مناظره امام رضا با عالمان بزرگ ادیان درباره توحید
امام رضا از طرف مأمون با تمام دانشمندان معروف آن زمان که بر مباحثات و مناظره ها و احتجاجات علمی و فلسفی و منطقی تسلط کامل داشتند برای مناظره دعوت شدند و بر همه آنان پیروز و غالب گردیدند و علمای مشهور زمان بر عظمت علمی آن شخصیت الهی اقرار کردند و سر تعظیم فرود آوردند.
دانشمندان منطق در بیان مفهوم جدل» گفته اند: جدل، صناعت و فنی است که انسان به سبب آن بتواند از مقدمات مسلمه بر هر هدف علمی برای حفظ اعتقاد یا التزامی که دارد اقامه دلیل نماید و با اقامه دلیلی که از واضحات و مسلمات طرف مقابل گرفته عقیده و ایده ای که طرف مقابل به آن اعتقاد دارد را ابطال می نماید.
برهان دلیلی است که اعتقاد یقینی مطابق با اصل و واقع باشد و مقدمات آن باید شامل یقینیات باشد که بر دو نوع میباشد:
برهان لمى - برهان إني.
86
مناظره در توحید
به هر حال عمران صابئی برخاست و خطاب به آن حضرت عرض کرد: ای عالم انسان ها و مردم اگر شما به من اجازه نمی دادیــد کـه سـؤال کنم البته چیزی نمیپرسیدم من به کوفه بصره شام و جزیره سفر کرده ام و با متکلمان بسیاری ملاقات و مناظره و مباحثه نموده ام؛ ولی کسی را پیدا نکردم که بتواند برای من ثابت کند و مرا قانع نماید که پروردگار یکتا و بی همتا دومی ندارد و بتواند وجود واحدی که غیر از او کس دیگری قائم به وحدانیت نباشد را برای من ثابت نماید. (عيون اخبار الرضا ج ۱ ص ۱۶۸ ، باب ۱۲ مناظره امام رضا با علمای ادیان
وصاحبان سخنانی در توحید در مجلس مامون) اجازه میفرمایید از شما سؤال کنم. حضرت فرمودند شما عمران صابئی هستید؟ عرض کرد: آری من هستم. حضرت فرمودند ای عمران بپرس ولی انصاف را رعایت کن و از گفتار باطل و منحرف کننده و فاسد و بر خلاف حق و حقیقت بپرهیز عمران صابئی عرض کرد به خدا سوگند ای آقا و سرورم هدفی ندارم جز این که میخواهم به حقیقتی برسم که پس انداز دنیا و آخرتم باشد و سرگردان نباشم. حضرت فرمودند بپرس آن چه را میخواهی و در نظرت است. در این هنگام حضار ازدحام کرده و به هم نزدیک میشدند تا بفهمند عمران چه سوالی خواهد کرد؟ عمران صابئی پرسید اولین موجود و آنچه را خداوند خلق نمود چه بود؟ حضرت فرمودند سؤال کردی خوب گوش کن و دقت نما واحد همیشه واحد بوده همیشه موجود بوده بدون این که چیزی بدون هیچ گونه حدود و اعراضی همراهش باشد و همیشه نیز این گونه خواهد بود، سپس بدون هیچ سابقه قبلی مخلوقی را با گونه ای آفرید، با اعراض و حدودی مختلف نه آن را در چیزی قرار داد و نه در چیزی محدود نمود و نه به مانند و مثل چیزی ایجادش کرد و نه چیزی را مثل او نمود و بعد از آن مخلوقات را به صورتهای مختلف و گوناگون از جمله خالص و ناخالص، مختلف و یکسان به رنگها و طعم های متفاوت آفرید بدون این که به آنها نیازی داشته باشد و یا برای رسیدن به مقام و منزلتی به این خلقت محتاج باشد و در این آفرینش در خود زیادی یا نقصانی ندید آیا این مطالب را میفهمی؟ گفت بله به خدا ای سرورم فهمیدم حضرت فرمود: ای عمران هر زمانی پروردگار عزیز و بزرگ آفریدگان را جهت بر طرف کردن نیازمندی هایشان آفریده باشد باید آفریدگانی خلق فرماید که در رفع نیازمندی هایش کوشا باشند و لازم بود دو برابر و بیشتر می آفرید؛ زیرا امدادگران هر چه بیشتر باشند تواناتر در رفع و دفع نیازمندی هایش خواهد بود و تعداد نیازمندی هایش فراوان تر میبود چرا که با هر یک از آفریدگانش نیازمندی جدیدی برایش پیدا میشد و به همین علت گفتم که پروردگار بزرگ و توانا برای رفع نیازمندی هایش نیافریده است، ولی آفریده هایش را نیازمند یکدیگر نموده و بعضی را برتر از بعضی دیگر ایجاد فرموده و در این برتری هدف خاصی برای خود منظور نفرموده همان طوری که از گروه دیگر احساس ترس و نگرانی نداشته و در مقام انتقام جویی نبوده است. عمران پرسید آیا پروردگار از هستی و وجودش آگاهی دارد؟ حضرت فرمود دانستنی چیزی برای نفی خلاف آن چیزی باشد که جهل است و در ذات اقدسش جهلی نیست تا با دانستن به آن، رفع ودفع جهل نموده باشد عمران سؤال کرد دانستنی باری تعالی به چند صورت است؟ آیا با نقش در ذهن یا در ضمیر و یا به غیر آن است؟ حضرت فرمود: هر زمانی که علمش به صورت ذهنی باشد آیا برایش پایانی میباشد یا نه؟ عمران عرض کرد روشن است که پایانی دارد. حضرت فرمودند مراد از ضمیر چیست؟ و چگونه دانستنیهای خداوند بزرگ نقش می یابد؟ عمران نتوانست پاسخ گوید و جوابی نداد حضرت فرمودند: از شما می پرسم آیا این ضمیر با ضمیر دیگری درک میشود یا نه؟ چنان چه بگویی درک آن با ضمیر دیگری خواهد بود جواب منطقی و درستی نیست زیرا در اصطلاح علمی تسلسل است یا دور که هر دو باطلند بلکه باید گفته شود باری تعالى متصف به صورت ذهنی و ضمیر نمی باشد و علمش همان کارش می باشد و مانند آفریدگانش علمش حصولی نیست و تجزیه در ذات اقدسش راهی ندارد. عمران صابئی پرسید حدود موجودات و اقسام آنها را بفرمایید. حضرت فرمود: حدود موجودات شش قسم هستند:
۱- لمس نمودن و مشاهده موزون بودن همانند خیلی از چیزها
2- مخلوقی که به اوصاف بخش اول مذکور محسوس نباشد مثل روح
3-موجوداتی با وزن ولمس و دیدن و رنگ و طعم و مزه و چشایی مثل هوا، آسمان و فرشتگان
4-موجوداتی که دارای مقدار هستند از جمله طول وعرض وشكلها.
5- أعراض ثابت که به حواس در می آیند از جمله رنگ و روشنایی
٦- أعراض غير ثابت از جمله کارها و حرکاتی که برای به وجود آوردن موجود ظاهر میشوند و آنها را به شکلهای متفاوت در می آورند وزياد و کم میکنند و خود کارها و حرکات که بیش از مقدار نیاز زمانی که شاغل نمی گردند غیر آثارشان قراری ندارد مانند سخن که خود نابود می شود و اثرش باقی میماند عمران سؤال نمود زمانی که پروردگار، واحد ویکتا باشد و چیزی غیر او نباشد و همراهی نداشته باشد، آیا در اثر آفرینشی که می فرماید تغییری در ذاتش صورت نمی گیرد؟ حضرت فرمود پروردگار عزیز و بزرگ قدیم میباشد و در اثر آفرینش هیچ تغییری در ذات اقدسش پدید نمی آید بلکه با اراده اش در آفریدگان تغییراتی پدیدار میشوند عمران صابئی سؤال پرسید شناخت ذات اقدسش چگونه میسر است؟ حضرت فرمود: خداوند متعال را با غیر خودش باید شناخت، سؤال کرد غیر خودش را بیان فرمایید. حضرت فرمودند: اراده مشیت اسم وصفت و امثال آنها و همگی به وجود آمده و تدبیر گردیده ذات اقدسش هستند. عمران سوال کرد پروردگار چیست؟ حضرت فرمودند باری تعالی نوری است که اطراف را منور ساخته و آفریدگار زمین و آسمان و هدايت کننده آنها به لوازم مربوطه میباشد و تو نیز بیشتر از آن چه من از حقیقت توحیدی آگاهی دارم نخواهی دانست عمران سؤال کرد: آیا این طور نیست که باری تعالی قبل از آفرینش موجودات ساکت بود و حرفی نمی فرمود و بعد از آفرینش موجودات به سخن آمد؟ حضرت فرمودند: سکوت در موردی به کار میرود که پیش از آن بیانی باشد و به همین علت نمی گویند چراغ ساکت بود و حرف نمیزد و نمیگویند چراغ اراده نموده به ما نور برساند زیرا روشنائی است و زمانی که روشنائی میدهد میگویند چراغ ما را روشنایی داد و از درخشندگی اش بهره مند گردیدیم. عمران پرسید آن چه خیال میکردم در اثر آفرینش موجودات تغییری در ذات باری تعالی پدید خواهد آمد حضرت فرمود این نظریه تو کاملاً غیر ممکن و محال است آن چه باری تعالی ایجاد میفرماید در ذات اقدسش نیز تغییر پیدا شود ای عمران تا کنون دیده ای که آتش خود را تغییر دهد؟ یا آتش خودش را بسوزاند و هیچ گاه دیده ای که فرد بینا بینایی خود را ببیند؟ عمران گفت: تا کنون اتفاق نیفتاده و ندیده ام، حالا می شود مرا آگاه کنی که آیا خالق در وجود آفریدگان خود میباشد یا آفریدگان در وجود خالق خود باشند، حضرت فرمود باری تعالی عالی مقام تر از آن است که در وجود مخلوق باشد و یا مخلوق در وجود خالق خود باشند و از توانایی خداوند متعال که هیچ توانایی نیست مگر با استمدادش به زودی برای تو خواهم گفت و توضیح میدهم به من بگو زمانی که آیینه را در دست میگیری و خود را میبینی آیا تو در آیینه هستی یا آیینه در تو می باشد؟ و چنان چه عملاً هیچ کدام در دیگری نیستید چگونه خودت را در آیینه میبینی و دلیل واستدلال تو چیست؟ عمران گفت از نوری که بین من و آیینه هست. حضرت فرمود: آیا آن نوری که در چشم خود میبینی، بیشتر از نوری است که در آیینه میباشد؟ عمران گفت آری حضرت فرمود: آن نور و درخشندگی بیشتر را به ما نشان بده عمران جوابی نداد و نتوانست جواب و دلیل منطقی اقامه کند حضرت فرمود از نظر من نور بدون این که در تو و آیینه دو تا باشد تو و آیینه را نشان داده است و این مطلب مثال های دیگری هم دارد که جاهلان از آن بی خبرند و در آنها راهی ندارند و باری تعالی داستان بالاتری است. (نحل آیه ۶۰ می فرماید: لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ وَلِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلَى وَهُوَ الْعَزِيزُ الحَكِيمُ . وصف زشت برای کسانی است که به آخرت ایمان ندارند، بهترین وصف از آن خداست و او ارجمند حکیم است. ) در این هنگام امام رضا روی به مأمون کرد و فرمود وقت نماز است. عمران عرض کرد سرورم سؤال را قطع نفرمایید. زیرا دلم نرم شده و مشتاق ادامه فوری هستم حضرت فرمودند: نماز می خوانیم (مراد امام رضا توجه حاضران در جلسه مناظره به آیه ۱۰۳ سوره مبارکه نساء بوده است که می فرماید: فَأَقِيمُوا الصَّلَوَةَ إِنَّ الصَّلَاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَابًا مَّوْقُوتًا سَجَدُوا . نماز را به طور کامل به پا دارید زیرا نماز بر مومنان در اوقات معین مقرر شده است.») و فوراً باز میگردیم از این رو حضرتش از جا برخاستند و به اندرون تشریف بردند و نماز خواندند و حاضران به امامت عموی آن حضرت؛ یعنی محمد بن جعفر در بیرون نماز خواندند و بعد از نماز آن حضرت مجدداً تشریف آوردند و عمران را فرا خواندند و فرمودند: ادامه بدهید. عمران عرض کرد: آیا توحید ویگانگی ،پروردگار، حقیقی است یعنی به حقیقت درک میشود یا اعتباری است و از وصف درک میشود؟ حضرت فرمودند: پروردگار یکتا همیشه بی همتا و بی مثل و مانند بوده موجودی که از اول بوده و هست و خواهد بود و پیوسته یکتا بوده و چیزی و موجودی با او نبوده است و دومی نداشته معلوم مجهول محکم متشابه مذکور در یاد بودن و منسی فراموش گردیده شدن نبوده است و به نام چیزی از چیزها که جزء خودش باشد نامگذاری نگردیده زمانی نداشته و نخواهد داشت به چیزی استوار و پایدار نبوده و نیست و نخواهد بود و به چیزی اتکاء نداشته و متکی نیست در چیزی پنهان نشده و قرار نیافته و همه این ها پیش از آفرینش موجودات است؛ زیرا غیر خودش چیزی نبوده است و صفاتی که بر او قرار دهند و اطلاق نمایند صفات حادث و ترجمانی است که سبب فهمیدن می گردد.
118