شیعیان واقعی مؤمنان حقیقی
آن گاه فرمود کسانی که به امامت انتصابی الهی بلافصل این دوازده امامی که با نام و نشان گفته ام اعتقاد داشته و اقرار واقعی نمایند فرد با ایمان بوده همان طوری که منکر امامت آنان کافر و مشرک و گمراه ( التحفة البهيه في اثبات الوصية تحقيق شیخ محمود ارگانی بهبهانی حائری (مؤلف): ج ۱، ص ۱۷۲، و ۱۷۴ به شماره ۸۵ وص ۱۷۹ به شماره ۸۹ ) و گمراه کننده خواهند بود. سپس فرمود: أعطاهم اللهُ عِلمى وَ فَهمى، طينتُهم من طينتي، ما لِقَومٍ يُوذُونَنى فيهِم لا أَنَالَهُمُ اللهُ شَفَاعَتى؛ و خداوند علم و فهم من را بـه آنــان عطا فرموده سرشت آنان از سرشت من است چرا گروهی من را درباره آنان آزار میدهند خداوند شفاعتم را نصیب آنان نفرماید». (الهداية القرآنية الى الولايه الاماميه تحقيق شیخ محمود ارگانی بهبهانی حائری (مؤلف): ج ۲، ص ۸ ح ۷۹۵ به شماره ۲۸۸ کفایه الاثر : ص ۱۷۵ - ۱۷۶ بحار الانوار: ج ۳۶، ص ۳۴۳ - ۳۴۴ ح ۲۰۹ باب ۴۱. و تفسیر برهان.)
عبادات غیر شیعه مقبول الهی نیست
سپس فرمودند سوگند به پروردگار و کسی که جان محمد ﷺ در دست و قدرت اوست چنانچه فردی از آفریدگان هزاران سال عمر کرده و شب و روز عبادت کرده روزها روزه بوده باندازه کوه ابو قبیس طلای خالص در راه خداوند انفاق کند و مظلومانه بین رکن و مقام در راه خداوند کشته شود ولی اعتقاد به امامت انتصابی بلا فصل الهی دوازده امام معصوم نداشته باشد و عملاً انکار نماید فأَكَبَّهُمُ اللَّهُ يَومَ القِيامَةِ عَلَى مَنخَرَيهِ فِي نار جَهَنَّم» روز قیامت پروردگار دانا و توانا او را به صورت و رو با پشت گردنی در آتش دوزخ خواهد انداخت هر کسی که باشد و خداوند بزرگوار فرمود یا محمد اگر فردی تمام عمر مرا عبادت کند تا از پا بیفتد، سپس روز رستاخیز محشور شود در حالی که انکار امامت معصوم دوازده گانه انتصابی بلافصل را داشته باشد حتما او را داخل آتش دوزخ می نمایم.
خوانندگان عزیز خودتان قضاوت فرمایید با این همه آیات و روایات آیا جای شک و شبهه و انکار و عدم قبولی هست؟! اکنون برای این که مطالب زیاد مفصل نشود فهرست وار برخی از آن همه آیات و روایات از کتابهای معتبر از قدمای فریقین را می آوریم.
51
عشق شیعیان به امامان انتصابی الهی
هنگامی که مأمون دید بعضی از شیعیان عزادار و خشمناک از مصائب امامان مظلوم خود بوده و عاشق جان نثاری و فداکاری برای امام رضا(ع) هستند نقشه ای طرح نمود که آن حضرت را به عنوان ولایت عهدی حکومتش منسوب نماید از این رو فضل بن سهل را به مدینه طیبه اعزام کرد که ولایت عهدی مأمون را قبول نماید.
آن حضرت پیشنهاد را قبول نکردند و در یک جلسه که خود مأمون طبق نقشه از پیش طرح شده به عرض ایشان رسانید که من حتی خلافت و تمام منافع فعلی خود را به شما تفویض میکنم و چنان چه قبول نفرمایید ولایت عهدی را باید بپذیرید امام رضا السلام فرمودند: اگر خلافت از جانب باری تعالی میباشد که تو حق بخشیدن و تفویض آن را به کسی نخواهی داشت و در این صورت صلاحیت ندارید که این خلافت را بذل و بخشش و تصرف کنید و من از قبول ولایت عهدی معذورم. ( ارشاد، مرحوم شیخ مفید، ص ۳۰۴)
ضمنا ولایت عهدی برای بعد از مرگ شما خواهد بود و حال آن که آبا و اجدادم از جد بزرگوارمان خاتم الانبیاء الله خبر داده اند که من قبل از شما به شهادت خواهم رسید، لذا موضوع ولایت عهدی سالبه به انتفاء موضوع خواهد بود باز هم مأمون نپذیرفت و گفت حتما باید قبول کنی و گر نه همین جا تو را خواهم کشت.
78