امام رضا علیه السلام در خراسان  ( صص 15-14، 179-177 ) شماره‌ی 2424

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره علمی و فرهنگی امام > وضعيت فکری و فرهنگی عصر امام > فعاليت واقفه

خلاصه

پس از شهادت امام موسی کاظم علیه السلام امام هفتم شیعیان با توجه به شرایط و موقعیت خاص حاکم بر این دوره شیعیان و اصحاب آن حضرت در مسئله امامت و جانشینی ایشان به دو دسته تقسیم شدند.گروه از اصحاب امام موسی کاظم علیه السلام بنا به دلایلی از اعتراف به امامت امام رضا علیه السلام و یا هر کس دیگری سرباز زده و در امامت امام موسی کاظم علیه السلام توقف کردند. آنان اظهار می داشتند که امام موسی کاظم علیه السلام آخرین امام است و کسی را به امامت تعیین نکرده است این گروه به سبب طرح این عقاید به واقفیه یا واقفه معروف شدند.

متن

تأثير فعالیت های علمی و فرهنگی امام رضا (ع) در رواج و گسترش تشیع در ایران

سیاست درهای باز دستگاه خلافت عباسی به ویژه مامون در زمینه مسایل فرهنگی دانشمندان و صاحب نظران را از نقاط مختلف جهان راهی مرکز خلافت اسلامی کرد و موجب بروز شبهه ها و ابهام هایی زیادی در اعتقادات مسلمانان گشت بحث های کلامی از سوی جریانهای گوناگون فکری به سرعت رو به رشد و توسعه نهاد و در هر زمینه نظری پدید آمد. موضوع امامت در کنار بحث توحید و عدل از مباحث جنجال بر انگیز محافل علمی آن عصر بود. محدودیتهایی که عباسیان برای شیعیان و نیز پیشوایان آنان ایجاد کرده بودند. 

دسترسی ایشان را به امامان (ع) برای فراگیری اعتقادات صحیح با مشکلاتی مواجه کرده بود. علاوه بر این اختلافات و کشمکشهای جدید بر سر مسأله امامت، از سوی برخی شیعیان و یاران موسی بن جعفر (ع) بر آشفتگی اوضاع فرهنگی جامعه اسلامی می افزود. پس از شهادت امام کاظم (ع) میان شیعیان در مساله امامت دو نظر پیدا شد بیشتر به امام رضا (ع) روی آورده و به امامتش گردن نهادند؛ ولی تعداد اندکی در امامت موسی بن جعفر (ع) توقف کرده آن حضرت را در سلسله امامت آخرین فرد پنداشتند. این افراد واقفیه) و (ممطوره) نام گرفتند.(۱- شهرستانی، ابوالفتح محمد بن عبد الكريم (١٩٤٨م). المل والنحل ج ۱. تصحيح شیخ احمد فهمی، بیروت: داراسرور ص ١٦٩؛ نوبختی، ابو محمد حسن بن موسی (۱۳۵۳) فرق الشیعه، ترجمه محمد جواد مشکور تهران بنیاد فرهنگ ایران ص ۸۳) حجم زیادی از فعالیتهای علمی امام رضا (ع) در قالب مناظره و مباحثه های آن حضرت با پیروان ادیان و مذاهب دیگر و پرسش و پاسخ در زمینه مسائل کلامی و اعتقادی صورت گرفته است. مجالس مناظره یاد شده بیشتر از سوی مامون شکل گرفت و اگر چه - چنان که خواهیم گفت قصد مامون از برگزاری این جلسات تضعیف موقعیت امام رضا (ع) بوده است اما نتیجه این مناظره ها همواره به نفع امام رضا (ع) و شیعیان پایان می یافت. شیخ صدوق و دیگران گزارش مجالس مناظره و گفتگوهای آن حضرت را با ارباب مذاهب و ادیان دیگر به تفصیل در آثار خود آورده اند که چون مجال طرح آنها نیست فقط به برخی موضوع های این مناظره ها و منابع آنها اشاره میکنیم مناظره با جاثلیق اسقف مسیحیان، درباره اوصاف رسول خدا (ص) و بشارت به ظهور آن حضرت در انجیل مناظره با راس الجالوت بزرگ یهودیان، درباره موضوعات یاد شده در مناظره با جاثلیق مناظره با علی بن محمد بن جهم درباره عصمت پیامبران (ع) خضری(۲- خضری، احمدرضا و دیگران (۱۳۸۴) تاریخ تشیع ج ۱. تهران: سمت، ص ٢٧٦) یکی از فعالیتهای ائمه (ع) تربیت شخصیت های اسلامی و شیعی بوده است تا فرهنگ غنی شیعه را در میان مردم بگسترانند امام رضا (ع) در این زمینه شاگردانی را تربیت کرد که چه در زمان ایشان و چه بعد از وی در تبیین و ترویج اندیشه های ایشان بسیار کوشیدند که در میان آنان ایرانیانی هم بودند دانشمندان مثل اباصلت هروی، فضل بن شاذان نیشابوری، ذکریا بن آدم قمی عبدالله بن مبارک نهاوندی، حسین بن سعید اهوازی محمد بن فضل رخجی قندهاری معروف به کوفی محمد بن سلیمان دیلمی و..... در میان اصحاب امام رضا (ع) کسانی هستند که حتی اگر عرب نیز بوده اند در شهرهای ایرانی زندگی می کردند که عبارتند از ابراهیم بن ابی محمد خراسانی سلیمان بن خفض مروزی سلیمان بن صالح مروزی سهل بن قاسم نوشجانی فتح بن زيد جرجانی ابوسعید نیشابوری و..... این که مردم ایران زودتر از دیگر مناطق اسلامی به تشیع علاقه مند شدند دلیلش همین حضور امام رضا (ع) در ایران بود از امام رضا (ع) نیز احادیث و آثار زیادی برجای مانده است از جمله فقه الرضا است که منسوب به خود امام رضا (ع) است و طب الرضا که درباره پزشکی و مسایل مربوط به طب قدیم است کارهای علمی بزرگی که در بلخ بیهق و نیشابور به وجود آمد از ثمرات علمی امام رضا (ع) بود و این که نیشابور به یکی از مراکز علمی جهان اسلامی تبدیل شد به خاطر همین رابطه علمی و معنوی امام رضا (ع) با خراسانیها بوده است، چون امام رضا (ع) مفسر علوم قرآنی و قوانین اسلامی بوده است که آن را به همه مردم تشریح و تفسیر می کرد به حالت خیلی ساده به علمای ادیان دیگر بحث و گفتگو میکرد از سویی کسانی که توانایی علمی حضرت را نداشته اند در مناظره شکست میخوردند شیفته رفتار پرمنش حضرت رضا (ع)

می شدند. همین عوامل خود از زمینه های نفوذ و گسترش تشیع در ایران بوده است.( ۱- امام رضا (ع) و ایران (۱۳۸۳) نشریه کتاب هفته شماره ۲۱۵، شنبه ۲۸ آذر ، ص ۲۱.)

صص 15-14

شکل گیری فرقه واقفیه

پس از شهادت امام موسی کاظم (ع) امام هفتم شیعیان با توجه به شرایط و موقعیت خاص حاکم بر این دوره شیعیان و اصحاب آن حضرت در مسئله امامت و جانشینی ایشان به دو دسته تقسیم شدند. یک گروه که بخش اعظم شیعیان را شامل میشد با توجه به وصیت امام موسی کاظم (ع) و دلایل و شواهد موجود امامت فرزند ایشان علی بن موسی الرضا (ع) را پذیرفتند و وی را به عنوان امام هشتم تأیید نمودند. این دسته که بزرگان اصحاب امام موسی کاظم (ع) را هم شامل میشوند به نام قطعیه مشهور شدند.(۱ نوبختی، حسن بن موسى (١٣٥٥) فرق الشيعه مطبعه الحيدريه ص ۷۹؛ اشعری، ابوالحسن (١٤٠٥) مقالات الاسلاميين و اختلاف المصلين ج ۱، بیروت: بی نا، ص ۸۷)

اما گروه دیگری از اصحاب امام موسی کاظم (ع) بنا به دلایلی از اعتراف به امامت امام رضا (ع) و یا هر کس دیگری سرباز زده و در امامت امام موسی کاظم (ع) توقف کردند. آنان اظهار می داشتند که امام موسی کاظم (ع) آخرین امام است و کسی را به امامت تعیین نکرده است این گروه به سبب طرح این عقاید به واقفیه یا واقفه معروف شدند. 

البته لازم به ذکر است که این لفظ در جهان اسلام مسبوق به سابقه بود و مسلمانان با آن آشنایی داشتند. واقفیه در اصطلاح فرقه شناسی شیعه در استعمال عام خود به گروهی گفته می شود که در یکی از مسائل امامت بر خلاف رأی اکثریت توقف میکردند .(- مشکور محمد جواد (۱۳۷۵) فرهنگ فرق اسلامی مشهد بنیاد پژوهشهای اسلامی، ص ٤٥٤) بنابراین در منابع شیعی از فرقه هایی هم چون سبائیه باقریه و ناووسیه که به ترتیب بر امام علی (ع)، امام باقر (ع) و امام صادق (ع) توقف کردند و امامان بعدی را نپذیرفتند نیز به نام واقفیه یاد شده است.(نوبختی همان ص ۸۲ شهرستانی ابو الفتوح محمد بن عبد الكريم. (١٤١٠) الملل و النحل تحقيق: عبد الامير على مهنا و على حسن فاعور. بيروت: دار المعرفه، ص ۱۲۵؛ بغدادی ابو منصور عبد القاهر بن طاهر (۱۹۷۸). الفرق بين الفرق مصر: نشر الثقافه الاسلاميه، ص ٥٩)

اما با توجه به گسترش کار واقفیه در دوران امامت امام رضا (ع) و تداوم آن تا مدت قریب به یک قرن عنوان مطلق واقفیه هرگاه بدون قید خاصی ذکر شود اختصاص به گروهی دارد که پس از شهادت امام موسی کاظم (ع) بر امامت ایشان توقف کردند و امامت امام رضا (ع) یعنی امام پس از امام موسی کاظم (ع) را نپذیرفتند. 

این فرقه در زمینه شهادت امام موسی کاظم (ع) نیز دارای اتفاق رأی نبودند و در این زمینه دارای آرای متفاوتی بودند که در چهار دسته جای میگیرند و به شرح ذیل می باشند: 

۱- برخی از گروه های واقفیه اعتقاد داشتند امام موسی کاظم (ع) زنده است و او قائم مهدی است که جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد آنان اعتقاد داشتند که امام موسی کاظم (ع) مخفیانه از زندان بیرون رفته است. 

۲- گروهی دیگر نیز اعتقاد داشتند امام موسی کاظم (ع) از دنیا رفته است و پس از مدتی دوباره زنده شده و در مکانی مخفی شده است و او قائم آل محمد (ص) است. پیروان این اعتقاد روایاتی از قول امام صادق (ع) نقل میکنند که علت نامگذاری قائم را برخاستن او پس از مرگ می داند.

۳- گروهی نیز معتقد بودند که امام موسی کاظم (ع) به وسیله بنی عباس کشته شده و او قائم آل محمد (ص) است اما در هنگام قیام زنده خواهد شد و جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد.

٤- یک دسته دیگر از آنها نیز اعتقاد داشتند که امام موسی کاظم (ع) کشته نشده بلکه از دنیا رفته و خداوند او را به سوی خود بالا برده و در هنگام قیامش او را به زمین خواهد فرستاد .(۱ - نوبختی همان، ص ۹۱)

امام موسی کاظم (ع) داشتند اما با این حال همه این گروه ها بر عدم پذیرش امامت امام رضا (ع) و امامان پس از ایشان و توقف بر امامت امام موسی کاظم (ع) و اعتقاد به مهدی موعود بودن ایشان اتفاق نظر داشتند.

این فرقه با نام های دیگری نیز معروف میباشد که این نام ها عبارتند از:

۱ - موسويه منسوب به امام موسی کاظم (ع) و کسانی که در امامت وی توقف نمودند .(۲ شهرستانی همان، ص ۱۸۱)

۲- مفضلیه پیروان مفضل بن عمر را گویند که در امامت امام موسی کاظم (ع) توقف نمودند.

ممطوره این لقب را علی بن اسماعیل در مقام مذمت به فرقه واقفیه داده است و گفته بود شما از سگ باران خورده که بویی شبیه به مردار دارد نیز بد بوترید .(۲-همان.)

صص179-177 

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

کارگاه آموزشی ، کتاب داستان كوتاه