اکنون مقبره پیرزنی بنام شطیطه وجود دارد که در مزار شاه پسند غرب شهر نیشابور کنونی وجود دارد که گویا امام هشتم در ابتدا در خانه وی سکنی گزیده اند این بانوی کهنسال شب قبل در خواب امام را دیده که مهمان اوست از این رو آن روز کنار در خانه در انتظار امام می نشستند و این بانو از محبان اهل بیت بوده است وقتی امام وارد نیشابور شدند مردم بزرگان و سرشناسان شهر از هر سو ایشان را به منزل خویش دعوت می کردند و خواهان خدمت به آن امام بودند و لی حضرت رضا (ع) بدون توجه به موقعیت و ثروت افراد، خانه این بانو را پسندیدند و از همان زمان به بعد این بانو بنام پسند معروف شد، این لقب هم به این جهت بود که منزل او مورد پسند حضرت رضا(ع) قرار گرفت.(۲ مجلسی، محمد باقر (۱۳۷۷) بحار الانوار ترجمه موسی خسروی تهران اسلامیه، ج ۲، ج ۱۲، ص ۱۰۹؛ شهاب همان، ص ۳۹ گرایلی همان، ص ٤٩.)
و در جایی دیگر چنین آمده است که وقتی مردم برای مهمان کردن امام از یکدیگر سبقت می گرفتند امام فرمودند مرکبم هر جا که بنشیند در آنجا اقامت خواهم کرد بنابراین مرکب امام را رها کردند تا اینکه از چندین خانه گذشته در خانه همین پیرزن نشسته است و امام وارد این خانه شدند و پیرزن نیز با خوشحالی وصف نشدنی به استقبال امام آمده است.(يوسفی همان، ص ٣٠٤)
این انتخاب امام نکاتی را در برداشت که امام را در جهت اهداف خود پیش می برد، هدفی که از هر فرصتی استفاده میکردند تا مظلومیت اهل بیت و اجباری بودن سفر خویش را به طور غیر مستقیم به مردم نشان دهند و این شبهه را از ذهن عده ای پاک کنند که امام برای مقام و دین به این سفر تن داده در حالی که اگر چنین بود باید در خانه یکی از سرشناسان و بزرگان شهر اقامت میکردند نه خانه پیرزنی فرتوت و فقیر همچنین امام با وجود امکانات فراوانی که در اختیارشان گذاشته بودند با ظاهر و لباسی ساده در این سفر قدم گذاشته و از هر گونه تجمل گرایی به دور بودند.
امام رضا (ع) در طول اقامت خود در منزل پسند در گوشه ای از حیاط خانه بادامی را کاشتند که به برکت آن حضرت خیلی سریع رشد کرد و در مدت یک سال به درخت کاملی تبدیل شد و بادام داد چون مردم از این معجزه با خبر شدند به استفاده از میوه، برگ و سایه آن پرداختند و هر بیماری با استفاده از این درخت شفا می یافت و این از کرامات و معجزات آن حضرت در این شهر بود.(۱ نورانی یگانه قومی همان، ص ۱۲۹ ساعدی خراسانی، همان، ص ۱۸۲)
پس از چند روز امام به همراه کاروان به سوی مرو حرکت کردند بعد از گذشت یک سال این درخت خشک شد و پیرزن خیلی ناراحت شد گویند امام به آن زن فرمودند که هر وقت این درخت خشک شد بدان که من به شهادت رسیده ام.
در مدت زمانی که امام در نیشابور بودند به زیارت آرامگاه امامزاده محمد محروق یکی از نوادگان امام سجاد (ع) که در تلاجرد بود رفتند هنگام عزیمت به این محل امام این جمله را فرمودند که مخدوم ما اینجا مدفون است به زیارت ایشان میرویم در این امام زاده نیز مانند قدمگاه جای پایی بر سنگ روی سنگ نقش بسته که بعضی آن را جای پای امام رضا دانسته اند که صحت آن محل تردید دارد.(گرایلی همان ص ۵۲ حاکم نیشابوری همان، ص ۲۱۱)
از دیگر کرامات امام در این شهر میتوان به حمام و چشمه ای منسوب به امام رضا(ع) اشاره کرد. در این محل گویا حمامی بود که آب چشمه آن خشک یا کم شده بود، امام با دست مبارک خود خاک را کنار زدند و گویا آب چشمه فراوان شده بود و بنا به نقلی دیگر چنین آمده است که در این محل حمامی بود که آب آن کم شده بود به فرمان امام شخصی مأمور لایروبی چاه شد به قدری که آب این چشمه زیاد شد و نزدیکی آن چاه حوضی ساختند که چند پله به پائین می رفت حضرت رضا (ع) داخل آن حوض شده غسل کردند و در کنار حوض یا بر بالای بام حمام نماز گزاردند بنابراین این یک رسم و سنت شد و مردمان بعد از آن واقعه در آب آن حوض غسل میکردند و نماز میخواندند و حوایج خود را از خدا می خواستند و از آب آن چشمه برای تبرک می آشامیدند و این گرمابه را گرما به رضا و آب رضا و آب انبار رضا، عین كهلان حوض کهلان و حمام سلطان می نامیدند.(۱- شهاب همان، ص ٤٠ شريف القرشي، همان، ص ٤٤٨)
البته در بعضی نقلها آمده که امام دستور بنای حمام و مسجد و قناتی داده اند که همان گرمابه به رضای معروف باشد ولی با توجه به مدت اقامت امام در این شهر ساخت این بنا و اتمام آن و غسل کردن امام در این گرما به نمی توانسته به واقعیت نزدیک باشد و همان نقل های اول و دوم قابل تأیید می باشد.(۲- سپهر، عباسقلی خا. (۱۳۵۳). ناسخ التواريخ تهران اسلامیه، ج ۱۱، ص ۲۳۱؛ بهروزیان عباس (۱۳۸۱). صد داستان از خورشید شرق قم نوید اسلام، ص ۱۵۰)
وجه تسمیه حوض را به کاهلان چنین گفته اند مردی از اهل نیشابور در کنار همان حوض آمد و همیانی داشت آن را در طاق همان حوض گذارد که پس از غسل بردارد اتفاقاً فراموش کرد از آن جا خارج شد و همان سال عزیمت مکه نمود چون بازگشت برای غسل به طرف همان حوض رهسپار شد دید درب حوض خانه را بسته اند علتش را پرسید گفتند ماری در طاق حوض خوابیده و ما را از استفاده آن حوض ممانعت کرده آن مرد بدون هراسی در را گشوده وارد حوض شد پس از غسل همیان را برداشته بیرون آورد و گفت این از معجزه حضرت رضا بوده بعضی از مردم به بعضی دیگر نگریسته گرفتند ای کاهلان مردم تنبل) چرا زودتر در را نگشودیدی و همیان را برنداشتید از آن روز حوض را کاهلان گفتند.(ساعدی خراسانی همان، ص ١٨٤)
از معجزات و عنایات ویژه امام در این شهر چنین آمده که روزی امام به نماز ایستادند شخصی از امام پرسید قبله از کدام طرف است حضرت رضا از بین | انگشتان دست راست خود خانه کعبه را به او نشان داد و جهت قبله را تعیین کردند از نکات جالب توجه، شخصیت امام در این شهر این بود که حضرت رضا (ع) به واسطه علم لدنی با مردم نیشابور به زبان فارسی صحبت می کردند که این موجب جذب بیشتر و رسوخ محبت و عشق امام و اهل بیت در قلوب مردم این دیار میگردید و صمیمیت بیشتری را میان آنان ایجاد می کرد.(قائمی همان ص ۳۵۲ گرایلی نیشابور شهر فیروزه، ص ۵۲ قائم نیشابوری، همان، ص ۲۱۱ و ۲۱۰)
یکی دیگر از کرامات امام در حوالی نیشابور رخ داده و در منابع بسیاری ثبت شده چنین می باشد که روزی قافله ای از خراسان به سوی کرمان می رفت که مورد هجوم دزدان قرار گرفته و مردی از این قافله که گویا ثروت بسیاری داشت اسیر دزدان شد مدتی در دست آنها بود و مورد آزار قرار میگرفت تا ثروتش را بدهد بالاخره او را میان برف نگه داشته بستند و دهانش را پر از برف کردند که پس از این واقعه دیگر نتوانست حرف بزند پس از آن به سوی خراسان رفت و چون شنید که حضرت رضا (ع) به نیشابور آمده شب شخصی را در خواب دید که به او گفت حضرت به نیشابور آمده و علاج بیماری ات نزد اوست و در همان خواب دید که خدمت حضرت رسیده و حضرت نیز علاج آن را به او گفته از خواب بیدار شد ولی توجهی نکرد. پس از آن به نیشابور نزد حضرت رضا(ع) رفت و از بیماری اش شکایت کرد. حضرت نیز فرمود مگر علاج را به تو نیاموختم که مرد جواب داد دو مرتبه برایم بفرمایید و حضرت فرمودند زیره و مرزه را با نمک بکوب و دو یا سه مرتبه در دهان بگیر، چنین کرد و خوب شد.(۲ مجلسی همان، ج ۱۲، ص ۱۱۲)
صص 133-130
امام هشتم (ع) وقتی که به نیشابور وارد شدند در مسیر حرکت به محله فروینی» رسیدند. در آنجا چشمه ای بود که آب اندک داشت. آن حضرت در کنار چشمه ماندند و دستور دادند تا آن را پاکسازی کنند و همین کار موجب افزایش آب چشمه گردید. بدستور آن حضرت در کنار آن چشمه حوضی در گودی زمین ساختند که چند پله میخورد از آن چشمه آب به آن حوض جریان می یافت. امام در آن حوض غسل کردند. سپس بیرون آمدند و برپشت آن نماز خواندند و همین موضوع سنت شد و مردم همین اعمال را به جا می آوردند و بر پشت آن نماز میخواندند و آب آن را به عنوان تبرک و تیمن به سر و صورت خود می ریختند و دعا می کردند. این چشمه به نام چشمه کهلان تا امروز موجود است. (۲محمدی اشتهاردی همان، صص ٣٣٣-٣٣٤)
233