امام ریٔوف برگزیده ای از سیره امام رضا (ع)  ( صص 30-28 ) شماره‌ی 2296

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > سفر امام رضا (عليه السلام) از مدينه تا مرو > اقامت در طوس

خلاصه

مهربانی امام با مردم زبان زد خاص و عام بود. موسی بن بسار می گوید: من به همراه علی بن موسی الله در نزدیکی طوس بودم که صدای شیون شنیدیم به دنبال صدا رفتیم جنازه ای را در حال تشییع دیدیم حضرت بلافاصله از اسب پیاده شد و به سوی جنازه رفت و مانند مادری که فرزندش را در بغل میگیرد جنازه را در کنار گرفت و فرمود: هر کس جنازه دوستان ما را تشییع کند خداوند تمام گناهانش را میبخشد. سپس تا کنار قبر به دنبال آن رفت. آن گاه دست روی سینه میت گذاشت و او را به بهشت بشارت داد. من گفتم قربانت گردم ! مگر شما او را می شناسید؟ امام فرمود: آیا نمی دانی کارهای شیعیان ما هر صبح و شام بر ما عرضه میگردد ؟ اگر نیکوکار باشند شکر می کنیم و اگر بدکار باشند از خداوند برای آنان عفو وگذشت می طلبیم

متن

پیشوای رئوف

مهربانی امام با مردم زبان زد خاص و عام بود. موسی بن بسار می گوید: من به همراه علی بن موسی الله در نزدیکی طوس بودم که صدای شیون شنیدیم به دنبال صدا رفتیم جنازه ای را در حال تشییع دیدیم حضرت بلافاصله از اسب پیاده شد و به سوی جنازه رفت و مانند مادری که فرزندش را در بغل میگیرد جنازه را در کنار گرفت و فرمود: هر کس جنازه دوستان ما را تشییع کند خداوند تمام گناهانش را میبخشد. سپس تا کنار قبر به دنبال آن رفت. آن گاه دست روی سینه میت گذاشت و او را به بهشت بشارت داد. من گفتم قربانت گردم ! مگر شما او را می شناسید؟ امام فرمود: آیا نمی دانی کارهای شیعیان ما هر صبح و شام بر ما عرضه میگردد ؟ اگر نیکوکار باشند شکر می کنیم و اگر بدکار باشند از خداوند برای آنان عفو و

گذشت می طلبیم(۱).(مناقب آل ابی طالب، ج ۴، ص ۳۴۱)

ایشان حتی نسبت به بردگان و سایر انسانها نیز مهربان بود. آورده اند: «امام رضا هرگز سخن کسی را قطع نمیکرد با کسی سخن تند نمی گفت، دست رد به سینه فرد گرفتار نمی زد در مجالس پای خود را به احترام دیگران در از نمی کرد و تکیه نمی داد هنگام غذا خوردن به همراه غلامان بر سر یک سفره می نشست(۱).(الکافی، ج ۶، ص ۲۹۸) 

نسبت به غلامانش چنان مهربان بود که خادم ایشان می گوید: «او میفرمود: هرگاه من بالای سر شما ایستاده و شما در حال غذا خوردن بودید بلند نشوید تا از غذا خوردن فارغ شوید گاهی حضرت، یکی از ما را برای انجام کاری ] صدا میکرد وقتی گفته می شد : مشغول غذا خوردن است می فرمود: بگذارید تا غذایش را بخورد(۲).(. بحار الأنوار، ج ۴۹، ص ۱۰۲؛ الکافی، ج ۶، ص ۲۹۸) 

یاسر خادم حضرت نیز می گوید: «امام رضا الله هرگاه تنها میشد تمام اطرافیان خود را از کوچک و بزرگ پیرامون خود جمع میکرد و با آنان حرف می زد و با آنان انس می گرفت آنان هم با ایشان مأنوس می شدند. هرگاه بر سفره می نشست همۀ کوچک و بزرگ آنان را حتی کارگر و حجام را صدا میزد و همه را بر سفره خویش می نشاند(۳) .(بحار الانوار، ج ۴۹، ص ۱۶۴ عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۵۹)

مردی از اهل بلخ میگوید: « همراه امام رضا الله در سفرش به خراسان بودیم روزی هنگام غذا همه خدمتکاران و غلامانش را از سیاهان و دیگران سر سفره جمع کرد گفتم جانم به فدایت! کاش برای اینان سفره ای جداگانه قرار میدادید! فرمود دست بردار! خدای ما یکی است پدر و مادر ما نیز یکی است، پاداش هم در روز قیامت ] به اعمال است(۱) .(بحار الانوار، ج ۴۹، ص ۱۰۱: الکافی، ج ۴، ص ۲۳)

رفتار او با مهمانان نیز چنین کریمانه بود. نوشته اند: شبی مهمانی به خانه حضرت رضا الله آمد، حضرت با او به گفت و گو نشسته بود که ناگهان چراغ خاموش شد. آن مرد دست دراز کرد تا آن را روشن کند، حضرت جلوگیری کرد و خودش برای روشن کردن چراغ برخاست و فرمود: ما قومی هستیم که از مهمان خود کار نمی کشیم(۲) .(. بحار الانوار، ج ۴۹، ص ۱۰۲، الکافی، ج ۶، ص ۲۸۳)

محمد بن عبید الله قمی نیز میگوید: «نزد حضرت رضا بودم که بسیار تشنه ام شد. نخواستم از حضرت آب بطلبم. اما حضرت متوجه شد، خود آن حضرت آبی طلبید و از آن چشید و به من داد و فرمود: ای محمد بنوش که آب گوارایی است. من هم نوشیدم(۳).(بحار الانوار، ج ۴۹، ص ۳۱؛ عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۲۰۴)

مخاطب

نوجوان ، جوان ، میانسال

قالب

سخنرانی ، کتاب داستان كوتاه ، کتاب معارفی