اخبار و آثار حضرت امام رضا علیه السلام  ( صص 618-614 ) شماره‌ی 2418

موضوعات

مناظره با علمای ملت ها و مذاهب
مناظره با علمای ملت ها و مذاهب
سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره علمی و فرهنگی امام > مبارزه با انحرافات و تهاجم فکری و فرهنگی دشمنان > نمونه هايی از مناظره حضرت با عالمان > مناظره با علمای ملت ها و مذاهب

خلاصه

حضرت رضا علیه السلام هر بذا کبر پیشوای زردشتیان را نزد خود خواند و فرمود: برهان شما بر صحت مذهبت چیست ؟ .گفت وی چیزهائی آورد که دیگران از آوردن او عاجز بودند ، ولیکن ما آنها را ندیدیم و اخبار مذهبی ما بر این امر دلالت میکند و ما از این روازوی پیروی کردیم .امام رضا علیه السلام فرمود شما به جهت اخباریکه رسیده به زردشت ایمان آورده اید .گفت آری ، فرمود امتهای گذشته باشنیدن اخبار به پیامبران خود ایمان آوردند محمد موسی و عیسی علیهم السلام نیز آیاتی آوردند ، پس چرا شما به آنها اقرار و اعتراف نکردید، همانطور که زردشت را قبول کردید .هر بن جوابی نداد و سکوت کرد .

متن

احتجاج حضرت رضا (ع) باهر بذاکبر

حضرت رضا (ع) هر بذا کبر پیشوای زردشتیان را نزد خود خواند و فرمود: برهان شما بر صحت مذهبت چیست ؟ .

گفت وی چیزهائی آورد که دیگران از آوردن او عاجز بودند ، ولیکن ما آنها را ندیدیم و اخبار مذهبی ما بر این امر دلالت میکند و ما از این روازوی پیروی کردیم .

امام رضا (ع) فرمود شما به جهت اخباریکه رسیده به زردشت ایمان آورده اید .

گفت آری ، فرمود امتهای گذشته باشنیدن اخبار به پیامبران خود ایمان آوردند محمد موسی و عیسی علیهم السلام نیز آیاتی آوردند ، پس چرا شما به آنها اقرار و اعتراف نکردید، همانطور که زردشت را قبول کردید .

هر بن جوابی نداد و سکوت کرد .

احتجاج حضرت رضا (ع) با علی بن محمد بن جهم

4- ابو الصلت هروی گوید: مامون اهل مقالات از مسلمانان را با پیشوایان سایر ادیان جمع کرد تا با حضرت رضا (ع) گفتگو کنند ، در آن میان علی بن محمد ابن جهم برخواست و گفت : یابن رسول الله شما به عصمت انبیاء اعتقاد دارید ؟

فرمود آری گفت: پس آیه شریفه « وَ عَلٰی آدَمُ رَبَّهُ فَعُوى » و با آیه «وَذَا النُونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ » و يا آيه ( وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هُم بِهَا » ، و یا آیه وَظَنَّ دَاوُدُ أَنَّهَا فَتَنَّاهُ » و يا آيه شريفه « وتُخفي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ

وَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَاهُ : چه معنی دارد ؟

حضرت رضا (ع) فرمود : وای برتوای علی از خداوند بترس و به پیامبران خداوند نسبتهای زشت نده، و کتاب خداوند را با رأی خود تفسیر نکن ، زیرا خداوند متعال میفرماید: تاویل قرآن را جز خداوند و راسخین در علم کسی نمی داند .

معنی « و عصی آدَمُ رَبَّهُ فَغَوی این است که خداوند او را در زمین حجت و خلیفه خود قرارداد، و او را برای بهشت خلق نکرده بود ، و معصیت آدم در بهشت بودنه در زمین، و نا فرمانی او برای این بود که قضاء و قدر خداوند جریان پیدا کند

پس از اینکه آدم بزمین فرود آمد ، و حجت و خلیفه خداوند قرار گرفت از خطا و لغزش مصون شد و خداوند میفرماید : « إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحاً وَآلَ إبراهيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ » .

 و اما تفسير آيه « وَذَا النُونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ»، این است که وی دانست خداوند روزی را براوتنك نخواهد کرد، و اگر معنی آن بود که وی میدانست خداوند قدرت ندارد روزی او را بدهد کافر میشد .

در قرآن مجید کلمه «قدر» به معنی ضعیف آمده و در آیه شریفه است که وَأَمَّا إِذا مَا ابْتَلَهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رَزْقَهُ ، یعنی روزی را بر او تنک کرد .

اما در قضیه حضرت یوسف معنی آن اینست که زلیخا همت گماشت بر معصیت و یوسف همت گماشت بر کشتن او و یوسف در نظر داشت اگروی را به فحشاء و ارتکاب معصیت و حرام مجبور کندوی را بکشد و لیکن خداوند او راهم از فحشاء و هم از قتل نگهداری کرد .

خداوند متعال می فرماید « وكذلك لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوء - یعنی کشتن ـ و الفحشاء » یعنی زنا و اما داود نظر پیشینیان شما در این باره چیست ؟

علی بن جهم گفت: میگویند داود در محراب خود نماز میخواند ، شیطان بصورت يك پرنده زیبائی خود را به او نشان داد، داود نماز خود را قطع کرد و خواست آن پرنده را بگیرد ، پرنده از اطاق به حیات پرید ، داود، به حیات آمد .

پرنده از وسط حیات به روی بام پرید ، داود برای گرفتن او بالای بام رفت پرنده از بالای بام به حیات اورياء بن حنان پرید ، داود بار دیگر دنبال پرنده روان شد .

در این هنگام چشم داود برزن اوریاء افتاد و او در وسط منزل غسل میکرد ، داود با دیدن زن اوریاء شیفته جمال او شد، اوریاء در این وقت در شهر نبود و با گروهی از لشکریان با دشمن جنگ میکردند ، داود برای فرمانده لشکر نوشت که اورباه را در صف اول قرار دهد تا وی در جنگ کشته گردد و او بتواند بارن او ازدواج کند .

فرمانده لشکر طبق فرمان داود اوریاء را جلودشمن فرستاد و او پیروز شد و داود از این جهت ناراحت گردید ، بار دیگر دستور داد او را جلو تابوت قرار بده ، و در این بار او رباع کشته شد و داود زن او را گرفت

حضرت رضا (ع) پس از شنیدن این سخن ناراحت شد و دست خود را بر پیشانیش زد و فرمود شما یکی از پیامبران خداوند را به خوار داشتن نماز و سهل انگاری نسبت دادید.

پیغمبری نماز خود را قطع میکند ، و عاشق زنی می شود ، و بعد با نقشه و فریب شوهرش را میکشد و زن او را تصرف میکند.

راوی گوید : علی بن جهم عرض کرد : یابن رسول الله پس تقصیر داود چه بود ؟

امام رضا (ع) فرمود: داود گمان میکرد که در روی زمین کسی از وی داناتر نیست ، خداوند متعال دو فرشته را فرستاد و آنها را از بالای دیوار محراب نزد او رفتند ، و گفتند: ما با هم در موردی نزاع داریم ، اکنون بین ما با حق و عدالت حکم کن و از راه راست منحرف نشوید .

داود در حکم خود عجله کرد و گفت : آنکه گوسفند بسیار دارد ظلم کرده است و بدون شاهد و بینه فوراً حکم کرد و نگذاشت مدعی علیه حرف بزند .

این بود خطائی که از وی سرزدنه آنکه شما گفتید ، مگر نشنیده ای که خداوند متعال فرموده : ( يَا دَاوُدُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَمَا حُكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بالحق » .

گوید : عرض کردم پس داستان او با اوریاء چیست ؟ .

فرمود: در زمان داود هرگاه مردی میمرد و یا کشته می شد زنش هر گز شوهر نمی کرد ، نخستین زنیکه بعد از کشتن شوهرش با مرد دیگری ازدواجش مباح شد زنی بود که با داود ازدواج کرد و این موضوع بر اوریا بسیار گران آمد.

اما در مورد حضرت رسول (ص) که فرمود : «وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاه تفسیرش این است که خداوند متعال: نام های زوجات حضرت رسول (ص) را برای آن جناب فاش کرده بود ، یکی از آنها زینب بنت جحش بود که در آن روز زوجه زید بن حارثه بود .

حضرت رسول نام او را در نزد خود مخفی کرده بود و برای کسی نقل نکرده بود ، برای اینکه منافقین نگویند وی به يك زنی که در منزل شوهرش زندگی میکند چشم دارد و از منافقین میترسید از این رو خداوند فرمود تو نباید از مردمبترسی و باید از خداوند ترس داشته باشی، خداوند هیچ زنی را به مردی تزویج نکرد ، مگر تزویج حواء به آدم ، و تزویج زینب به حضرت رسول ، وتزويج زهراء به علی .

در این هنگام علی بن جهم گریه کرد و گفت یا بن رسول الله من از گفته های خود تو به کردم و دیگر درباره پیغمبران از این گونه سخنان نخواهم گفت.

 

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

کارگاه آموزشی ، کتاب داستان كوتاه