سیره عملی حضرت
علاوه بر آموخته هایی که آن حضرت در قلمرو اندیشه به بشریت عرضه داشت در میدان رفتار و عمل نیز پیشتاز و تجسم بخش کامل آن تعالیم بودند. امام در تعالیم والای خویش به کارگزاران و دیگر مسئولان نظام اسلامی می آموزد که هر کسی باید نخست در اندیشه ساختن خویش باشد؛ شایستگیهای لازم را در وجودش آشکار سازد و با دیگران با تعهد و به خوبی رفتار نماید در ادامه رفتار امام رضا را با سه دسته از مردم فرودستان فرادستان و مردم نیازمند بررسی میکنیم
مواجهه با فرودستان
امام رضا بسیار مراقب کارکنان و خدمتگزاران خود بود. در همین زمینه از ابراهيم بن عباس نقل است هیچ گاه ندیدم امام ابوالحسن الرضا کلمه ای به زبان کسی بر زبان آورد و نه سخن کسی را پیش از پایان آن قطع کند و نه حاجت کسی را که به ادای آن توان داشت رد کند هیچ موقع نزد کسی که در حضورش نشسته بود پایش را دراز نکرد و بر متکا در برابر افراد تکیه نداد به دوستان و کارگزارانش هرگز سخنی ناشایست نگفت(1).(مجلسی، بحار الانوار)
همچنین یاسر خدمتگزار امام عنوان مینماید امام رضا هر وقت فرصت پیدا می کرد تمامی خدمتگزاران از کوچک و بزرگ را دور خود جمع می کرد. با آنان گفت و گو میکرد و مأنوس میگشت و آنان هم با او انس پیدا می کردند. هرگاه سر سفره می نشست از هیچ کدام آنان غفلت نمی کرد چه کوچک و چه بزرگ، حتی اصطبل دار و حجامت گر را هم کنار خودش بر سر سفره می نشاند(2).(خالد برقی، محاسن)
شایان یادآوری است امام در شرایطی چنین برخوردهایی با زیردستان داشت که به ظاهر نفر دوم حکومت بود و در منصب ولی عهدی قرار داشت.
مواجهه با فرادستان
مرحوم شیخ مفید میگوید: امام رضا هنگامی که با مأمون خلوت می کرد، او را زیاد موعظه می نمود و از خدا میترساند و کارهای خلافی را که وی مرتکب می شد، تقبیح مینمود مأمون نیز در ظاهر می پذیرفت و ناراحتی و سنگینی آن را پنهان می نمود(3).(کلینی، الکافی)
همچنین از ایشان توصیه های فراوانی برای مدیران در جامعه اسلامی نقل شده است که نمایانگر روش و منش ایشان در مواجهه با صاحب منصبان و قدرتمندان جامعه است. از جمله حضرت در جایی میفرمایند پنج چیز اگر در کسی نبود در امور دنیا و آخرت از او انتظار کار نیک نداشته باش اصالت خانوادگی، اخلاق نیکو پایداری در خلق و خوی بزرگواری روح و کرامت نفس و پرهیز از پروردگارش. مدیری که از این خصال بهره ای ندارد نه تنها در کارهای خود موفق نخواهد بود و مردم به خیرش امیدی ندارند بلکه برای اقشار جامعه کارشکنی می کند، به فردی دردسرساز و مشکل آفرین تبدیل می گردد و سطح نارضایتی عمومی را افزایش می دهد. دست اندازی به منصب مدیریت به عنوان ریاست و نه برای خدمت انحطاط و هلاکت هر چه بیشتر را رقم می زند(1).(گلی زواره مدیریت از دیدگاه امام رضا)
در جایی دیگر حضرت رضا تأکید مینمایند خداوند بر بندگان خود پیروی کسی که می داند بر آنها ستم کرده و گمراهشان مینماید را واجب نکرده؛ پس دستورات مدیری که از مسیر شرع و دیانت قانون و عدالت خارج گردیده قابل اطاعت و اجرایی کردن نمیباشد و بر نیروی انسانی که در اختیار چنین مدیری میباشند فرض است که از پیرامونش پراکنده شوند. مردم نیز نباید از توصیه ها بخشنامه های باطل و بیهوده و ظالمانه چنین مدیری متابعت کنند(2).(همان.)
آن حضرت در سخنی نیکو والی مسلمانان و مدیر امت مسلمان را به ستون خیمه تشبیه کرده و فرموده اند آیا نمیدانی که والی مسلمانان همچون ستون میان خیمه است که اولاً تمام بار سقف بر روی آن استوار است و ثانیاً مانند نقطه مرکزی دایره شعاعش نسبت به همه جوانب یکسان است به طوری که هر کس در هر زمان و از هر طرف که اراده کند به او دسترسی خواهد داشت(3).(همان)
مواجهه با آحاد جامعه
امام رضا در طول حیات ارزشمند خود هیچگاه از رسیدگی و دستگیری افراد ضعیف جامعه غفلت نورزیدند و بر آن تأکید خاصی نیز داشتند. ایشان تصریح مینمایند افرادی در جامعه زندگی میکنند که بر اثر عواملی از نظر سلامتی دچار مشکل شده اند و وجود چنین افراد ضعیفی بر اثر بیماری سالخوردگی، حوادث طبیعی و جنگ ها طبیعی است اما بقای آنان به همان حال نگران کننده و از نظر اسلام محکوم است. لذا باید کارشان را در کمترین زمان سامان داد و از تعهد و تکلیف انسانی و حکومتی در این زمینه فراموش نکرد و ضرورت دارد کار این گونه افراد درست شود تا از آن وضع آشفته رهایی یابند. خداوند توانمندان (آنان که امکانات قدرت و شرایطی در اختیار دارند را مکلف کرده که امور زندگی بیماران از کار افتاده و بلا دیدگان را سامان دهند(1).(نک: همان)
در سخن دیگری ایشان از این واقعیت بیشتر پرده برداشته و با صراحت افزونتری مسئولیت کارگزاران مسلمان را مطرح میفرمایند اگر زمام حکومت را در دست گیرم غذای ساده تر و کم ارزش تری نسبت به زمان زمامداری خواهم خورد و لباس خشن و زبر پس از لباسهای نرم در بر خواهم کرد و پس از آسایش با سختی و مشقت خواهم زیست(2).(همان.)
همواره ایشان به رسیدگی اوضاع مسلمانان تأکید داشتند از نظر ایشان هر فردی از کارگزاران با مردمان تحت قلمرو خویش برادر دینی است و از این منظر باید با آنان در هر چیزی که برابری در آن رواست به برابری و برادری رفتار کند(3).(همان.)