علم به غیب
دامنه علم امام تنها به دانشهای بشری منحصر نمیشود، بلکه غیب و جهان ناپیدا را نیز دربر می گیرد.
علم غیب بر دو گونه است اول علم به حقایقی که پیش از این در عالم خارج تحقق یافته است و برای انسان راهی به دانستن آن نباشد. این آیه قرآن که به برخی قضایای مرتبط به حضرت نوح اشاره دارد حاکی از این نوع غیب است. که فرمود: تلك من أنباء الغيب نُوحيها إليك ما كُنت تعلمها أنت ولا قومك من قبل(1. هود (۱۱) ۴۹) آنها قضایای نوح از خبرهای غیبی است که بر تو وحی می کنیم که پیش از این نه تو بر آن آگاه بودی و نه قوم تو.
قسم دوم از علم غیب علم به وقایعی است که هنوز به وقوع نپیوسته است بلکه ممکن است در آینده رخ دهد. اموری از این دست که هنوز محقق نشده است، نسبت آن به وجود و عدم یکسان است. اثبات وجود و نفی آن مستلزم احراز علت تامه آن است که اگر آن علت احراز شود آن موجود نیز تحقق خواهد یافت و اگر احراز نشود آن موجود تحقق نخواهد یافت.
از آن رو که هیچ علتی جز به اراده خدا تام و تمام نیست، احراز علت نیازمند احراز اراده الهی است که آیا اراده الهی به آن تعلق گرفته است یا نه؟ نا گفته روشن است که هیچ کس جز خدا آگاه به اراده او نیست، مگر آنکه خود او کسی را به اراده خویش آگاه سازد چنان که خود او فرمود: عالم الغيب فلا يظهر على غيبه أحداً إِلَّا مَن ارتضى من رسول : "(2. جن (۷۲): ۲۶-۲۷ ) خدا عالم الغيب است و او غیب خود را بر احدی جز رسولی که مورد رضای او باشد، اظهار نمی کند.
امام رضا مانند دیگر امامان معصوم با توجه به مقام امامت و عصمتی که داشت از ارتباط ویژه ای با خدای متعال و جهان غیب برخوردار بود و مانند پیامبران الهی معجزات و کراماتی داشت که در مواقع لازم نمونه هایی از آنها را بروز می داد تا دلیلی آشکار بر حقانیتش باشد و موجب پرورش و اطمینان خاطر پیروانش گردد. اینک در این مجال چند نمونه از کرامات و معجزات امام رضا را یادآور می شویم
آگاهی به ذهن افراد
۱. ریان بن صلت می گوید: مدتی در ایران در خدمت امام رضا بودم و پس از مدتی که خواستم به عراق برگردم تصمیم داشتم برای خدا حافظی به محضرم امام رضا بروم. در بین راه با خود گفتم خوب است از امام بخواهم به رسم یادبود یکی از پیراهنهای خود را به من هدیه کند تا به عنوان تبرک در کفن خود قرار دهم و دیگر آنکه چند در همی از آقا مطالبه کنم تا بتوانم برای دخترانم از خراسان انگشتر هدیه ببرم.
اما آنگاه که خدمت امام رسیدم و از او خدا حافظی کردم، چنان حالم منقلب شد که خواسته هایم را فراموش کردم همین که از محضر آن امام بیرون آمدم، مرا صدا زد و فرمود بازگرد وقتی دوباره به خدمتش رسیدم فرمود: آیا مایل نیستی یکی از پیراهنهایم را به تو هدیه دهم؟ و آیا تمایل نداری چند در همی به شما بدهم تا بتوانی از خراسان برای دخترانت انگشتر هدیه بیری؟ سپس امام، هم پیراهنی به من هدیه کرد و هم مقدار سی درهم عنایت نمود. (.1 مجلسی محمد باقر، بحار الانوار، ج ۴۹، ص ۳۵)
2.احمد بن محمد بزنطی میگوید من با سه تن دیگر از دوستان خدمت امام رضا الله شرفیاب شدیم بعد از ساعتی که خواستیم از محضر امام خدا حافظی کنیم امام به من فرمود ای احمد تو بنشین... چون پاسی از شب گذشت، خواستم مرخص شوم آن حضرت فرمود میروی یا می مانی؟ عرض کردم بستگی به نظر شما دارد فرمود بمان و این هم رختخواب. آن گاه امام برخاست و به اتاق خود رفت من از شوق به سجده افتادم و با خود گفتم: سپاس خدای را که حجت او و وارث علوم انبیاء از میان ما چند تن به من تا این حد لطف و عنایت فرمود.
هنوز در سجده بودم که امام بازگشت برخاستم حضرت دست مرا گرفت و فرمود: ای احمد امیر مؤمنان به عيادت صعصعة بن صوحان رفت؛ به هنگام بازگشت فرمود ای صعصعه از اینکه به عیادت تو آمده ام به برادران خود افتخار مکن؛ از خدا بترس و پرهیزکار باش. (2. خوبی، ابو القاسم، معجم رجال الحدیث، ج ۳، ص ۱۹ و ۲۰)
همان طور که روشن است امام در این خبر ضمن اعلام آگاهی از نیت احمد به وی هشدار داد که این عنایت و لطف نباید وسیله ای برای فخر و مباهات و احساس برتری تو نسبت به دیگران گردد.
آگاهی از مرگ افراد
یکی دیگر از جلوه های علم امام رضا آگاهی از مرگ افراد بود که گاه به مناستی از مرگ برخی خبر میداد خبر قتل امین توسط برادرش مأمون از آن
جمله است.
یکی دیگر از این موارد خبر محمد بن داوود است که گفت: در جلسه ای که من و برادرم خدمت امام رضا الله بودیم این خبر را به آن حضرت دادند و گفتند، عموی شما محمد بن جعفر در حال احتضار است. امام به قصد عیادت به منزل او رفت و ما نیز او را همراهی کردیم همین که امام بالای سر عمویش رسید در حضور فرزندان او لبخند زد و پس از دقایقی خانه عمویش را ترک نمود. در بین راه علت خنده امام را بر بالین بیمار در حال احتضار و در حضور فرزندان غم دیده او پرسیدیم فرمود خنده من به این دلیل بود که دیدم عموی دیگرم اسحاق بر بالین برادرش گریه میکند در حالی که اسحاق زودتر از جعفر خواهد مرد و همین مردی که در حال احتضار است بر جنازه اسحاق گریه خواهد کرد زمانی طول نکشید که محمد بن جعفر بهبود یافت و پس از مدتی برادرش اسحاق بیمار شد و سر انجام از دار دنیا رفت و دیدیم که محمد بن جعفر بر جنازه برادرش اسحاق گریه میکند. (1. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۴۹، ص ۳۱)
آگاهی از آینده
از جمله جلوه های علم امام رضا الله علم و آگاهی به آینده افراد است، موارد زیر نمونه هایی از آنهاست.
(۱) برامکه که نزدیکترین افراد به هارون در دستگاه خلافت بودند، عامل تحریک او در قتل امام کاظم بودند. از این رو آنان همواره مورد خشم امام رضا بودند و آن حضرت آرزوی سرنگونی و نابودی آنان را داشت. این بود تا آنکه در مراسم حج در منی چشم مبارک آن حضرت به صورت غبار آلود يحيى بن خالد برمکی افتاد و فرمود این بیچاره ها خبر ندارند که امسال چه بلایی بر سرشان می آید. (2. کلینی، محمد بن يعقوب، الکافی، ج ۱، ص ۴۹۱)
(۲) حسین بن موسی برادر حضرت رضا الا :گفت روزی با برخی از دوستان در محضر امام رضا الله بودیم که شخصی به نام جعفر بن عمر علوی، در حالی که لباسی مندرس و پاره پوشیده بود از کنار ما عبور کرد همین که چشم ما به او افتاد، بی اختیار خندیدیم. اینجا بود که امام رضا فرمود: لترونــه عــن قـريــب كثير المال و كثير التبع؛ او را به زودی ثروتمند و با قدرت خواهید دید.
راوی میگوید از آن تاریخ چیزی در حدود یک ماه گذشته بود که او را به فرمانداری مدینه منصوب کردند پس از آن بود که او هرگاه از خیابانهای مدینه عبور می کرد جمعی از غلامان و نوکران او را در احاطه خود داشتند و او با شکوه تمام عبور می کرد. (3.ابن بابویه قمی محمد بن على (شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۲۲۶)