منابع علم امام
با اینکه ائمه الاسلام مانند دیگران به مکتب نرفتند و برای کسی شاگردی نکردند، اما در عین حال عالم ترین انسانها به شمار میروند. سؤالی که ممکن است به ذهن برسد اینکه آنان علم خود را از کجا و از چه منبعی کسب نمودند؟ در پاسخ باید گفت برای علم امام چند منبع وجود دارد که به اختصار یادآور می شویم.
(۱) قرآن
یکی از مهمترین منابع علم این خاندان قرآن است زیرا قرآن که أحسن الحديث و أبلغ الموعظة " (3) است حاوی علم زمین و آسمان(4) و علم اولین و آخرین است(5) و هر کس اهل دل و اهل فهم باشد علم و حکم هر چیز را از این کتاب آسمانی استخراج می کند و وجود خویش را از علم آن سیر آب می سازد. امامان نور از جمله کسانی اند که قرآن بسیار میخواندند و در آن تدبر میکردند و از علم قرآنی بهره های فراوان بردند.
3. نک این شعبه حرانی حسن بن علی تحف العقول، ص ۱۵۰
4. عن الصادق عليه السلام : فيه (القرآن) خبركم وخبر من قبلكم وخير من بعدكم و خبر السماء
والأرض، كليني، محمد بن يعقوب، الکافی، ج ۲، ص ۵۹۹
5. قال رسول الله صلى الله عليه و آله : من أراد علم الأولين والآخرين فليثور القرآن»، متقى، على
بن حسام الدين كنز العمال، ج ۱، ص ۵۴۸، ردیف ۲۴۵۴
(٢) الهام از عالم غیب
یکی دیگر از منابع علم امام معصوم الله الهام از عالم غیب است، دلیل بر این واقعیت مطلبی است که کلینی در کتاب الکافی آورده است، او ابوابی ذکر کرده و در یک باب متعرض احادیثی شده است که به تفاوت میان رسول و محدث پرداخته میگویند محدث کسی است که سخن فرشته را می شنود، ولی او را نمیبیند در بابی دیگر احادیثی را آورده است که می گویند ائمه نیز محدث میباشند چنان که امام رضا در این باره فرمود: الأئمة علماء صادقون مُفَهَّمون مُحَدَّثُون؛ امامان عالمانی راست گفتار اهل فهم و حدیث میباشند. (1)
حدیث زیر که پاسخی به سؤال ابی بصیر است نیز بر بهره مندی امامان معصوم ، از الهام و روح الهی دلالت دارد:
عن أبي بصير قال: سألت أبا عبد الله - عليه السلام - عن قول الله عَزَّ وَجَلَّ: ويسألونك عن الروح قل الروح من أمر ربي " (2) قال: خَلْقَ أَعظمُ مِن جَبرئيل و میکائیل، كانَ مَعَ رَسُول الله صلى الله عليه وآله و هو مع الأئمة؛ أبو بصير می گوید: از امام صادق از معنی این آیه سؤال کردم از شما درباره روح می پرسند بگو روح به امر پروردگار است فرمود روح آفریده ای است که از جبرئیل و میکائیل بزرگتر و آن با رسول خداه بود، ولی هم اینک با امامان است.(3)
1. کلینی، محمد بن یعقوب ،همان، ج ۱، ص ۲۶۸؛ طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص ۲۴۵
2. اسراء (۱۷) ۸۵
3. کلینی، محمد بن يعقوب، الکافی، ج ۱، ص ۲۷۳
(۳) فراگیری از پیامبر و امامان پیشین
منبع سوم که امامان نور از آن سرشار میگردند ارث بردن آن از دانش پیامبران به ویژه پیامبر اسلام الله و از امامان است. این مطلب را در کتاب گران سنگ اصول کافی میخوانیم که کلینی در آن بابی با عنوان «ان الأئمة ورثوا علم النبي وجميع الأنبياء والأوصياء الذين من قبلهم»(1) گشوده و در آن احادیثی ذکر نموده است که بر مطلب یاد شده دلالت دارند.
عن زرارة والفضيل عن أبي جعفر عليه السلام - قال: إن العلم الذي نزل مع آدم عليه السلام لم يُرفع، والعلم يتوارث، وكان علي عليه السلام عالم هذه الأمة وإنه لم يَهْلِك مِنَّا عالم قطُّ إِلَّا خَلَفه من أهلِهِ مَن عَلِمَ مِثلَ علمه(2) زراره و فضیل از امام باقر الله نقل کرده اند که فرمود علمی که با آدم نازل شد برداشته نشد و علم چیزی است که میان افراد به ارث گذاشته میشود امام علی ال عالم این امت بود و هرگز عالمی از ما خاندان نمی میرد مگر آنکه علم خود را به جانشینی که او نیز مانند خود او علم دارد به جای می نهد.
امام صادق نیز در حدیثی دیگر فرمود:
إن داود ورث علم الأنبياء، وإن سليمان ورث داود، وإن محمد - صلي الله عليه و آله و سلم - ورث سليمان، وإنا ورثنا محمداً، وإن عندنا صحف إبراهيم. فقال أبو بصير: إن هذا لَهُوَ العِلم؛(3) جناب داوود علم پیامبران را به ارث برد و حضرت سلیمان الله نیز آن را از داوود اله به ارث برد و حضرت محمد نیز آن را از سلیمان و ما آن را از آن حضرت به ارث بردیم و صحف ابراهيم و ألواح موسى در نزد ماست ابو بصیر گفت: علم همین است.
۱. همان، ص ۲۲۳
۲. همان، ص ۲۲۲
3. بحرانی هاشم بن سلیمان مدينة المعاجز، ص ۳۹.
101
مقام علمی امام از زبان دیگران
علم آن امام در حدی بود که تمامی اندیشمندان معاصر و غير معاصر آن حضرت به آن اقرار داشتند جملاتی که از اندیشمندان شیعه و سنی به یادگار مانده است گواهی بر این واقعیت است.
1. على بن موسی واقدی به نقل از پدرش می گوید و كان علي بن موسي الرضا عليه السلام - ثقة يفتي بمسجد رسول الله صلى الله عليه و آله و هو ابن نيف وعشرين سنة؛ على فرزند موسى کاظم، مردی مورد اعتماد بود که در مسجد رسول خدا مینشست و فتوا می داد، در حالی که تنها
بیست و اندی سال از عمرش سپری شده بود. (1)
۲. بیهقی به نقل از ابراهیم بن عباس آورده است که گفت: ما رأيت الرضا عليه السلام - سُئِل عن شَيْءٍ قَطُّ إِلَّا عَلِمَه، ولا رأيتُ أعلم منه بما كان في الزمان إلى وقته و عصره، وكان المأمون يمتحنه بالسؤال عن كُلِّ شَيْءٍ فَيُجِيبُ فيه، و كان كلامه كله و جوابه و تمثيله بآيات من القرآن(2) ندیدم که چیزی را از امام رضا بپرسند مگر اینکه آن را میدانست هیچ کس را تا زمان و روزگارش عالم تر از او نیافتم مأمون همواره آن حضرت را با سؤال از هر چیزی می آزمود و او جواب می داد.
3. اباصلت هروی از جمله افرادی است که بیش از دیگران محضر امام رضا را درک کرده و از نزدیک شاهد ظهور و بروز علم آن عالم آل محمد
بوده است او در اقرار به مقام علمی امام می گوید: من از امام علی بن موسی الرضا دانشمندتر و عالم تر ندیده ام و هیچ عالمی او را دیدار نکرد مگر آنکه او نیز مانند من به این مطلب شهادت میدهد. (3)
4. اقرار رجاء بن ابی ضحاک که مأمور آوردن آن حضرت از مدینه به مرو بود، نمونه ای دیگر از اقرار دیگران بر میزان علم آن حضرت است. او می گوید:
۱. سبحانی، جعفر، اضواء على عقائد الشيعة الامامية، ص ١٩٣.
2.ابن بابویه قمی، محمد بن علی شیخ صدوق)، الأمالي، ص ۷۵۸
3.مجلسی محمد باقر، بحار الانوار، ج ۴۹، ص ۱۰۰
آن حضرت به هر شهری که وارد میشد مردم از هر سو به او روی می آوردند و مسائل دین را از آن حضرت میپرسیدند و او به تمامی سؤال های
آنان پاسخ می داد. (1)
5. دانش آن حضرت به حدی بود که برخی او را پیامبر می پنداشتند، سلیمان جعفری می گوید: در خدمت امام رضا الله بودم خانه ایشان پر از مردم بود و هر یک پرسشهایی از آن حضرت میپرسیدند و پاسخهای مناسبی می شنیدند. من که این گستردگی دانش را از آن حضرت دیدم با خود گفتم: شایسته است ایشان از پیامبران الهی باشد در این هنگام آن حضرت به من رو کرد و فرمود: ای سلیمان خاندان عصمت همه دانا و بردبارند و مردم نادان ایشان را پیغمبر می دانند، حال آنکه آنان پیغمبر نیستند. (2)
6. شیخ یوسف اسماعیل شافعی در اشاره به بزرگی و فضل امام رضا می گوید:
علي الرضا ابن موسي الكاظم عليه السلام - أحد أكابر الأئمة، ومصابيح الأمة من أهل بيت النبوة و معادن العلم والعرفان (3)على بن موسى الرضا فرزند امام كاظم ، یکی از بزرگان پیشوایان و از مشعلهای فروزان امت از اهل بیت نبوت و معدن علم و عرفان است.
1.ابن بابویه قمی محمد بن علی (شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۱۶۳
2.ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج ۴، ص ۳۶۳
3. شریف ،قرشی باقر حياة الامام الرضا، ج ۱، ص ۶۳
107