گذری بر سیره عملی امام رضا (ع)  ( صص 116-114، 236-235 ) شماره‌ی 2317

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره علمی و فرهنگی امام > سيره علمی > سخن گفتن با زبان های مختلف

خلاصه

یکی دیگر از جلوه های دانش آن حضرت آشنایی به زبانهای رایج آن زمان بود. آن حضرت بدون آنکه در یادگیری زبانها استادی دیده باشد، با دیگر زبان ها آشنا بود که موارد زیر گواهی بر این ادعاست. 1.ابو اسماعيل هندی :گفت از قبل شنیده بودم که در روی زمین حجت و امامی هست من که سخت مایل بودم او را از نزدیک ببینم نشان او را جویا شدم تا آنکه به محضر امام رضا الله رسیدم به زبان هندی بر او سلام کرده و جریان خود را در نزد آن حضرت بازگو کردم او با زبان هندی سلامم را جواب داد و فرمود: آنی که در پی او بودی منم هر چه میخواهی بپرس. من آنچه را لازم دانستم با زبان هندی از او پرسیدم و او با همین زبان به سؤال های من جواب داد

متن

آشنایی به دیگر زبانها

یکی دیگر از جلوه های دانش آن حضرت آشنایی به زبانهای رایج آن زمان بود. آن حضرت بدون آنکه در یادگیری زبانها استادی دیده باشد، با دیگر زبان ها آشنا بود که موارد زیر گواهی بر این ادعاست.

1.ابو اسماعيل هندی :گفت از قبل شنیده بودم که در روی زمین حجت و امامی هست من که سخت مایل بودم او را از نزدیک ببینم نشان او را جویا شدم تا آنکه به محضر امام رضا الله رسیدم به زبان هندی بر او سلام کرده و جریان خود را در نزد آن حضرت بازگو کردم او با زبان هندی سلامم را جواب داد و فرمود: آنی که در پی او بودی منم هر چه میخواهی بپرس. من آنچه را لازم دانستم با زبان هندی از او پرسیدم و او با همین زبان به سؤال های من جواب داد. (1. مجلسی محمد باقر، بحار الانوار، ج ۲۹، ص ۵۰)

۲. در شهر بصره وقتی یکی از مخالفان امامت به نام عمرو بن هذاب، از امام رضا خواست تا ادعای خود را در مورد دانستن هر زبانی ثابت کند و با رومیان فارسیان و هندیان با زبان آنان سخن بگوید امام فرمود: آنان را بیاورید تا اگر سوالی دارند با زبان خود بپرسند و من به سؤالهای آنان به زبان خودشان پاسخ دهم. عده ای از آنان را آوردند امام با تک تک آنان با زبان خودشان سخن گفت. (2. تک ابن حمزه محمد بن على الثاقب في المناقب، ص ۱۸۸)

3.اباصلت هروی میگوید وقتی دیدم امام رضا با فصاحت تمام به زبان دیگران سخن میگوید به شگفت آمده به آن حضرت عرض کردم از آشنایی

شما به زبانها در شگفتم امام فرمود: يا أبا الصلت أنا حُجَّةُ الله على خَلقه، و ما كان الله ليتخذ حُجَّةً على قوم و هو لا يعرف لغاتهم، أو ما بلغك قول أمير المؤمنين عليه السلام - (أوتينا فصل الخطاب) فهل فصل الخطاب إلا معرفة اللغات؛ ای اباصلت من حجت خداوند بر خلق او هستم نمی شود که خدا کسی را حجت بر قومی قرار دهد و او بر زبان ایشان آگاه نباشد. آیا تا کنون نشنیدی که امیر المؤمنین فرمود به ما خاندان فصل

الخطاب عطا شده است آیا فصل الخطاب چیزی غیر از آگاهی به زبان هاست. (3. بحرانی هاشم بن سليمان مدينة المعاجز، ج ۷، ص ۱۲۴ )

آشنایی به زبان حیوانات

آن حضرت افزون بر آشنایی با زبانهای مختلف مردم با زبان حیوانات نیز آشنا بود شخصی به نام سلیمان که از نوادگان جعفر بن ابی طالب بود. می گوید:

در باغی در خدمت امام رضا بودم در این هنگام پرنده ای به حضور آن حضرت آمد و سخت بیتابی میکرد امام به من فرمود میدانی این حیوان چه می گوید؟ گفتم نه فرمود میگوید ماری به لانه من حمله آورده و در خواست کمک میکند طبق فرمان آن حضرت عصا را برداشتم و وارد اتاقکی شدم که لانه آن پرنده در آنجا بود دیدم ماری میخواهد به لانه او نزدیک شود و جوجه هایش را تلف کند. من با کمک عصا آن مار را از پای در آوردم. (1. همان، ص ۱۰۰؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۴۹، ص ۸۸)

116

و: تعامل منصفانه با اقلیت ها

هر انسانی دارای کیان و ارزش نفسانی است و با این ارزش و کرامت است که در میان دیگران به زندگی خود ادامه داده و در مسیر اهداف خود گام بر می دارد. بدیهی است که هر انسانی در روابط اجتماعی خود از دیگران توقع دارد که منزلت و کیان او را حفظ کنند و به شخصیت و اعتقادات او احترام بگذارند. پیشوایان معصوم اما بیش از همگان به این موضوع توجه داشته و به شخصیت و کرامت انسانی هر کسی احترام می گذاشتند.

گفتار و رفتار امام رضا در برخورد با اقلیت ها نمونه ای از این تعامل شیرین انسانی است که در سیره آن امام رئوف جلوه ای خاص یافته است، در این باره به عنوان نمونه به دو مورد بسنده می شود.  

1.یاسر خادم میگوید نامه ای از نیشابور به مأمون رسید به این مضمون که مردی زرتشتی هنگام مرگ وصیت کرده است که مال او را میان نیازمندان تقسیم کنند، قاضی نیشابور اموال او را میان نیازمندان مسلمان قسمت کرده است. بعد از آنکه مأمون از این ماجرا آگاه شده و نتوانست به آن پاسخ دهد، حکم آن را از امام رضا پرسید، امام در جواب فرمود:

إن المجوس لا يَتَصَدَّقُون على فقراء المسلمين، فاكتب إليه أن يخرج بقدر ذلك من صدقات المسلمين، فيتصدق به على فقراء المجوس زرتشتیان هرگز برای مسلمانان وصیت نکرده و صدقه نمیدهند نامه ای به قاضی نیشابور بنویس تا به مقدار مال او از بیت المال برداشته و آن را میان نیازمندان زرتشتی قسمت کند. (1. ابن بابویه، محمد بن على شيخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۱۸ )

2. ریان بن شبیب نیز میگوید از امام رضا پرسیدم: خواهرم برای گروهی از مسیحیان وصیت کرده است که مالی را به آنان بدهم ولی آیا من مجازم آن مبلغ را میان مسلمانان تقسیم کنم؟ آن حضرت فرمود:

 إمض الوصية على ما أوصت به، قال الله تبارك وتعالى: فَمَن بَدَلَه بَعدَ مَا سَمِعَه  فإنَّما إثمه على الذين يُبَدِّلُونَه ؛(1. . بقره (۱): ۱۸۱ ) وصیت را همان طور که او وصیت کرده اجرا کن؛ زیرا این سخن خداوند متعال است که فرمود هر کس آن وصیت را بعد از شنیدنش تغییر دهد، گناهش بر گردن کسانی است که آن را تغییر دهند.(2. عطاردی، عزیز الله مسند امام رضا، ج ۲، ص ۴۱۰ )

همان طور که ملاحظه میشود امام رضا در سخنان گهربار خود به دیگر مردانی که در جامعه اسلامی زندگی میکنند ولی با مسلمانان هم مرام و هم مسلک نیستند نیز حق داده است تا بر اساس مسلکشان بیندیشند و بر اساس آداب و فرهنگ خود عمل نمایند در ضرورت حرمت نهادن به اندیشه آنان تا آنجا پیش رفته است که فرمود به همان اندازه که از مال آن مجوسی برداشته و در میان نیازمندان مسلمان تقسیم کرده اند از بیت المال مسلمانان برداشته و در میان نیازمندان مجوسیان تقسیم نمایند.

 236

 

مخاطب

جوان ، کارشناسان و صاحبنظران

قالب

کارگاه آموزشی ، کتاب معارفی