علی بن موسی علیه السلام در خراسان و مرو
مسعودی می گوید: «موقعی ابوالحسن علی بن موسى الرضا به حضور مأمون رسید که او در شهر مرو بود. پس از ورود، مأمون او را به بهترین صورت فرود آورد و به تمام دوستداران نزدیکش فرمان داد و به همه گفت که وی در میان فرزندان عباس و علی (رضی الله عنهم) به دقت نگریسته و در آن زمان کسی را از علی بن موسی الرضا برتر و سزاوارتر به امر خلافت پیدا نکرده است. از این رو با وی به ولایتعهدی بیعت کرد و دینار و درهم به نام او سکه زد و دخترش ام فضل را به همسری محمد بن علی بن موسی الرضا درآورد و فرمان داد تا لباس سیاه و پرچم های سیاه را بردارند و به جای آن از رنگ سبز در لباس و پرچم ها و دیگر چیزها استفاده کنند.(۱ - مروج الذهب: ۴۴۱٫۳)
ابن جوزی می نویسد: «پس از آن که فرستادگان مأمون، امام رضا را از مدینه حرکت دادند و به سمت خراسان میآمد همین که به نیشابور رسید، دانشمندان آنجا همانند: یحیی بن یحیی، اسحاق بن راهويه، محمد بن رافع احمد بن حرب و دیگران به حضور وی آمدند و از او درخواست کردند که حدیث و روایتی بگوید تا بدان وسیله تبرک جویند از این رو زمانی را در نیشابور ماند، در حالی که مأمون در مرو بود آن گاه او را طلبید و ولایتعهدی خود را به وی سپرد.».(۱ - تذكرة الخواص: ص ۱۹۸)
بعضی از مورخان عامه و مشاهیر اهل سنت جمعیت حاضرانی را که از امام درخواست حدیث کردند بالغ بر بیست هزار نفر نوشته اند، مانند مناوی در شرح جامع الصغير و صواعق المحرقه، ص ۱۲۲ و حلية الاولياء: ۱۹۲٫۳. علاوه بر این برخی تتمه حدیث را چنین نوشته اند که پس از حرکت موکب امام دوباره سر از کجاوه بیرون آورد و فرمود: «بِشُرُوطِها وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِها.».(- ينابيع الموده ص ۳۶۴ و ۳۸۵ فصول المهمه ص ۲۴۰ ، و نور الابصار ص ۱۴۱)
حاکم نیشابوری مینویسد ازدحام جمعیت به قدری بود که مرکب حضرت با دشواری عبور میکرد و هر لحظه بر تعداد استقبال کنندگان افزوده میشد. بسیاری از مردم از روزها قبل به نیشابور آمده بودند.... علما و محدثان و بزرگان در صف اوّل قرار داشتند و هر یک به نوبت زمام مرکب امام را بر دوش میکشیدند.».(۱ - حاکم نیشابوری، ابو عبد الله؛ تاریخ نیشابور ترجمة محمد حسين خليفة نیشابوری، تصحیح محمد رضا شفیعی کدکنی ص ۲۰۹ - ۲۰۸)
ابن حوقل می نویسد: «مرو» در وقت ورود علی بن موسی مرکز خلافت و دار الإماره خراسان بود و محل سپاهیان اسلام در آغاز کار بود و از آن جا مملکت فارس برای مسلمانان استوار گردید و دولت بنی عباس از آنجا پدیدار شد و در سرای خاندان ابوالنجم معیطی نخستین بار پارچه ها به رنگ سیاه درآمد و سیاه پوشان پوشیدند.
شهر مرو، شهری است قدیمی معروف به مرو شاهجان و گویند آنجا دژی بوده از جمله بناهای طهمورث این شهر در زمین همواری به دور از کوه ها ساخته شده و هیچ کوهی در نزدیکی آن دیده نمی شود. در آنجا سه مسجد جمعه بوده است، اما نخستین مسجدی که در آغاز اسلام، نماز جمعه در آن اقامه میشد در داخل شهر بود ولی چون مسلمانان زیاد شدند مسجدی بر در دروازه شهر به نام مسجد عتیق ساختند که اصحاب حدیث در آنجا نماز می خواندند و پس از آن مسجد دیگری را شخصی به نام علی ماجان بنا کرد به قولی این مسجد و بازار و دار الإماره از جمله بناهای ابو مسلم میباشد.».(۲ - صورة الارض ابن حوقل چاپ بیروت، بی تا حروف م).