير بما يحسم عنا مواد بلائه(1) :(فرائد السمطين في فضائل المرتضى والبتول والسبطين والائمة من ذريتهم ، ج ۲، ص ۲۱۴، ح ۴۹۰. ر.ک: عيون أخبار الرضا ، ج ۲، باب ۵۹، ص ۲۳۹، ج ۳.)
این مرد پنهان از ما بود مردم را به خود میخواند پس خواستیم که او را ولی عهد خود سازیم تا اگر مردم را میخواند این خواندن به سوی ما باشد و مخالف او را بشناسیم و سلطنت نیز از آن ما باشد و معتقدان و ارادتمندان او بفهمند که او آن چنان که ادعا میشود نیست و این امر از آن ماست نه او و ما ترسیدیم که او را به آن حالت رها کنیم و اکنون آن چه می خواستیم انجام دهیم انجام دادیم و خطا کردیم در کار او و آن خطایی که انجام دادیم و خود را با مشهور کردن او و بزرگ داشتنش به هلاکت نزدیک ساختیم پس دیگر سستی در کار او روا نیست ولی ما محتاج آن هستیم که اندک اندک او را بشکنیم و کوچک کنیم تا نزد مردم او را به صورتی بنمایانیم که او شایسته این ولایت عهدی و خلافت نیست بعد تدبیری بکنیم و به کلی ریشه او را ببریم.
این گزارش تکان دهنده قصد درونی و واقعی مأمون را نشان می دهد:
. هدف مأمون واگذاری خلافت به خاندان علی نبوده بلکه ولایت عهدی بوده است.
۲. هدف اصلی مأمون حفظ خلافت خود و حذف امام به عنوان رقیب اصلی خلافت است.
. قصد اولیه مأمون از پیشنهاد خلافت به امام صوری و ظاهری بوده است. ۴ هدف از تحمیل ولایت عهدی مشروعیت بخشیدن به خلافت خود بوده که این کار از قیام های علویان جلوگیری می کرد.
۵ هدف و سیاست اصلی مأمون مانند سایر خلفای پیشین عباسی حذف اهل بیت بوده ولی روش مأمون برای حذف امام رضا الله کاملاً با روشهای خلفای گذشته متفاوت بود. بدین گونه که اولاً به امام رضا الله که مدعی خلافت است، مقامی پایین تر از خلافت داده شد.
ثانیاً، با این کار امام را وارد صحنه سیاست کند و نقاط ضعف امام را به مردم بنمایاند.
۶ امام و شیعیان آن حضرت را تحت مراقبت و کنترل داشته باشد.
یادآور شد که احمد امین مصری شافعی نیز اشاره ای به این انگیزه مأمون دارد .......(1)(. ضحى الإسلام، ج ۳، ص ۲۹۵)
اما با این همه گرچه ولایت عهدی بر آن حضرت تحمیل گشت ، اما امام با زیرکی خاصی ، شرط کرد در شئون مملکت دخالت نکند تا مأمون عباسی را در رسیدن به هدفش ناکام گذارد.
بر این اساس ، هدف اصلی ، کنترل امام و جلوگیری از پیوستن مردم به آن حضرت بوده است.
با توجه به نکات چهارگانه مزبور درباره انگیزه های یاد شده مأمون باید گفت: مأمون عباسی شخصی سیاستمدار بود و حفظ اسرار نیز از شاخصه های عباسیان به شمار می آمد. به ویژه در مسئله خلافت و ولایت عهدی برای فریب و انحراف افکار عمومی ، سلسله انگیزه ها و اهدافی را مطرح ساخت تا هدف اصلی وی، یعنی حذف امام رضا الله مخفی بماند روایت حاکم نیشابوری شافعی نیز ناظر به اواخر عمر شریف امام رضا است که سیاستهای مأمون به نتیجه نرسید و مأمون خود از قصد و نیت اصلی خویش پرده برداشت.
سیر سیاستهای مأمون در قبال امام رضا :
طرح انگیزه های معنوی برای انتخاب آن حضرت به خلافت یا حداقل ولایت عهدی؛
۲ برگزاری جشن و سرور برای مراسم ولایت عهدی امام رضا و اعطای هدایا و جوایز به مردم ؛
.. جلسات مناظرة مأمون و دفاع وی از بنی علی ؛
۴ جایگزین کردن رنگ سبز به جای رنگ سیاه ۵ ضرب نام امام بر درهم و دینار
اعلام و انتشار خبر ولایت عهدی در سراسر مملکت؛
ازدواج امام با دختر مأمون ؛
گریستن مأمون و عزاداری وی بر شهادت امام رضا الله .
این سیاستهای عوام فریبانه مأمون عباسی نشان اوج سیاست مداری و حیله گری وی و از سویی حفاظت از اسرار درونی حکومت بنی عباس بود که انگیزه اصلی خود را تا مدت ها پنهان نگاه میداشتند. از این رو جهشیاری درباره سیاستهای دوگانه و یا چندگانه مأمون میگوید:
إنه يقتل الفضل ويبكي عليه ويقتل قتلته، ويقتل الإمام الرضا ثم يبكي عليه، ويقتل طاهراً ويولي أبنائه مكانه، ويقتل أخاه ويوهم أن الذنب في ذلك على الفضل والطاهر. وهذا مما يدل على دهانه وحنكته وسياسته(1) ؛(. كتاب الوزراء والكتاب ، ص ۱۹۷ - ۲۰۸)
او فضل را میکشد و بر او میگرید و قاتلانش را به قتل می رساند. امام رضا الله را میکشد و بر او میگرید. طاهر را میکشد و فرزندان او را به جای طاهر می گمارد. برادرش را میکشد و گمان میرود که گناه به گردن فضل و طاهر است. این کارها نشان از زیرکی اوست.